به گزارش
تابناک یزد پیمان حقانی به پیدا کردن ایدهی این فیلم و مسائل و مشکلات ساخت اشاره کرد و گفت: از نظر «مفهومی» اینکه چه عواملی باعث شد من این فیلم را بسازم به گذشته و روند فیلم سازیای که داشتم برمیگردد که به سبب محدودیتها از نشان دادن خیلی چیزها ناتوان بودم بنابراین همیشه به دنبال راهی میگشتم که بشود مسائل موجود را کمی رئالتر و واقعیتر جلوی دوربین نشان داد، ولی از نظر «فرمی» اینکه آیا میتوان با پاها و کفشها قصه گفت، جرقهاش از مترو شروع شد. دیدن قشر زیادی از آدمها که کنار هم نشسته بودند و هرکدام پاها و کفشهایشان قصهی خودش را داشت که میشد از آنها داستانهای مختلف و متنوع جذابی درآورد.
این کارگردان با اشاره به سابقهی فیلمسازیاش در این سبک یادآور شد: من یک سکانس هم در فیلم قبلیام دارم که داستانش فقط با دستها تعریف میشد.
او درمورد انتخاب شعار «فیلمی که پاها و کفشها روایتش میکنند» توضیح داد: در همه جای دنیا استفادههای تبلیغاتی از عناوین فیلمها میشود و من اگر در این کار فقط کارگردان میبودم قطعا برای فیلم فقط مینوشتم "فیلمی که در آن آدم ها هیچ چهرهای ندارند". ولی استفاده از آن جمله بیشتر جهت تبلیغات و برانگیختن کنجکاوی است، البته من در مجموع خیلی اصراری به مانور دادن فقط بر روی کفشها و پاها نداشتم.
حقانی ادامه داد: ما دوست داشتیم وقتی مخاطب درمورد فیلم میشنود کنجکاو بشود و با خود بگوید مگر میشود با کفشها و پاها یک فیلم بلند ساخت؟ و این کنجکاوی باعث شود که به سینما بیاید و ببیند که بله میشود.
او گفت: ما همه ی تلاش خود را کردیم که از ابتدا تا پایان فیلم ایده را با کفشها جلو ببریم. ولی بالاخره این فیلم یک لایف تایم است و از قبل تولد تا لحظهی مرگ را نشان میدهد و واقعا بیشتر از این مقدار نمیتوانستیم تک تک جزئیات را با کفشها جلو ببریم ولی در عوض چیزهای دیگری به فیلم اضافه کردیم که باعث جذابیت های بیشتر شود.
او ادامه داد: اگر در جایی هم به من بگویند که تو نتوانستی کل فیلم را با کفش جلو ببری،میگویم بله نتوانستم چون برای من این مهم است که تماشاچی تا پایان فیلم را ببیند و از آن لذت ببرد.
حقانی یادآور شد که از آن دسته فیلمساز هایی نیست که لذت تماشاچی را فدای فرم و فدای ایدهآلیستهای فرمالیستی سینمایی بکند.
این کارگردان با توضیح سبک و ژانر فیلمش گفت: به نظر من در این فیلم میشود، چهار پنج ژانر را شناسایی کرد که فیلم تلفیقی از آنهاست و میتواند ترکیبی از ژانر های فانتزی، درام، کمدی و حتی جنگی، به سبب پخش تصاویر آرشیوی از جنگ، باشد.
او با یادآوری جلسهی نقد و بررسی فیلم در اصفهان گفت: در آن جلسه که آقای عظیمی (منتقد) از من پرسیدند که این فیلم چه سبکی دارد؟ من گفتم بد نیست که اسمش را بگذاریم «فیتوگرافی»!
تهیهکننده ی فیلم ۳۱۶ با اشاره به سابقهی ساخت این سبک فیلم در ایران گفت: نه تنها در ایران فیلمی با این سبک نداریم بلکه در تاریخ سینما هم به این شکل چیزی وجود ندارد. من همیشه میگویم که ما انگار با پلان های دور ریختنی فیلمهای دیگر، این فیلم را ساختهایم!برای فیلم های دیگر این پلان ها، دور ریختنی حساب میشوند که به آنها تصاویر اینسرتی میگویند که برای وصل کردن دو پلان کلیدی به یکدیگر هستند.
حقانی با تاکید بر اینکه «نه تنها در هنر بلکه در هرکاری اگر بخواهی دریچهای جدید را باز کنی احتیاج به جسارت است» تاکید کرد: من صادقانه اعتراف میکنم که تا لحظهای که فیلم تدوین شد من باور نمیکردم که بتواند فیلم شود!
او ادامه داد: فیلمنامههایی که در آینده مینویسم ربطی به این فیلم نخواهد داشت؛ ولی قطعا دوباره تلاش خواهم کرد که ببینم آیا میتوان فیلمی بدون چهره ساخت؟ که اگر بشود و فیلم موفقی هم باشد، میتوانیم سبکی داشته باشیم که در آن چهرههای بازیگران را نبینیم که این نوع فیلمسازی پیشنهاد خوبیست برای برگرداندن کتابهای معروف ادبیات و سینما.
این کارگردان با اشاره به نوشتن فیلمنامهای که فقط با نریشن بک نفر پیش میرود، گفت: ما فیلمنامهای را نوشتیم که هیچ دیالوگی ندارد و بیشتر شبیه یک رمان و قصه است تا یک فیلم سینمایی! همه چیز این فیلم عجیب غریب بود.از نوشتن فیلمنامه تا فیلمبرداری و تدوین و صداگذاری ها.ما هیچ صدابرداری در فیلم نداشتیم.هر صدایی که در فیلم شنیده میشود، مانند انیمشین صداگذاری شده است.
مدیر سینماتِک قلهک در رابطه با برخورد مردم با فیلم و نوع اکران فیلم گفت: تا امروز فقط هزار نفر فیلم من را دیدهاند و به نظرم اکران این فیلم هنوز شروع نشده است. ولی در همان پنج شش اکرانی که خودم حضور داشتم خداروشکر استقبال خوبی را شاهد بودم و انرژیای که از تماشاچی ها گرفتم خیلی بیشتر از توقعی بود که داشتم و این برای ما بسیار امیدبخش است.
او در رابطه با تبلیغات فیلم گفت: این فیلم هیچ تبلیغاتی به غیر از فضای مجازی نداشته است و به نظر من در ابتدا مهمترین چیز برای هر فیلم، چه فیلم بد چه خوب، این است که تبلیغ شود و تماشاچی اصلا بفهمد همچین فیلمی هم وجود دارد و بعد تصمیم بگیرد که آن فیلم را ببیند یا نه.
حقانی ادامه داد: من خیلی امیدوار هستم از این طیفی که به سینما میآیند و فیلم را میبینند آن را به دیگران هم پیشنهاد کنند.و این فیلم بتواند تبدیل به فیلمی شود که از طریق تبلیغات دهان به دهان مخاطب خودش را پیدا کند.
کارگردان فیلم ۳۱۶ درمورد اکران فیلمش در گروه هنروتجربه گفت: من دوست داشتم که این فیلم در گروه معمولی هم اکران شود ولی متاسفانه فضای فیلمسازی ما این مجال را برای فیلمساز هایی که معروف نیستند، نمیدهد و فرصت ها به صورت مساوی داده نمیشود.
او ادامه داد: این فیلم فقط مجوز اکران برای یک گروه محدود را دارد. زمانی هم که نسخه اولیهی این فیلم درآمد کسی باورش نمیشد که بتواند مجوز بگیرد ولی به سبب اینکه ما با پا فیلم ساخته بودیم، خیلی چیزها را نمیتوانستیم نشان دهیم، ولی ما با همین نشان ندادن توانستیم خیلی چیزهای دیگر را برای اولینبار نشان دهیم.
این فیلمساز با اشاره به آیندهی کاری اش گفت: من از آن فیلمساز هایی هستم که به ژانر علاقهمندم و دوست دارم در ژانر های مختلف فیلم بسازم. که اگر بخواهم کارگردانی را که این کار را کرده است مثال بزنم، میتوانم به "کوبریک" اشاره کنم. کارگردانی که از هر سبک و ژانر یک اثر خوب در کارنامهاش دارد و چه در زمینه تکنیکی و چه در زمینه روایی پیشنهاد جدیدی برای سینما داشته است.
حقانی اضافه کرد: من تلاش خواهم کرد که هر فیلمم برای تماشاچی یک سورپرایزی باشد و بینند اصلا باور نکند که آن فیلم برای کسی باشد که ۳۱۶ را هم ساخته است.
این کارگردان در رابطه امکان اکران فیلم قبلیاش«مردی که گیلاسهایش را خورد» در گروه هنر و تجربه ادامه داد: فیلم قبلی من هفت سال پیش ساخته شده که از نظر من فیلمی آماتوری بود. آن زمان هنرو تجربهای وجود نداشت و دیویدی اش به بازار آمد و به فروش رفت. به همین سبب ما الان دیگر امکان اکرانش را نداریم ولی ممکن است من یک نسخهی کوتاه شده از آن را در سینماتک قلهک اکران کنم.
فیلم 316 بدون بازیگر روایتگر داستان زندگی زنی شصت و سه ساله است که این قصه از طریق کفشها، دستها و پاها روایت میشود.
بخشی از قصه فیلم در تاریخ معاصر روایت میشود و بخشهایی از اتفاقات مربوط به انقلاب اسلامی ایران و سالهای جنگ و هشت سال دفاع مقدس به تصویر کشیده میشود.
دومین فیلم بلند پیمان حقانی در جشنواره های مانهایم کشور آلمان، میل ولی سانفرانسیسکو و جشنواره فیلم پراگ حضور داشته و آخرین نمایش این فیلم در دانشگاه «یو سی ال ای» کشور آمریکا بود که این فیلم توانسته توجه ویژه مخاطبان را به خود اختصاص دهد.
«316» فیلمی است که چهره بازیگرانش دیده نمیشود و روایت قصه بر عهده کفشها، دستها و پاها است، کفشهایی که از به دنیا آمدن تا زمان مرگ با ما هستند و شاید ما به آنها اهمیتی ندهیم و ساده از کنار آنها عبور کنیم.