هموطنم! در این روزها که همه نگاهها به سمت فیش های نجومی دوخته شده و صفرهای فیش ها را می شمارند، بیا و حوصله کن و به نقطه صفر مرزی فکر کن.
کد خبر: ۲۵۳۸۵۷
تاریخ انتشار: ۱۱ تير ۱۳۹۵ - ۰۰:۵۴ 01 July 2016
حجت اله هاشم بیگی تابناک ایلام:: يكي از بزرگترين افتخارات هشت سال دفاع مقدس، عملیات آزادسازي مهران در دهم تیرماه سال 1365 اتفاق افتاد. مهران چهار بار توسط نیروهای رژیم بعثی تصرف و سپس به وسیله رزمندگان دلیر اسلام آزاد شد. عملیات کربلای یک از بزرگترین عملیات های دوران دفاع مقدس است.

درد دل با مهران عزیز، قصه همیشگی مردم ایلام است؛ سال هاست که با مهران درد دل می کنیم و سراغ لاله های پرپر شده و پرستوهای سبکبال وطن و دیارمان را از مهران می گیریم. مهران سمبل پایداری، ایثار، استقامت و ایستادگی مردمان رنج دیده و شهیدپرور استان است.
 آری، خورشیدهای فراوانی از سرزمین مهران طلوع کردند و هنوز هم نورشان روشنی بخش راه تاریک و پرفراز و نشیب زندگی ماست...
هموطنم! در روزگاری که مطالب سیاسی و بازی های فوتبال و فیش های حقوقی جزو پربیننده ترین مطالب سایت ها و خبرگزاری هاست، حوصله کن و برای دقایقی با قهرمانان ایثار و شهادت و دیار همیشه مهربان مهران همسفر شو.

هموطنم! در این روزها که همه نگاهها به سمت فیش های نجومی دوخته شده و صفرهای فیش ها را می شمارند، بیا و حوصله کن و به نقطه صفر مرزی فکر کن.
هم وطن عزیزم؛ اکنون قهرمانان ما همنشین فرشتگان آسمانی هستند... خرمشهر،اهواز، مهران، فکه،ایذه،قصرشیرین،سومار، دوکوهه، طلائیه،شلمچه، هویزه، دهلران، قلاویزان، کله قندی،شرهانی، چنگوله و...یادآور بمب و خمپاره و آتش هستند.

برادر! همنشین قصه ها و غصه های من و مهران شو؛
 شاید یکی از عزیزان تو در همین مهران به شهادت رسیده باشد یا شاید یکی از کسانی باشی که قطعه ای از بدنت را به خاک نازنین مهران هدیه داده ای و اکنون جانبازی سربلند و سرافراز هستی و اسم مهران تو را به یاد همسفرانت و همسنگرانت می اندازد...
نمی دانم در کجای خاک عزیز ایران نشسته ای و به قصه من و مهران گوش می دهی، شاید هم در دوران جنگ، کودکی بیش نبوده ای و مهران را نشناسی. اما کودکی من و تو با هم فرق دارد، دوران زیبای کودکی من و امثال من با زوزه خمپاره ها و غرش هواپیماها گذشت و در همان زمان که مدام به دنبال مادرم می دویدم تا پناهگاهی برای امان ماندن از بمب های دشمن پیدا کنم، تو مشغول بازی های کودکانه و اسباب بازی های زیبایت بودی...
زمانی که خیلی ها با «لالایی» آرام بخش مادرشان به خواب می رفتند، کودکان دیار من شاهد پرپر شدن عزیزانشان بودند و هیچ خاطره ای از لالایی مادر را به یاد ندارند، اما صدای «روله روله» مادران، هنوز هم در اعماق سلول های مغزم طنین انداز است و مرا به یاد هم بازیان دوران کودکی ام می اندازد که در زیر بمباران ها تکه تکه شدند.
برادرم! شاید یکی از کودکان خوزستان، کرمانشاه، کردستان، لرستان، ایلام و... هستی که زیر بمباران های مستقیم دشمن بوده ای و مانند من، بدن پاره پاره شهیدان را از نزدیک دیده ای، شاید هم، تو همان کودکی هستی که در دورترین نقطه کشور زندگی می کنی، ولی پدرت در سرزمین مهران به سوی آسمان ها شتافته است و آغوش گرم او را دگر بار احساس نکرده ای.

شاید تو همان کودکی هستی که آخرین بار پدرت را در مهران دیده اند، ولی هنوز هیچ کس از او خبر ندارد. آیا تو همان کودکی نیستی که تازگی ها پدرت را از زیر خروارها خاک نازنین مهران تفحص کردند و جز پلاکش چیزی از او ندیدی؟ هرکجا هستی، من و تو از یک تبار و از یک خاکیم، من و تو از خاک نازنین ایرانیم... .
خرمشهر، مهران، شلمچه، فکه، قلاویزان، کله قندی، دهلران، گیلانغرب، سردشت، هویزه، طلائیه، دوکوهه،سومار،قصرشیربن، فاو، مجنون و... یادآور بلندآوازه های پاره پیکر و آلاله های سربریده وطن عزیزمان هستند. 
مهران ما، سال ها با شهدا زندگی کرده و خاک او سجده گاه عاشقان شهداست.
دلم می گیرد اگر کسی به سالروز آزادسازی مهران که ثمره خون هزاران شهید و مجروح است، بی توجه باشد، دلم می گیرد اگر سرزمین قهرمانم فراموش شود و در پاورقی صفحات تاریخ قرار گیرد. دلم می گیرد اگر کسی تفنگ های بی برادر را نشناسد. دلم می گیرد اگر شهر خون و گلوله و آتش ناشناس باشد و غصه هایم پایانی ندارد اگر شهر خمپاره های بی پایان، غصه های بی پایان داشته باشد.

هموطنم! برادرم! بگذار 
دلتنگی هایم را با تو قسمت کنم، آری، مهران یادآور عملیات های میمک، والفجر، کربلای یک و... است.

اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار