تابناک ایلام ::فقر ونداری واژه های نامانوسی هستند که این روزها با زندگی ما ایرانیان عجین شده اند ،حقیقتی تلخ که با خود فساد وتباهی را به ارمغان آورده است ،ازیک درب دین را فراری داده و از درب دیگری حیات را !
دیروز گوشبری و خود سوزی بعنوان پیشکش فقر ونابسامانی به ایرانیان ، تراژدی غمباری را رقم زد تا تاریخ قضاوت کند انچه را سوء مدیریتها ،بی تدبیری ها بر سر دین واخلاق مردم این دیارکهن آورده است و امروز خودکشی یک زوج جوان درشهر سرابله، سخنگوی مردمی شود که کسی برای خواسته اشان و براورده نمودن نیازشان تره هم خرد نمی کند!
می گویند وقتی فقر از خانه ای وارد شد ،دین از در بیرون می رود! اما امروز اضافه شدن بند دیگری را به این تمثیل عینی در زندگی ایرانیان جشن می گیریم ،اما جشنی متفاوت با طعم شیون وفغان و اندوهی از عمق جان که گرمای آن سوزاننده پایه های اریکه قدرت مدیرانی خواهد شد که قدرت را برای بالا کشیدن خود می خواهند نه دیدن رنج ومشقت مردان وزنان این دیاروشریک غم آنان شدن !
بله ،وقتی فقر از خانه ای وارد شد دین را از در بیرون می کند ،اما در مرتبه ای بالاتر، جان را هم از کالبد جسم بیرون می کشد ،خواه این رفتن جان ناشی از نداری برای رهایی از یک بیماری باشد ،خواه بیماریی که بانی پرپر شدن جگرگوشه ای شود که پدر ومادری رابرای رهایی از عذاب ودرد وادار به سلب حیات از خود نماید!خواه منشا این عمل فقر فرهنگی باشد،خواه فقر اقتصادی!
کنار هم قرار گرفتن ترژادیهای غمبار در چند سوی این سرزمین، منهای آنهایی که ما از آنها بیخبریم ! کافی بود تا باردیگر مرور کنیم با خود آنچه را که معلم شهید فریاد زد ،تا امروز تبلور همان فریاد را با چشمان خود به نظاره بنشینینم!
من نمیگویم، محمد (ص) میگوید که: « من لا معاش له، لا معاد له » کسیکه زندگی مادی ندارد، دروغ میگوید که « اندرونم از نور پر است !!! » اندرون باید پر از غذا باشد؛ کسیکه زندگی مادی و اقتصادی ندارد، زندگی مذهبی و معنوی هم ندارد. در فقر جهل میزاید نه دین!
ابوذر میگوید : که وقتی فقر وارد خانه ای شد، دین از در بیرون میرود. این غیر از مذهبی ست که میگوید در فقر رضایت خدا هست!!
دین وقتی وجود دارد که زندگی مادی , اقتصادی جامعه، یک زندگی مرفه پر از برخورداری و پر از عدالت اجتماعی باشد . اگر فقر هست ، جهل هست . جهل، فساد است و فساد، انحطاط است و فساد اخلاقی است(دکترعلی شریعتی ریشههای اقتصادی رنسانس صفحه۷۳,۷۴.
روز گذشته خبر خودکشی یک زوج جوان در شهر سرابله،جامعه ی شوک زده از نابسامانیهای اقتصادی واجتماعی، را در شوک دیگری فرو برد. خبر بزرگی که در میان فراوانی خبرهای سیاسی و استیضاح نمایشی وزرا وبه سقف زدن نرخ دلار و وانفسای حیات پول ملی , جهش قیمت ارابه های مرگ،کوچک وبی ارزش شد!
ماجرا از این قرار است که گویا زن وشوهر ساکن شهر سرابله برای رهایی ازمشکلات ناشی ازبیماری فرزندشان وبه بن بست رسیدن دراتخاذ تصمیمی درست،راهی جز سلب حیات از خود نیافتند .در آنی به حیات خود خاتمه بخشیدند تا شرمگین شود مسئولی که حتی برای ثانیه ثانیه حرف زدنش ،نفس کشیدنش و راه رفتنش از پول این مردم ارتزاق می کند.مسئولی که برای مقابله باپدیده ی شوم خودکشی پول می گیرد،هزینه میکند،گزارش بلندبالا می دهد اماخروجی آن همین است که میبینیم:خودکشی 3نفر دریک هفته!