به گزارش تابناک قم، یکی از نکات مهم زندگی امام رضا (ع) برخورد با جریانهای انحرافی و فرقههای باطله بود. دوران هارون و مامون عصر رواج افکار انحرافی، مذاهب باطله و جریانهای پوشالی بود تا مردم به این امور مشغول شده و کمتر وارد سیاست شوند. حاکمان خیال میکردند با این کار اهل بیت (ع) و عالم آل محمد (ص) را تحت تأثیر قرار خواهند داد اما امام رضا (ع) به حول و قوه الهی با برگزار کردن مناظرات و بحثها، تمام جریانها را به چالش کشید و شکست داد. به گونهای که همه اعتراف کردند اگر روی کره زمین یک عالِم است، آن شخص کسی جز علی بن موسی الرضا (ع) نیست. در آستانه سالروز ولادت این امام بزرگوار، از بیانات حجت الاسلام والمسلمین «احمد صابری تولایی»، مدیر تبلیغ حوزه علمیه خراسان، استاد حوزه و دانشگاه و عضو اتاق تبلیغ خراسان بهره میبریم.
دفاع از تفکر شیعی
دفاع از تفکر شیعی در فرهنگ رضوی ابواب مختلفی دارد که پرداختن به آن در این فرصت نوشتاری مقدور نیست اما به طور خلاصه سرفصلهای آن بیان میشود. برای ورود به موضوع ابتدا از جریانهای مقابل شیعه در دوران امام رضا (ع) باید گفت که به دو بخش سیاسی و اعتقادی تقسیم میشود.
در بخش سیاست روشن است که بنیعباس در حال تقابل و مبارزه با تفکر شیعی بود اما در بخش اعتقادی از دو جنبه برون دینی و درون دینی به موضوع پرداخته میشود که در قسم برون دینی فرقههایی با عنوان اهل کتاب، مجوس و افکار انحرافی فلسفه یونان قرار داشتند اما در قسم درون دینی، تفکر شیعه مقابل تفکراتی با عناوینی همچون مشبهه، مجسمه، معتزله عقل محور و ناسبین بود.
مناظرات امام (ع)
امام (ع) مناظرات بسیاری را پیش بردند که اهم آنها مناظره با «جاثِلِیق» بزرگ اسقفهای مسیحی، «راس الجالوت» بزرگ یهودیان، «هیربد اکبر» بزرگ زرتشتیان و «عمران صابی» به عنوان رهبر صابئین در یک مجلس اتفاق افتاد و در ادامه مناظرهای با عالم علم کلام خطه خراسان به نام «سلیمان مروزی» در حضور مامون برگزار کرد. مناظراتی با «علی بن محمد بن جهم» که ناسبی بود به همراه مناظراتی با فرق واقفیه یا علمای بصره و اهل سنت نیز نقل شده است. هر یک از مناظرات امامداراى مطالب و محتواى عمیقی بود که با گذشت زمان طولانی از آن تاریخ، هنوز پربار و آموزنده است؛ چه به لحاظ محتوا و چه از نظر فن مناظره و استدلال به مبانی مورد قبول طرف مقابل و چه از نظر اعتراف گیری برای نتیجهگیری مطلوب. همگی بسیار مهم و آموزنده است.
مناظره تاریخی
مامون با هدف محک زدن توان علمی امام رضا (ع) و به خیال خام خود، شکست ایشان در مناظره با بزرگان ادیان مختلف و از سوی دیگر نشان دادن وجهه علم دوستی خود، اقدام به برگزاری مناظرهای در بین ادیان مختلف کرد و امام را به مجلس فراخواند که ایشان در آن محفل پر از افراد مشهور و سرشناس حاضر شدند. مامون بعد از معرفی امام خواستار آغاز مناظره و بحث شد که جاثلیق بهانه عدم اشتراکات در بحث و مبانی مورد قبول طرفین را آورد که در آن زمان امام فرمودند: اگر به انجیل خودت براى تو استدلال کنم اقرار خواهى کرد؟ جاثلیق پاسخ مثبت داد. امام (ع) فرمودند: حال هر چه مىخواهى بپرس و جوابش را بشنو!
