در ادامه بحث‌ها عاشورای امام حسین علیه السلام هستیم و بعد از بررسی نظرات جریان‌ها دینی به موضوع توحید و یکتایرستی رسیدیم که در یادداشت چهارم به قسمتی از آن اشاره کردیم و در این یادداشت قصد داریم ادامه مسئله توحید و توسل به غیر خدا را ادامه بدهیم.
کد خبر: ۹۸۷۷۹۰
تاریخ انتشار: ۳۱ مرداد ۱۴۰۰ - ۱۷:۰۲ 22 August 2021
به گزارش تابناک کردستان، در یادداشت چهارم اشاره کردیم که در باب پرستش باید موجودی را عبادت کنیم که از لحاظ قید زمان و مکان فراتر رود و همچنین بیرون از نیستی و نابودی باشد و از طرف دیگر احساس بی نیازی هم داشته باشد، با این اوصاف هیچ کس و یا هیچ موجود مادی لیاقت و شایستگی عبادت کردن ندارد و عبادت فقط و فقط در شان و بزرگی خداوند بزرگ است که دارای این اوصاف می‌باشد.
در این مورد ما با هیچ جریان و فرقه‌ای دینی مناقشه‌ای نداریم و همه قبول داریم که فقط خداوند بزرگ لیاقت و شایستگی عبادت کردن را دارد و فقط خداوند است که قید زمان و مکان ندارد و همچنین فاقد نیستی و نابودی است و همچنین در اینجا خداوند علت مطلق جهان هستی است و همه چیز از خداوند بزرگ سرچشمه خواهد گرفت، اما مسئله و مناقشه بین جریان‌ها دینی بر سر وجود اولیا و انبیا الهی است که برای ما معلوم و مشخص نیست که این فرقه‌ها به اصطلاح توحید و جهادی چه دلیلی برای خلق اولیا و انبیا دارند؟
همه ما قبول داریم که علت خلق اولیا و انبیا خداوند بزرگ است، اما خداوند به چه دلیل این اولیا و انبیا را خلق کرده است؟ ما در یادداشت گذشته به خطا‌ها این فرقه‌ها اشاره کردیم که این آقایان توسل کردن به غیر خدا را نشانه شرک و مشرک می‌داند و اگر این سخنان درست و صحیح باشند پس همه انسان‌ها کره زمین حتی همین فرقه‌ها تکفیری هم مشرک هستند و دلیل آن اینست همه انسان‌ها در طول زندگی به اعضای خانواده خودشان توسل می‌کنند و این امر شامل همه انسان‌ها و پیامبران الهیی هم خواهد شد؛ زیرا آن‌ها هم خانواده داشتند و مجبور بودن برای کار‌های شخصی به اعضای خانواده خودشان توسل کنند، در نتیجه کل کره زمین مشرک هستند و پیامبران الهی هم از نظر این منطق غلط و اشتباه مشرک هستند و چه دلیلی وجود دارد که این فرقه‌ها تکفیری با ادعای خودشان مردم را هدایت کنند در حالی که خودشان مشرک هستند؟
این اولین خطا فرقه تکفیری و بعضی از جریان‌ها دینی بود که توسل به غیر خداوند را به عنوان جانشین خداوند می‌دانند در حالی که توسل کردن به غیر خدا به معنای عبادت کردن و پرستش آن‌ها نیست بلکه بخاطر حرکت این اولیا و انبیا لهیی در مسیر خداوند هستند و توحید همین معنی را دارد.
اگر خوب توجه کنیم که دین اسلام دفاع از مردم و سرزمین و همچنین دفاع از شرف و نامونس را توصیه می‌کند و کشته شدن را به عنوان شهید معرفی خواهد کرد، پس چرا باید از راه خداوند شهید شویم در حالی که این کار شرک است؟
از طرف دیگر ما در صفات خداوند به حکیم و دانا بودن او اشاره می‌کنیم یعنی خداوند بزرگ به همه چیز ما آگاه و داناست و هیچ چیز از نظر و نگاه او مخفی و پنهان نمی‌مانند و برنامه کار‌های خداوند در نظام هستی بی برنامه نیست بلکه همه آن‌ها از افتادن برگ درختان تا آفرینش انسان همگی جلوه‌ای حکیم بودن و دانا بودن خداوند است.
اگر فرقه‌های تکفیری این صفات خداوند را قبول دارند باید این مسئله را قبول کنند که خداوند در خلق اولیا و انیبا الهی باید حکمت داشته باشد و بدون برنامه و نادانی این کار را انجام نداده است و اگر توسل به غیر خداوند شرک باشد پس در اینجا حکیم بودن و دانا بودن خداوند مورد سوال قرار خواهد گرفت و فرقه تکفیری باید جواب دهند که چطور با اینکه خداوند بزرگ دانا و حکیم است و می‌داند انسان دچار شرک میشود، ولی باز اولیا و انبیا الهی را آفریده است؟
به عبارت دیگر خداوند می‌دانند که بندگانش با توسل اولیا و انبیا دچار شرک میشود، ولی باز اولیا و انبیا الهی را خلق کرده است و در اینجا یک پارادوکس ایجاد میشود که باید یکی از آن‌ها قبول کرد، از یک طرف خداوند حکیم و داناست و از طرف دیگر زمینه‌ها شرک بودن بندگانش را با آفرینش اولیا و انبیا فراهم کرده است.
