تابناک ایلام ::چند روز مانده به آغاز کار رسمی مجلس یازدهم ،بازار میهمانی ها وگعده های سیاسی گروههای مختلف اصولگرایی برای فتح دومین سنگر یعنی ریاست مجلس شورای اسلامی آغاز شده است . شاید اینکه در مجلس یکدست اصولگرای یازدهم چه کسی بر کرسی ریاست آن تکیه بزند برای مردم توفیری نداشته باشد،اما ظاهر امر نشان می دهد در بین سه حریان اصولگرای راه یافته به مجلس یعنی نئواصولگرایان و اصولگریان سنتی وپایداری چی ها ابن امر تاحدود زیادی حیاتی قلمداد می شود .
از اینرو یکماهی می شود که تلاش ورابزنی ها از سوی دو جریان اصلی یعنی اصولگرایان سنتی به رهبری سید مصطفی میرسلیم وجریان حامی محمد باقر قالیباف برای تصاحب ریاست وصندلی های هیات رییسه مجلس یازدهم تشدید شده است ،اما جریان سوم یعنی اصولگرایان افراطی حامی احمدی نژاد که از همان روزهای نامنویسی برای رقابتهای انتخاباتی سودای سرلیستی ورهبری را در سر می پروراند ،همچنان مسیر خود را می پیماید و گویا به هیچ چیز دیگری بجز ریاست مجلس و یا حداقل مدیریت قویترین فراکسیون مجلس یازدهم رضایت نخواهد داد .
روزگذشته نیز خبری مبنی بر نشست مصطفی میرسلیم با وزرای احمدی نژاد در فضای مجازی منتشر شد ،در این نشست که جلسه وفاق نام گرفته و با حضور جمعی از منتخبین مجلس یازدهم برگزارشد، باتوافق بین آقایان سیدمصطفی میرسلیم ،حمیدرضا حاجی بابایی ،علی نیکزاد وسید شمس الدین حسینی ،کمیته ای 7نفره با سازوکار مشخص جهت کمک به وحدت جریان انقلاب برای ریاست مجلس آینده تشکیل شد.
براساس توییت علی خضریان ،در این جلسه از محمدباقر قالیباف نیز جهت حضور در این پروسه دعوت شده بود تا براساس سنجش شاخص ها و ارایه برنامه ونقد وبررسی آن در نهایت توافق بر روی نحوه کمک به وحدت جریان انقلاب حضور یابند وایشان نپذیرفتند .
اما نکته قابل توجه و حائز اهمیت برای ما ایلامیان ،حضور منتخب مردم استان خانم سارافلاحی در نشست منتخبین منتسب به جریان حامی احمدی نژاد است . اهمیت این موضوع از این جا سرچشمه می گیرد که خانم فلاحی در پروسه انتخابات از زمان ثبت نام تا ایام تبلیغات انتخابات ،با تبری جویی از بازهای سیاسی چپ وراست ،بعنوان نامزد مستقل در این رقابتها حضور یافتند.
هرچند تجربه چند دوره انتخابات اخیر نشان داده است که استفاده از کارت مستقل از سوی برخی کاندیداهای انتخاباتی به نحوی درابتدای ورود به مجلس " عدم شهامت " ودر ادامه راه " عدم صداقت" آنان را به منصه ظهور رسانیده است ،اما در چنین برهه ای که مردم استان به نوعی خستگی خود از بازیهای رایج سیاسی را که به صورت کاهش رغبت به صندوق های رای و همچنین گرایش به دیگر مولفه های نماینده گزینی نظیر "جنسیت" و "قومیت" به نمایش گذاشتند ،تغییر موضع منتخب مردم استان در فاصله چند روز مانده به شکل گیری مجلس یازدهم ،چیزی جز ظهور یک ویژگی دیگر بنام "فریب" در رفتار مستقلین نمود نخواهد یافت.
به عقیده نگارنده در بازی ها ویارگیری های سیاسی در مجلس ،تمسک نمایندگان استان های کوچکی همچون ایلام که بدلیل تعداد کم و ناشناخته بودن ،صدایشان در میان هیاهوی بزرگان شنیده نشده نمی شود ،راهکار درستی برای جلب همراهی دیگر نمایندگان به حساب می آید اما این موضوع منوط به این است که نماینده از مسیر درست و بدون ترفند توانسته باشد بر صندلی سبز بهارستان تکیه زده والبته با تکیه بر حساب وکتاب درست سیاسی و همچنین درک وتحلیل درستی از شرایط سیاسی کشور صورت پذیرفته وبا شرایط جاری قدرت سنخیت داشته باشد .
اینکه فردی با برافراشتن پرچم استقلال از جریانات سیاسی کشور بتواند آرای مردم را به سمت خود سوق دهد اما قبل از بازگشایی مجلس چهره واقعی خود را به مردم بنمایاند ،در ادبیات سیاسی و حتی عرفی رایج در بین مردم ،چیزی جز فریب کاری و یا کلاهبرداری سیاسی نمی توان بدان اطلاق داد.
یقینا چنین افرادی که با سوار شدن بر اعتماد مردم و با پرده برداری زودهنگام از نیات و تعلقات سیاسی خود، مسیر رشد وترقی آسانسوری خود را دنبال می کنند ،نه تنها در ادامه راه نمی توانند به شعارهای دوران انتخابات خود جامه عمل بپوشانند ،بلکه بدلیل بهره مندی از خوی بلندپروازی، منافع مردم را به ثمنی بخس خواهند فروخت و نهایتا نیز ثمره رفتار خود را از مردم خواهند گرفت.
درحالی که منتخب مردم استان در ایام تبلیغات انتخاباتی در آسیب شناسی چرایی عدم توسعه استان ،با نهیب چندباره به عملکرد نمایندگان مجلس دهم ،اولویت دهی به بازی های سیاسی وباندی از سوی آنان را عامل قربانی شدن منافع مردم استان عنوان کرده بود ،حال این سوال مطرح است که آیا افتادن وی در "قربانگاه منافع مردم استان " ،دنباله روی از یک رویه غلط ونادرست وقرار گرفتن در یک چرخه معیوب قابل تعبیر نیست ؟!
به هرحال منتخب مردم ایلام بعنوان دانش آموخته سیاسی بهتر از هر کس دیگری می دانند که بهترین راه برای تامین منافع مردم محروم استان ایلام، لابیگری و تعامل با مدیران ارشد کشوریست .آیا همراه شدن با یک جریان فکری مطرود دو طیف ریشه دار سیاسی کشور،با وجود باقی ماندن بیش از یکسال از عمر دولت منتسب به اصلاح طلبان،هدررفت فرصت های توسعه ای استان ومهمتر از همه لگد زدن بر منافع مردم استان قلمداد نمی شود ؟!
درحالیکه افرادی همچون محمد باقر قالیباف با برخورداری از بیشترین پشتوانه حمایتی در بین راه یافتگان به مجلس ،بعنوان شانس اول ریاست مجلس مطرح می شود واز سویی حتی حاضر به نشستن وهمفکری با نیروهای وابسته به جریان احمدی نژاد نیست ،آیا قرار دادن خود در یک چارچوب فکری بسته اقلیت ،به زیان مردم ومنافع استان تمام نخواهد شد و مسیر تعامل ولابیگری به نفع توسعه استان را مسدود نخواهد کرد؟
شاید ایشان بدلیل وابستگی فکری نخواهند بدانند !اما قاطبه سیاسیون و مردم استان بخوبی می دانند که در طول سالیان اخیر افراطی گری های عده ای بیشترین ضربات وزیانها رابه منافع کشور وارد آورده است و قرار گرفتن در چارچوب افراط گرایانه منتسب به هر جریان فکری برای منافع کشور از سم مهلک تراست !صرفنظر از آسیب هایی که این تغییر چهره می تواند متوجه نماینده مردم استان نماید و اعتماد رای دهندگان را خدشه دارکند،اما به یقین چنین رفتاری از نگاه تیز بین رای دهنگان خسته از بازی های سیاسی پنهان نخواهند ماند و بعنوان یک گاف بزرگ سیاسی !وی را هم از گندم رای محروم خواهد کرد وهم خرمای بغداد !