جاثلیق از اعتقاد امام رضا (ع) نسبت به عیسی و کتابش پرسید که حضرت بیان داشتند: من به نبوت عیسی (ع) و کتابش و به آنچه به امتش بشارت داده و حواریون به آن اقرار کردهاند، اعتراف مىکنم. جاثلیق پرسید: آیا به قضاوت 2 عادل باور داری؟ امام فرمود: آری. که جاثلیق گفت 2 شاهد از غیر اهل مذهب خود، از کسانى که نصارى شهادت آنان را قبول دارد، بر نبوت محمد (ص) اقامه کن و از ما نیز بخواه که 2 شاهد بر مدعای خود از غیر اهل مذهب خود بیاوریم.
امام بیان کرد؛ درباره «یوحناى» دیلمى چه مىگویى؟ جاثلیق گفت: به به! محبوبترین فرد نزد مسیح را نام بردی. در این هنگام امام رضا (ع) مطلبی را از یوحنا به استناد انجیل بیان کردند و فرمودند: تو را سوگند مىدهم آیا انجیل این سخن را بیان مىکند که یوحنا گفت: حضرت مسیح مرا از دین محمد عربى باخبر ساخته و به من بشارت داد که بعد از او چنین پیامبرى خواهد آمد و من نیز به حواریون بشارت دادم و آنها به او ایمان آوردند؟
جاثلیق گفت: آرى! این سخن را یوحنا از مسیح نقل کرده و بشارت به نبوت داده است.
امام فرمود: اگر ما کسى را بیاوریم که انجیل را بخواند و آیاتى از آن را که نام محمد (ص) و اهل بیت و امتش در آنهاست، تلاوت کند آیا به او ایمان مىآورى؟
جاثلیق قبول کرد. امام خطاب به نسطاس رومى فرمودند: آیا بخش سوم انجیل را از حفظ دارى؟ نسطاس گفت: بلى. امام (ع) به راس الجالوت (بزرگ یهودیان) رو کرد و فرمودند: آیا تو هم انجیل را مىخوانى؟ گفت: آرى، به جان خودم سوگند. فرمودند: بخش سوم را تو هم به دست بگیر، اگر در آن ذکرى از محمد (ص) و اهل بیتش بود به نفع من شهادت بده و اگر نبود شهادت نده.
امام (ع) خود شروع به قرائت همین بخش از انجیل کرد تا به نام پیامبر (ص) رسید. آنگاه متوقف شد و رو به جاثلیق کرد و فرمودند: اى نصرانى! تو را به حق مسیح و مادرش، آیا قبول دارى که من از انجیل باخبرم؟ جاثلیق تایید کرد. امام نام پیامبر (ص) و اهل بیت و امتش را براى او تلاوت کرد و گفت: اى نصرانى! چه مىگویى؟ این سخن عیسی بن مریم (ع) است؟ اگر تکذیب کنى آنچه را که انجیل در این زمینه مىگوید، یعنی موسى و عیسی(ع) هر دو را تکذیب کردهاى و کافر شدهاى.
جاثلیق گفت: من آنچه را که وجود آن در انجیل براى من روشن شده است انکار نمىکنم و به آن اعتراف دارم. امام با این اعتراف از جمع همگى شاهد گرفت و بیان داشتند: حال هر سوال دیگری مىخواهى بپرس.
جاثلیق گفت: از حواریان عیسی بن مریم (ع) خبر ده که چند نفر بودند و نیز تعداد علماى انجیل چند نفر است. امام فرمودند: از شخص آگاهى سوال کردى.
حواریون 12نفر بودند و اعلم و افضل آنها لوقا بود اما علماى بزرگ نصارى 3 نفر بودند: یوحناى اکبر در سرزمین باخ، یوحناى دیگرى در قرقیسا و یوحناى دیلمى در رجاز. نام پیامبر (ص) و اهل بیت و امتش نزد او بود، و او بود که به امت عیسی (ع) و بنى اسرائیل بشارت داد.