جواب این فرقه‌ها این خواهند بود که خداوند از طریق خلق اولیا و انبیا الهی قصد آزمایش و مشخص کردن بندگان واقعی و حقیقی است به همین دلیل خداوند این اولیا و انبیا را آفرید تا بندگانش مسیر درست از نادرست را تشخص دهد. اما این گونه جواب را قبول نداریم و آن را نشانه عدم درک درست و صحیح این آقایان از مسئله خداشناسی می‌دانیم، اگر ما جواب این فرقه‌های قبول کنیم باز صورت مسئله همچنان بی پاسخ خواهد ماند و آن اینست که خداوند بزرگ چه نیازی به امتحان ما را دارد؟ مگر ما نمی‌گوییم که خداوند بزرگ بی نیاز از بندگانش است؛ پس چطور در اینجا احساس نیاز پیدا کرده است؟ از طرف دیگر مگر خداوند بزرگ نمی‌داند که ما در این آزمون الهی به دلیل محدود بودن قدرت تفکر و مطالعه شکست خواهیم خورد؟ پس چرا این آزمون را از ما می‌گیرد.
ما در مورد دلیل اصلی خلق کردن اولیا و انبیا الهی توضیح دادیم که این اولیا و الهی برای کمک کردن و همچنین مشخص کردن مسیر توحید از مسیر شیطان خلق شده اند و انسان به دلیل توانای محدود که دارد نیاز به کمک کردن خواهد داشت به همین دلیل اولیا و انبیا الهی آفریده شده اند تا دست انسان بگیرد.
اما در اینجا منظور ما خلق دستگاه جدا از دستگاه خداوند نیست و همه این اولیا و انبیا الهی در طول خداوند حرکت می‌کنند نه در عرض. به عبارت دیگر اولیا و انبیا الهی بیرون از دستگاه خداوند قرار ندارند و همچنان که اشاره کردیم که معنی توحید یعنی در مسیر خداوند حرکت کردن و اولیا و انبیا الهی در این مسیر قرار دارند و اگر بیرون از مسیر خداوند باشد باید آن‌ها ترک کرد، اما آن‌ها خارج از دستگاه خداوند قرار ندارند و همان شریعت و منطق خداوند را اجرا می‌کنند.
اما خطا دوم این فرقه‌های تکفیری در عدم آگاهی از مسئله هستی در نظام خداوند است و از طرف این آقایان متاسفانه انسان را همانند جریان‌ها مادی تعریف کرده اند که بعد از مرگ مسئله هستی از او حذف میشود و به دلیل رفتن از این دنیای فیریکی و خاکی ارتباطش با این دنیا قطع خواهد شد.
این منطق را همان جریان‌ها مادی دنبال می‌کنند که انسان فقط و فقط دارای جنبه مادی و فیزیکی است و نمیتوان برای این انسان به جنبه غیر مادی باور کرد و امروز متاسفانه این جریان به اصطلاح دینی با لباس دین منطق مادی گریان را دنبال می‌کنند و نشان می‌دهند که انسان با مرگ نابود خواهد شد و هستی از انسان سلب میشود. اما مشکل این جریان‌ها دینی اینست که هنوز به جوهره انسان که همان روح الهی است متاسفانه باور ندارند و انسان شناسی آن‌ها دینی نیست بلکه لباس دین را به تن این انسان شناسی مادی کردند.
ما همچنان که در نقد انسان شناسی جریان مادی اشاره کردیم که اگر انسان فقط جنبه مادی باشد پس انسانیت و کرامت او به کدام جنبه باید نسبت داد؟ اگر انسانیت را به جنبه مادی نسبت داد باید قبول کرد که مابقیه حیوانات هم به دلیل داشتن جنبه مادی کرامت و شرافت هم اندازه انسان دارد و اشراف مخلوقات بودن انسان زیر سوال خواهد کرد.
ما در اینجا همین نقد را به این جریان‌ها دینی داریم که اگر انسان با مرگ هستی از او سلب میشود پس چرا این همه عبادت کند؟ انسان چرا کاری را انجام دهد که پایان آن فقط نابودی است؟ انسان وقتی با مرگ زندگی و هستی او پایان می‌پذیرد پس چرا در این دنیا و نظام الهی دیندار باشد؟ وقتی نابودی و نیستی وجود دارد پس هیچ تفاوتی ندارد که انسان زندگی انسانی و دینداری داشته باشد یا زندگی حیوانی.
معنای واقعی زندگی انسان در همین وجود داشتن هستی و بقا در در وجود انسان است و اگر انسان این معنای را قبول نکند و یا از او سلب شود مسلما زندگی و نظام هستی را یک نظام فنا و نیستی تصور می‌کند و نتیجه چنین نگرش غلط و اشتباه چیزی نیست به جز نابودی انسان.
امروز این منطق غلط و اشتباه را در سراسر جهان مشاهده می‌کنیم که چطور انسان به دلیل این نگاه نیستی و نابودی توسط دیگران مورد تجاوز و قتل قرار خواهد گرفت و همین جریان مادی و حتی جریان‌ها دینی به جای اینکه مسئله از لحاظ انسان شناسی مورد بررسی قرار دهند در نهایت تاسف می‌گویند" به دلیل شرایط مادی این اتقاقا رخ می‌دهد". در جواب به آن‌ها می‌گوییم که اگر مسئله فقط مادی باشد نباید خیلی ناراحت بود و دلیل آن‌ها وجود و داشتن نیستی و نابودی در جنس مادی است. اگر انسان صرفا مادی باشد و با مرگ هستی و معنای زندگی از او سلب میشود پس از لحاظ منطق شما ما نباید ناراحت کشته شدن انسان‌ها باشیم و انسان در منطق شما فاقد معنا و هستی است.
مختار سلیمانی
منبع: تابناک
اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار