سال ٦٢ یا ٦٣ بود، تازه علی شهید شده بود. روی یکی از دیوارهای کوچه نوشته
بودیم تیم شهیدعلی قاسمپور آماده مسابقه است. یک تیم دیگر آمد برای
مسابقه. یادم نیست چندچند شدیم. از آن بازی من فقط اسم تیم حریف یادم مانده
است که روی پیراهنهایشان گلدوزی کرده بودند. اسم تیمشان «بابی ساندز»
بود! حالا بابی ساندز کیست؟ یکی از مبارزان ارتش جمهوری خواه ایرلند که در
یکی از زندانهای انگلیس اعتصاب غذا کرد تا از دنیا رفت. چند تا بچه
دبستانی در کوچهپسکوچههای پایینشهر مشهد اسم او را روی تیمشان گذاشته
بودند.
این یعنی نگاه جهانی، یعنی زندگیکردن در فضایی فراتر
از مرزهای سیاسی. آیسسکو یا هر سازمانی مشهد را پایتخت فرهنگی بداند یا
نداند، مشهد از بدو تاسیس جهانی بوده است. خدا مشهد را جهانی خواسته و
جهانی تاسیس کرده است. این پایگاههای نور افشانی که در شهرهای زیارتی وجود
دارد بهطور طبیعی در ماهیت این شهرها تاثیر
میگذارد.
پس در کنار
اینکه اصالتا انقلاب اسلامی یک نگاه جهانی دارد، مشهد هم بهطور ویژه این
جایگاه را دارد. آدمهایی از سراسر عالم دلشان اینجاست و رفت و آمد دارند و
میآیند تا توشه معرفت و معنویت بگیرند و به جهان صادر کنند.
من و شمایی که فعال فرهنگی هستیم باید این را عمیقتر و بیشتر و با تفسیر دقیقتری فهم کنیم و در رفتارهایمان به کار بگیریم.
قبلا در مقاله «چهار مولفه فعالیت فرهنگی» گفتهام که ما برای فعالیت
فرهنگی به چهار نگاه نیاز داریم: نگاه جهانی، نگاه تاریخی، نگاه جبههای و
نگاه انتقادی.
در نگاه جهانی ما لااقل دو سرفصل داریم:
الف- یکی اینکه آرمانهای ما جهانی است. آقای علیمحمد بشارتی زمانی که
مسئولیتی در وزارت خارجه داشت، نقل میکرد ما در یک کشوری بودیم، گروهی از
دانشجویان کره جنوبی تماس گرفتند که میخواهیم با شما جلسه داشته باشیم.
تعجب کردیم؛ آمدند وگفتند ما آمدیم که برنامه آیتا... خمینی برای
سرنگونی دولت «چون دو هوان» را بگیریم و برویم اجرا کنیم! ما از یک طرف
خندهمان گرفت و از یک طرف هم گریه. دیدیم اینها که حتی مسیحی هم نیستند و
بوداییاند، مرکزیت جمهوری اسلامی را در عالم به رسمیت شناختهاند و امام
را هم رهبر مستضعفان کل جهان میدانند، اما خود ما مثل اینکه هنوز به این
مساله واقف نیستیم.
چون انقلاب اسلامی از ابتدا نشان داده بود که
آرمانهایش جهانی است و ملی و منطقهای نیست. آن نسلی که اول انقلاب ظهور
کرد و آن طور قد کشید و از میانش همتها و چمرانها و کاوهها و برونسیها
و... برخاستند، شاید یک دلیل عمدهاش این بود که آنقدر سقف نگاهشان بلند
بود که متناسب با آن، آنها هم رشد میکردند و قد میکشیدند. به برخی
تشکلهای تربیتی عرض میکردم که حتی اگر شما میخواهید صرفا رشد فردی و
شخصی را هم دنبال بکنید، الگوی اول انقلاب الگوی خوبی است. شما سطح نگاه
اینها را و افق شان را و توقع شان از خودشان و مسئولیتی را که روی دوش
خودشان احساس میکنند، آنقدر بالا ببرید که اینها متناسب با همان نگاه؛
خودشان و توانشان را هم رشد
بدهند.
ب- در کنار آرمانها، فرصتهای
ما هم جهانی است؛ بسیاری فرصتها وجود دارند که اینها میتوانند به ما
فایده برسانند نه اینکه از ما صرفا چیزی دریافت کنند. من بارها در اردوهای
مختلف بچههای بسیجی و فرهنگی سوال کرده ام هر کسی اسم ٥ تا شهید فلسطینی
یا لبنانی را بلد است دستش بالا... ؟ من خودم فوقش میگویم شیخ راغب حرب،
سیدعباس موسوی، عماد مغنیه و... این تازه وضعیت شناخت ما از حزبا...
لبنان است. به فعال فرهنگی ما اگر بگویند ٥ دقیقه درباره حزبا... لبنان
حرف بزن دقیقه سوم، حرف کم میآورد.
اطلاعات ما بهشدت پایین
است. اطلاعات لازم است تا بتوانی به نیاز پاسخ بدهی یا از فرصت استفاده
کنی. اطلاعات راجع به فرصتهای فکری و اندیشهای، هنری یا رسانهای یا
سختافزاری و...
در همین مشهد، حضرت آقا قبل از انقلاب کتابی ترجمه
کردهاند به نام «آینده در قلمرو اسلام». نویسنده آن سید قطب است، یک
متفکر مصری. در مبارزه بودند و نگاه میکردند ببینند در جهان چه تجربههایی
و حرفهایی و نوآوریهایی در چالشی که با شاه داشتند بهدرد مبارزه
میخورد. با امکانات آن زمان، ظرفیتهای جهانی را رصد میکردند و ترجمه
میکردند و نشر میدادند. امروز این نگاهها متاسفانه کمرنگ شده است.
باید
زبان بلد باشیم. سالانه هزاران زائر عرب میآیند مشهد و میروند، ما در حد
احوالپرسی هم نمیتوانیم با آنها صحبت کنیم. یا بستر عظیم اینترنت که
ارتباطات گستردهای را شکل داده است و ما در استفاده کامل از آن
ناتوانیم.درباره یمن این همه تشنگی وجود دارد، چقدر ما اطلاعات داریم؟ هیچ.
احتمالا ٥ دقیقه هم راجع به یمن و جریانات سیاسی، فرهنگی و اقتصادی و...
آنها حرف نداریم. درحالیکه در کشور داریم آدمهایی را که درباره این
موضوعات کار کردهاند و کتاب دارند و اگر ارتباطات را گسترش بدهیم
میتوانیم از آنها استفاده کنیم و آگاهیها را افزایش
بدهیم.
٥٢
تا کشور اسلامی داریم. ما چقدر اینها را میشناسیم؟ به اندازه بازیکنان
ذخیره رئال مادرید هم درباره آنها اطلاعات نداریم! این اطلاعات نهتنها
موضوعیت دارد، بلکه کسانی که چنین نگاهی داشته باشند در فعالیتهای دیگرشان
هم تاثیر میگذارد. شما با این نگاه و اطلاعات حتی با مخاطب مهدکودک و
نوجوان هم سروکار داشته باشید، مطمئنا شیوه اداره تشکلتان تغییر خواهد کرد و
فعالیتهای محلیتان هم ارتقا پیدا میکند.
زمینه حضور چهرههای
بینالمللی را میشود فراهم کرد. یک تشکل، مادر شهیدی را از فلسطین دعوت
کند؛ تشکلی دیگر فلان متفکر را از تونس بیاورد. قرار نیست در کلیشههای کار
تشکیلاتی بمانیم. متناسب با آرمانها و راهبردهایمان باید به شیوهها و
ابزارهای جدیدی هم برسیم.
وحید جلیلی
معاون فرهنگی و اجتماعی شهرداری مشهد