امامرضا (ع) برای اعتراف گرفتن از او در ادامه چنین گفت: اى نصرانى به خدا سوگند ما ایمان به آن عیسی (ع) داریم که ایمان به محمد (ص) داشت ولى تنها ایرادى که به پیامبر شما عیسی(ع) داریم این بود که او کم روزه مىگرفت و کم نماز مىخواند! جاثلیق ناگهان متحیر شد و گفت: به خدا سوگند علم خود را باطل کردى، من گمان مىکردم تو اعلم مسلمانان هستى! امام فرمودند: مگر چه شده؟
جاثلیق گفت: به خاطر اینکه مىگویى عیسی (ع) کم روزه و کم نماز بود، در حالى عیسی (ع) حتى یک روز را افطار نکرد و هیچ شبى را (به طور کامل) نخوابید و صائم الدهر و قائم اللیل بود. امام (ع) بر این اعتراف پرسشی را طرح کرد و گفت: براى چه کسى روزه مىگرفت و نماز مىخواند؟ جاثلیق نتوانست پاسخ گوید و ساکت شد. در ادامه امام (ع) خطاب به او فرمودند: سوال دیگرى از تو دارم که جاثلیق، با تواضع، گفت: اگر بدانم پاسخ مىگویم. امام (ع) فرمودند: تو انکار مىکنى که عیسی (ع) مردگان را به اذن خداوند متعال زنده مىکرد؟ جاثلیق در بن بست قرار گرفت و به ناچار گفت: انکار مىکنم، چرا که آن کس که مردگان را زنده کند و کور مادرزاد و مبتلا به برص را شفا دهد او پروردگار است و مستحق الوهیّت! امام (ع) بیانکرد: حضرت الیسع نیز همین کار را مىکرد. او بر آب راه رفت و مردگان را زنده کرد و نابینا و مبتلا به برص را شفا داد، اما امتش قائل به الوهیت او نشدند و کسى او را عبادت نکرد. حزقیل پیامبر نیز همان کار مسیح را انجام داد و مردگان را زنده کرد.
در این هنگام رو به راس الجالوت بزرگ یهودیان کرده فرمودند: اى راس الجالوت، آیا اینها را در تورات مىیابى که بخت النصر، اسیران بنى اسرائیل را در آن زمان که حکومت با بیت المقدس مبارزه کرد به بابل آورد و خداوند حزقیل را به سوى آنها فرستاد و او مردگان آنها را زنده کرد؟ این واقعیت در تورات مضبوط است و هیچ کس جز منکران حق آن را انکار نمىکنند.
راس الجالوت تایید کرد. امام شروع به خواندن آیاتى از تورات کرد. مرد یهودى تکانى خورد و در شگفت فرو رفت. امامرضا (ع) رو به نصرانى کرد و قسمتى از معجزات پیامبر اسلام (ص) را درباره زنده شدن بعضى از مردگان به دست او و شفاى بعضى از بیماران غیرقابل علاج را به برکت او برشمرد و فرمود: با اینهمه ما هرگز او را پروردگار خود نمىدانیم، زیراکه در این صورت باید «الیسع» و «حزقیل» و «ابراهیم» و «موسی» را نیز معبود خویش بشماریم؛ زیرا آنها نیز مردگان را زنده کردند. جاثلیق پاسخى نداشت بدهد. تسلیم شد و گفت: سخن، سخن توست و معبودى جز خداوند یگانه نیست.
این مناظره با 4 نفراز بزرگان ادیان در حضور شخصیتهای کشوری و لشگری و با حضور مامون بسیار طولانی است که به این اندازه بسنده میشود . همه آنها در مقابل علم الهی امامرضا(ع) درمانده شدند به طوری که راه فراری نداشته و به اتفاق معترف بر علم و کمال و بزرگی ایشان بودند. از این محفل نهتنها برای مامون سودی حاصل نشد بلکه در بین مردم جایگاه امام مستحکم و محبوبیت ایشان افزونتر شد.
منبع: همشهری