ور روزنامه‌های دوشنبه ۲۲ شهریور
نخستین چراغ سبز دولت سیزدهم به مذاکرات، خروج ۱۴۶۰ میلیارد تومانی سهامداران خرد از بورس، لغو روادید در آستانه اربعین، سرنوشت پول‌های نامشروع چه شد؟، تکذیب استعفای دسته‌جمعی در حزب کارگزاران، آغاز نامحسوس طرح صیانت از فضای مجازی، اهمیت هشدار‌های خاتمی درباره طالبان و ۲ پرونده مهم الکاظمی درتهران از مواردی است که موضوع گزارش‌های خبری و تحلیلی روزنامه‌های امروز شده است.
کد خبر: ۹۹۳۳۴۳
تاریخ انتشار: ۲۲ شهريور ۱۴۰۰ - ۰۸:۴۳ 13 September 2021

به

 گزارش «تابناک» روزنامه های امروز دوشنبه 22 شهریور در حالی چاپ و منتشر شد که سفر الکاظمی به ایران و تاکید رئیسی بر تحکیم روابط ایران و عراق، سفر گروسی به ایران و اولین چراغ سبز دولت سیزدهم در مساله هسته ای و توافق مشروط، کاهش قیمت سیمان به میزان قبل از قطعی های برق، لغو روادید بین ایران و عراق در صفحات نخست روزنامه های امروز برجسته شده است.


تبلیغات
 
 


در ادامه تعدادی از یادداشتها و سرمقاله های منتشره در روزنامه های امروز را مرور می کنیم:


رفوزه‌های تحولات افغانستان

روزنامه جمهوری اسلامی طی یادداشتی در شماره امروز خود با عنوان رفوزه‌های تحولات افغانستان نوشت: حوادث تاریخی، علاوه بر آثاری که در ملت‌ها و سرزمین‌ها برجای می‌گذارند، امتحان هم هستند. در این امتحان‌ها هرکس یا هر حکومت و ملتی آنچه در درون دارد را نشان می‌دهد و دیگران را از میزان صداقت خود در ادعاهایش آگاه می‌کند. ادعای عدالتخواه بودن، حمایت از مظلوم، مقابله با ظالم و ایستادگی در برابر انحرافات بزرگ سیاسی و تاریخی و حاکمیتی، از اموری هستند که با عیار این امتحان‌ها سنجیده می‌شوند.
تحولات اخیر افغانستان، ابزار خوبی برای سنجش بود تا مدعیان، میزان صداقت خود را نشان دهند. از این سنجش، افراد معدودی سربلند بیرون آمدند و متاسفانه رفوزه‌ها فراوان هستند چه در داخل افغانستان و چه در خارج از آن کشور. معیار و میزان سنجش، مردم و منافع ملی افغانستان است نه این یا آن شخص و فلان گروه و قوم و جمعیت.
اولین رفوزه‌‌شده‌های داخل افغانستان، رهبران جهادی سابق آن هستند که در دوران اشغال کشورشان توسط تروریست‌های مشترک آمریکائی و طالبان، به مقام و منصب دل خوش کردند، در کاخ‌هایشان استراحت کردند، از توطئه‌های مشترک آمریکا و اشرف غنی و تروریست‌های طالبان غافل شدند و تا توانستند خود و اطرافیانشان را پروار کردند.

 

بعد از 20 سال اشغال افغانستان توسط تروریست‌های آمریکائی و طالبان، وقتی آمریکا طبق تبانی پشت ‌پرده، طالبان را بر جای خود نشاند و رفت، رهبران جهادی سابق هم کشور و مردمشان را تنها گذاشتند و به کشورهای همسایه گریختند. آنها می‌توانستند در مدت 20 سال توطئه مشترک گروه تروریستی طالبان و آمریکا آنچنان زیرساخت‌های جهادی و مقاومتی را پایه‌ریزی کنند که چنین توطئه‌ای هرگز کارگر نیفتد ولی افسوس که چرب و شیرین قدرت و ثروت، مانع شد و رهبران جهادی دیروز را به فراریان امروز که جائی در میان مردم ندارند تبدیل کرد.
اشرف غنی، حامد کرزی، عبدالله عبدالله، علمای سنی و شیعه وسران بعضی اقوام داخل افغانستان، رفوزه‌های دیگر تحولات اخیر این کشور هستند که با سکوت خود راه را برای تسلط خشن‌ترین، متحجرترین و مستبدترین گروه عصر حاضر هموار کردند تا بر این کشور مسلط شود و به نام اسلام، زشت‌ترین چهره حاکمیتی را به نمایش بگذارد.
در خارج از افغانستان، دولت پاکستان اولین رفوزه این امتحان است که ضلع چهارم تبانی آمریکا و طالبان و اشرف غنی شد و برای استقرار حاکمیت گروه تروریستی طالبان در این کشور تلاش مستمر کرد. اوج رسوائی پاکستان در ماجرای پنجشیر به نمایش درآمد که خلبان‌هایش با هواپیماهای آمریکائی برجای مانده در افغانستان، مردم این منطقه را بمباران کردند، پهپادهایش شیرهای پنجشیر را نشانه رفتند و بالگردهایش تروریست‌ها را برای کشتار مردم بی‌گناه و مظلوم جابجا کردند.
کشورهای عربی حوزه خلیج فارس که به مثابه دلال‌های مظلمه برای آمریکا پادوئی کردند رفوزه‌های عرب منطقه هستند. آنها هرچه در توان داشتند برای استقرار تروریست‌های طالبان در افغانستان، انجام دادند. سران این کشورها شیوخ همیشه رفوزه تاریخند و هویتی غیر از پادوئی برای آمریکا ندارند.
صد افسوس که ایران انقلابی و اسلامی ما هم در تحولات افغانستان رفوزه شد. ما از آن زمان که به سران طالبان در تهران پناه دادیم و با آنها مذاکره کردیم، رفوزه شدیم. جمهوری اسلامی ایران، روزی میزبان سران مجاهدین افغان بود که در برابر ارتش سرخ شوروی و حکومت‌های دست‌نشانده آن یعنی ببرک کارمل و نجیب‌الله‌خان ایستاده بودند ولی بعدها آنچنان دچار دگرگونی شد که میزبان سران گروه تروریستی تکفیری طالبان شد! عجیب‌تر اینکه درست در زمانی که ترامپ با طالبان در قطر نرد عشق می‌باخت و توافق‌نامه تحویل دادن بی‌دردسر افغانستان به طالبان را امضا می‌کرد، در تهران مسئولان جمهوری اسلامی به نمایندگان طالبان لبخند می‌زدند و به آنها اطمینان می‌دادند که توسط رسانه‌ها و تئوری‌پردازان وابسته به حاکمیت، غسل تعمیدشان خواهند داد و تطهیرشان خواهند کرد. از اینها عجیب‌تر اینکه وقتی تروریست‌های طالبان زیر تمام قول‌هایشان زدند و مردم پنجشیر را قتل‌عام کردند و زن‌ها را از حقوق قانونیشان محروم کردند و مخالفین خود را سر بریدند و به جای دولت همه‌شمول، دولت انحصاری طالبانی تعیین کردند، تهران هنوز هم به این نتیجه نرسیده است که طالبان یک خطر بالقوه برای ایران است! رسانه‌های وابسته، جنگ حیدری نعمتی به راه انداخته‌اند تا روی این خطای استراتژیک سرپوش بگذارند ولی این رفوزه شدن تاریخی مگر پوشانده‌شدنی است؟!

 

سفر گروسی و خوش‌بینی به احیای برجام

یوسف مولایی استاد دانشگاه طی یادداشتی در شماره امروز آرمان ملی با عنوان سفر گروسی و خوش‌بینی به احیای برجام نوشت: روسای سازمان‌های بین‌ا‌لمللی، دیپلمات‌هایی خیلی قوی هستند که مسئولیت و رسالتشان پیداکردن راه‌حل‌ در شرایطی که وضعیت بحرانی است وهمیشه تلاش می‌کنند که فضا را برای همکاری با اعضا مناسب و مساعد نگه دارند. در همین راستا رئیس سازمان انرژی بین‌المللی اتمی به ایران سفر کرده و از آنجا که قبل از مسافرت در چارچوب پروتکل‌هایی که بین آژانس و کشورهای عضو وجود دارد، صحبت‌ها و توافقات مقدماتی انجام می‌گیرد که نشان می‌دهد زمینه مساعدی برای حرکت وجود دارد. بنابراین وقتی یک رئیس یا دبیر یک سازمان بین‌المللی به کشوری سفر می‌کند، مقدمتا گفت‌وگوهایی صورت گرفته و توافقاتی انجام شده و در پی سفر به کشوری مثل ایران بر آن است تا صحبت‌های مقدماتی نهایی و عملیاتی شود و در این راستا سفر آقای گروسی موفقیت‌آمیز بود و دستاورد مثبتی دارد. امری که نشان می‌دهد دو طرف اراده سیاسی برای تداوم همکاری دارند و بعد از آنکه اراده سیاسی بوجود آمد، دیگر بحث‌ها فنی است. اینکه دوربین‌ها دوباره کجا نصب شود، چگونه نظارت‌ها تقویت شود و پادمان چگونه به اجرا درآید، بحث‌های فنی بین کارشناسان آژانس و کارشناسان ایران است که با هم انجام می‌دهند. سفر مثبتی که نتیجه آن قطعا روی فرآیند مذاکرات احتمالی ایران با 1+4 و آمریکا به‌طورغیرمستقیم اثرگذار است و امیدواریم دستاوردهای مثبتی حاصل شود. از طرفی مجلس قانونی برای اینکه به آمریکا فشار بیاورد، گذراند تا انعطاف نشان دهد و تحریم‌ها را لغو کند. مصوبه‌ای که بار آن بیشتر روی دوش دولت قبلی بود تا انعطاف کمتری نشان دهد. اکنون دولت تغییر کرده و دولت فعلی بیشتر با مجلس همسو و هماهنگ است، بنابراین وقتی که دولت تصمیم بگیرد حرکتی را انجام دهد، به نظر می‌رسد که مجلس مخالفت نخواهد کرد، چون قصد مجلس هم این نیست که مذاکرات انجام نگیرد یا برجام احیا نشود؛ بلکه با آن شرایطی که منافع ایران تامین شود و همزمان با بازگشت ایران به شرایط برجامی، همه تحریم‌ها لغو شود، همسوست و در جهت رسیدن به این هدف است که قابل تحقق خواهد بود.

 

درحقیقت اگر دولت بخواهد حرکتی انجام دهد، مجلس مشکلی ایجاد نخواهد کرد و قبلا هماهنگی‌های لازم را انجام می‌دهد. اما اعلان طرف مقابل مبنی بر اینکه اگر زمان بگذرد، توافق فایده و اثرگذاری اصلی خود را از دست می‌دهد، از یکطرف تاکتیک‌های دیپلماتیک است تا به طرف مقابل فشار بیاورند تا بیشتر انعطاف نشان دهد و به تصمیماتش سرعت بخشد و از طرف دیگرامری است که به نظر منعکس‌کننده واقعیت است، چون این بحث فنی و پیچیده است و نمی‌شود تا الی‌الابد همین وضعیت به صورت معلق باقی بماند و ایران فعالیت‌های خود را افزایش دهد و از آن طرف هم آمریکایی‌ها پافشاری کنند و تحریم‌ها را برندارند. در اینصورت هدف امنیتی که 1+5 به نمایندگی جامعه جهانی دنبال می‌کرد، محقق نمی‌شود. به همین دلیل آنها هم فشار می‌آورند که ایران یک مدت به فعالیت‌های خود سرعت بخشد و عنصر زمان و اهمیت آن را در انجام مذاکرات در نظر داشته باشد. در مجموع اگر حرکت دیپلماسی تداوم داشته باشد و این رفت و آمدهای مقامات بین‌المللی و ارتباطات تلفنی یا رفت و آمدهای دیپلماتیک کشورهای عضو شورای امنیت به ایران تداوم داشته باشد، زمینه خوش‌بینی را می‌تواند فراهم کند که دو طرف با علائمی که در عمل نشان می‌دهند، اراده سیاسی برای احیای برجام را دارند ولی به لحاظ فنی شرایط خیلی تغییر کرده است. ایران یکسری اقدامات انجام داده که خارج از چارچوب ظرفیت‌های برجامی بوده و آمریکا هم با خروج خود از برجام به ایران خساراتی وارد کرده و مسائل جدیدتری ایجاد کرده که در مذاکرات رسیدن به نتیجه و توافق جدید را مشکل می‌کند. در حقیقت ضمن اینکه زمینه خوش‌بینی وجود دارد ولی باید پیچیدگی و سختی کار را هم در نظر داشت.

 

درس‌هايي از جدايي بحرين از ايران

كوروش احمدي طی یادداشتی در شماره امروز اعتماد با عنوان درس‌هايي از جدايي بحرين از ايران نوشت: جدايي بحرين از ايران در نقطه‌عطف تاريخي بسيار مهمي رخ داد. در ژانويه 1968 دولت انگليس اعلام كرده بود كه به خاطر مشكلات مالي پايگاه‌هاي نظامي خود در شرق سوئز، به شمول خليج فارس را تا 1971 برخواهد چيد. اين تصميم چند معني داشت: 1- پايان حضور نظامي 150 ساله انگليس در منطقه به عنوان قدرت فائق، 2- سررسيد شدن معاهده 1892 در مورد تحت‌الحمايگي شيوخ خليج‌فارس و 3- ايجاد خلأ قدرت در منطقه حياتي خليج‌فارس در اوج جنگ سرد. دولت وقت ايران در اين مقطع مهم تاريخي، احياي تفوق ايران در خليج‌فارس را در صدر اولويت‌هاي خود قرار داد. اين گزاره داراي اهميت تاريخي بسيار مهمي است. در عصر مدرن يعني از ابتداي قرن 16 ميلادي، ايران به عنوان بزرگ‌ترين قدرت منطقه‌اي همواره در تضاد و تعارض با قدرت‌هاي جهاني قرار گرفته بود كه يكي بعد از ديگري بساط هژموني خود را در منطقه مي‌گستردند. تعارض مستمر ايران با پرتغال كه از 1507 و در پي كنترل هرمز توسط پرتغال آغاز شده بود، در 1622 نتيجه داد و شاه‌عباس‌كبير توانست با كمك لجستيك انگليس سلطه پرتغال در خليج‌فارس را بر اندازد. البته ايران تنها توانست طي چند ده سال به لحاظ نظامي تفوق خود را حفظ كند. در اين دوره هلند عمدتا هژمون تجاري در منطقه بود. در قرن 18 كه قرن فروپاشي و هرج‌ومرج در ايران بود و از آن به عنوان «عصر وحشت»، يا «دوره انقلابات» در ايران نيز سخن رفته و تا به تخت نشستن فتحعليشاه به طول انجاميد، ايران به نحوي موثر از قافله تمدن و مدرنيته عقب افتاد و مقدمات شكست‌هاي نظامي‌اش در برابر قدرت‌هاي مدرن در قرن 19 فراهم شد. يكي از عواقب فرعي اين دوره، از دست رفتن كنترل موثر ايران بر بحرين در 1773 به دست اعراب عتوبي (اعقاب همين آل خليفه كنوني) بود. در سال 1968 با اعلام خروج انگليس از خليج فارس اين سوال به جد مطرح شد كه نظم امنيتي جديد چه صورتي مي‌تواند داشته باشد. امريكا كه درگير جنگ ويتنام بود و اولويت‌هاي امنيتي مهم‌تري داشت، امكان پركردن خلأ امنيتي جديد را نداشت و اندكي بعد نيكسون با دكتر گوام (تشويق قدرت‌هاي منطقه‌اي به تامين امنيت مناطق خود) اين امر را مسجل كرد. در چنين شرايطي ايران كه به لحاظ تاريخي و مزيت‌هاي طبيعي ژئوپليتيك توانايي پر كردن خلأ را داشت، اين مهم را در صدر اولويت‌هاي خود قرار داد. يكي از پيش‌شرط‌هاي قطعي اين مهم تنش‌زدايي با همسايگان عرب منطقه بود. در حالي كه امكان تنش‌زدايي با پان‌عربيسم شرق‌گرا (عراق بعثي، مصر ناصري و ...) وجود نداشت و جلوگيري از ايجاد خوراك تبليغاتي بيشتر براي آنها و درگيري فيزيكي ضرورتي اجتناب‌ناپذير بود، دولت وقت ايران بر تنش‌زدايي با اعراب خليج‌فارس متمركز شد.

 

اولين دستاورد بزرگ اين تلاش امضاي موافقتنامه تعيين حدود فلات قاره بين ايران و عربستان به اضافه حل اختلاف بر سر دو جزيره فارسي و عربي بود كه در اكتبر 1968 (ده ماه بعد از اعلام خروج انگليس) محقق شد و قانون مربوطه در آبان 1347 به تصويب مجلس رسيد. اظهارات غافلگير‌كننده شاه در ژانويه 1969 در فرودگاه دهلي مبني بر اينكه «اگر مردم بحرين نخواهند به ايران ملحق شوند، ايران به زور متوسل نخواهد شد»، به معناي شروع انعطاف ايران در مورد حق حاكميتش بر بحرين تلقي شد. در مراحل بعدي ايران از مطالبه رفراندم براي احراز نظر مردم بحرين نيز كوتاه آمد و سر و ته كار با يك نظرخواهي مختصر (survey) توسط سازمان ملل هم آمد. دولت ايران به موازات انعطاف نشان دادن در مورد بحرين، در مورد اعاده حاكميت ايران بر سه جزيره كه داراي موقعيت ژئوپليتيك فوق‌العاده‌اي نيز هستند، به‌شدت سخت‌گيري كرد و از جمله موافقت با قصد انگليس به ايجاد فدراسيوني از شيوخ عرب را موكول به حل اين مساله كرد. به ترتيبي كه جزييات آن بر همه آشكار است، اين مهم در دسامبر 1971 محقق شد. (البته تصور هر گونه بده، بستان در اين مورد كه از سوي برخي محافل عربي مطرح مي‌شود، كاملا مردود است؛ چرا كه انعطاف ايران در مورد بحرين از ژانويه 69 يعني زماني كه بحث سه جزيره اصلا مطرح نبود، آغاز شده بود.) احياي موقعيت ايران به عنوان كشور فائق در خليج‌فارس كه در پي اين التهابات سه‌ساله به دست آمد، طي دو دهه، يعني تا اقدام برخي شيوخ عرب به دادن پايگاه نظامي به امريكا بعد از حمله صدام به كويت در 1991 به طول انجاميد. درس‌هاي اين دوره سه‌ساله و خروجي اصلي آن مي‌تواند يكي از درس‌هاي ديپلماتيك مهم تاريخ معاصر ايران باشد. اگر امروز برخي فكر مي‌كنند كه امريكا نهايتا چاره‌اي جز خروج از خاورميانه و خليج‌فارس ندارد و وظيفه خود را به درستي تسريع اين روند مي‌دانند، بايد جزييات وقايع دوره سه‌ساله مورد اشاره را خوب بكاوند و از درس‌هاي آنكه تنش‌زدايي جدي با منطقه در راس آن قرار دارد، بياموزند.

 
 
اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار