در چند هفته گذشته مسائلی در مورد مسئله اسلام در کشور فرانسه اتقاق افتاد که از توهین به پیامبر اسلام شروع شد تا حمایت رییس جمهور فرانسه از این اقدام اشتباه و غلط ادامه پیدا کرد و بعد از بعضی از مسلمانان از خشم رییس جمهور فرانسه چند نفر از مسیحیان را به قتل رساند.
کد خبر: ۹۲۳۸۹۹
تاریخ انتشار: ۲۳ آذر ۱۳۹۹ - ۲۳:۵۲ 13 December 2020
این اتقاقات در جهان اسلام و غرب بارتاب زیادی داشت و گروه های به اصطلاح دموکراتیک اقدامات مسلمانان را محکوم کردند ولی از اقدامات کشور به اصطلاح دموکراسی خواه فرانسه حمایت می کردند اما این سخنان که از طرف گروه های سکولار شنیده میشود نشان از پاک کردن صورت مسئله است و ما هم برای روشن شدن مسئله مطالبی را اشاره خواهیم کرد. نکته اول اینست کسی مخالف آزادی بیان نیست ولی تفاوت ما با دنیای غرب در اینست که ما آزادی بیان را برای رشد و کمال انسان میخواهیم نه برای خود آزادی بیان. در واقع ما آزادی بیان را وسیله ای می دانیم که انسان بتوانند از این طریق نقص های درونی خودش را برطرف کند و مسیر کمال و تکامل را طی کنند،در حالی که غرب عقیده دارد که انسان به آن جایگاهی که باید می رسید دست پیدا کرده است و نیازی به حرکت و تکامل ندارد و امروز باید این انسان از نعمت های مادی استفاده کنند. اما نظر ما اینست که انسان نقص هایی در درون خودش دارد و باید این نقص های تبدیل به کمال کنند و کرامت و شرافت انسان اجازه نمی دهد که انسان با وجود این نقص های سکوت کند،بلکه از طریق آزادی بیان این نقص های را برطرف کنند. اما آزادی از نظر ما شکل و صورت انسانی دارد،ما منکر نعمت بزرگی به نام آزادی نیستیم اما ازادی ما در چارچوب و محدودیت شکل خواهد گرفت. به عبارت دیگر ما "آزادی از" را قبول نداریم. "آزادی از" یعنی انسان برای دست پیدا کردن به آزادی باید موانع و محدودیت های را از بین ببر تا به نعمت آزادی دست پیدا کنند. به عبارت دیگر شرط آزادی انسان در نبودن محدودیت و موانع هست. به عنوان نمونه یک انسان اگر میخواهد به آزادی دست پیدا کنند باید همه موانع از جمله نسبت های خانوادگی،قوانین اجتماعی،محدودیت های ذاتی و فطری را از بین ببرد تا این انسان لذت آزادی را احساس کنند. امروز در جامعه ما این نوع آزادی متاسفانه وجود دارد و هر روز ما شاهد این گونه آزادی هستیم. از قتل های نامونسی تا کشته شدن دختران به دست پدران آنها همگی نشانه های "آزادی از" هستند. پدر خانواده میخواهد به آزادی دست کند ولی در اینجا موانع و محدودیت های از جمله نسبت پدر با فرزندان و همسر خودش را مشاهده می کنند و تا وقتی این موانع وجود دارد پدر نمیتوان آزادی را احساس کنند در نتیجه برای رسیدن به آزادی باید این موانع را از بین ببرد و نتیجه آن خشونت بر علیه زنان در جامعه خواهد شد. این نسخه که جریان های مادی در جامعه ما برای آزادی نوشتند در دنیای حیوانات میتوان نسخه کامل آن را پیدا کرد. "آزادی از" یک نوع آزادی حیوانی هست که هیچ گونه موانع و محدودیت را قبول ندارد و شرط آزادی را در نبودن محدودیت و موانع می داند.اما از نظر ما آزادی در چارچوب و محدودیت معنی و مفهوم دارد. انسان اگر این گونه محدودیت های را از بین ببرد در واقع وارد حوزه استبداد و دیکتاتوری خواهد شد. انسان های استبداد هیچ گونه موانه و محدودیت را قبول دارد و معنی استبداد در نبودن موانع و محدودیت باید دانست و به نظر می رسد آزادی مورد نظر این جریان های به استبداد منجر خواهد شد.آزادی در چارچوب و موانع مرز بین انسان و حیوانات است و امروز ما در کشورهای غربی این گونه مرزهای را مشاهده نمی کنیم و نمونه آشکار آن قانون ازدواج همجنس گرایی است که ما حتی در دنیای حیوانات هم این گونه عمل زشت و پستی را مشاهده نمی کنیم ولی در دنیای غرب به نام آزادی و عقلانیت این عمل زشت را انجام می دهند. کشورهای غربی متاسفانه نه معنی آزادی را فهمیدند،نه انسان شناسی کاملی را دارند، و نه عقلانیت را درک کردند.
اما نکته دوم اینست غرب با وجود اینکه انسان را از لحاظ فطرت مورد بررسی قرار نمی دهند ولی اقدامات این کشور براساس فطرت انسانی است. در مورد قتل معلم فرانسوی رییس جمهور فرانسه بدون توجه به واقعیت های غرب فوری از اقدامات آن معلم دفاع کرد و آن را نشانه آزادی بیان دانست ولی اقدامات مسلمانان را تندرو و تروریستی می دانند،اینجا باید گروه های سکولار جواب بدهند که چرا اقدامات رییس جمهور فرانسه در حمایت از معلم یک اقدام انسانی است ولی اقدامات مسلمانان جنایت محسوب میشود؟هر دو اقدام از فطرت انسانی سرچشمه گرفته است و در اینجا نباید مسئله را از همدیگر جدا کرد و هر دو برای حمایت از عقیده و دفاع از خودشان صورت گرفته است. جریان های سکولار با وجود اینکه ادعا عقلانیت دارند ولی در اینجا متاسفانه مسئله را از نگاه عقلانیت انسانی مورد توجه قرار نداده اند. عقلانیت انسانی حکم می کنند که اگر کسی به انسان تعارض و تجاوز کرد نباید سکوت کرد،بلکه باید از خود دفاع کرد و دین اسلام دستور دفاع داده است نه دستور تجاوز.
گروه های سکولار در جامعه ما همیشه اقدامات مسلمانان را کار غیر انسانی و غیر عقلی می دانند ولی نسبت به اقدامات جریان های غیر دینی سکوت می کنند،گویا سکوت در برابر ظلم و ستم از نظر این گروه های نشانه دموکراسی و دموکراتیک بودن است،اگر سکوت در چنین مواقعی نشانه دموکراسی است پس چرا رییس جمهور فرانسه در مواجه با قتل معلم سکوت نکرد تا دموکراتیک بودن خودش را بیشتر نشان دهد؟ انسان نمیتواند در برابر تعارض و تجاوز سکوت کنند و این فطرت انسان است ولی جریان های سکولار در اینجا خودشان را از مسلمانان جدا می دانند در حالی که به همین جریان های سکولار توهین و تعارضی انجام بشود هیچ وقت سکوت نخواهند کرد ولی چرا از مسلمانان انتظار سکوت کردن را دارند؟ به نظر می رسد که جریان های سکولار در مورد جواب دادن مسلمانان به تعارض و تجاوز دچار شک و تردید هستند و هنوز مطمئن نیستند که هر گونه تعارض به عقیده بدون جواب نخواهد بود ولی در مورد خودشان ایمان دارد که جواب هر گونه تعارض را باید داد.
اما نکته سوم اینست آزادی بیان در غرب بدون چارچوب و اصول است و از توهین کردن شروع میشود تا به قتل و هزاران جنایت دیگر را شامل خواهد شد. ما این گونه آزادی را قبول نداریم بلکه عقیده داریم که آزادی بیان باید برای انسان موجب رشد و شکوفایی باشد نه اینکه انسان آزاد باشد هر کاری را انجام دهد. آزادی بیان در غرب متاسفانه براساس این نکته است که انسان آزاد است هر کاری را انجام دهد و حتی قانون همجنس گرایی و ازدواج آنها هم نشانه آزادی و حقوق بشر می دانند،در حالی که هیچ کدام از این نوع آزادی برای انسان موجب کمال و تکامل انسان نیست. توهین کردن به یکدیگر موجب چه کمالی میشود؟اینکه در غرب به دین اسلام توهین می کنند این نوع آزادی برای انسان موجب شکوفایی چه جنبه هایی از انسان میشود؟ازدواج همجنس گرایی در غرب باعث چه تکاملی برای انسان میشود؟انسان کرامت و شرافت دارد ولی این به معنی سقوط و از بین رفتن کرامت و شرافت نیست بلکه هر لحظه امکان دارد انسان از این جایگاه انسانی به جایگاه حیوانی سقوط کنند، متاسفانه غرب تصور می کنند که چون در جایگاه انسان قرار گرفته است پس امکان تغییر و جا به جا شدن وجود ندارد اما از نظر ما این امکان همیشه وجود داشته است. تاریخ نشان داده است که جنایتکاران همیشه جز طبقه انسان های بودند که کرامت و شرافت خودشان را از دست داده اند و از طبقه و منزلت انسانی خارج شده اند. به عنوان نمونه یزید در زمان امام حسین و در شرایط امروز استالین،صدام حسین و دیگران نشان می دهند امکان جا به جا شدن انسان با حیوانات متاسفانه وجود دارد به همین دلیل ما عقیده داریم که انسان را نمیتوان به همین موجود فعلی خلاصه کرد بلکه باید از این انسان مراقبت کرد و نقص های خودش را تبدیل به کمالات کرد.
اما نکته چهارم اینست که غرب و جریان های سکولار صرفا اقدامات مسلمانان را تندرو می دانند گویا اینکه عنوان تندرو بودن از این گروه های سکولار پاک شده است در حالی که اقدامات خود همین سکولارهای تندرو محسوب میشود،زیرا اعتقاد به آزادی بیان بدون توجه به چارچوب و اصول مشخص و همچنین آزاد گذاشتن انسان برای انجام هر کاری نمونه های تندرو بودن این جریان هاست. ما اعتقادی به تندرو بودن نداریم ولی در برابر توهین و تعارض به عقیده نمیتوان سکوت کرد و دلیل اصلی اینست که ما به فطرت و ذات انسانی ایمان داریم و انسان از اینکه مورد ستم و تعارض قرار بگیرد نمیتواند سکوت کنند،همچنان رییس جمهور فرانسه از قتل معلم فرانسوی سکوت نکرد در مقابل نباید از مسلمانان انتظار سکوت کردن داشته باشیم.
اما نکته پنجم اینست عنوان تندرو بودن را نمیتوان صرفا به مسلمانان خلاصه کرد،اگرچه بعضی از فرقه هایی در جوامع اسلامی متاسفانه درک درست و صحیح از دین اسلام ندارند و خواهان تندرو بودن نسبت به دیگران هستند و نکته جالب اینجاست که بیشتر قربانیان این فرقه های خود مسلمانان خواهند بود،اما عنوان تندرو بودن شامل جریان های غیر دینی از جمله کمونیسم و لیبرالیسم هم خواهد شد. همین مکرون رییس جمهور فرانسه جز لیبرال های تندرو محسوب میشود و کشورهای غربی که اینقدر نگران گسترش تندرو بودن از طرف مسلمانان هستند، اما به مسئله گسترش تندور بودن در بین خودشان توجهی نمی کنند و اقدامات آنها باعث ایجاد چنین اتقاقاتی در فرانسه شده است. اگر کشورهای غربی به دنبال آسایش و آرامش در جوامع خودشان و خواهان آزادی بیان و حقوق بشر هستند باید به حقوق همه افراد جامعه توجه کنند نه اینکه برای توهین به بخشی از جامعه مجوز بدهند ولی دفاع کردن دیگران را اقدام تندرو و تروریستی بدانند.
مختار سلیمانی
منبع: تابناک
برچسب ها: کردستان ، آزادی بیان ، غرب
اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار