کد خبر: ۲۵۱۳۷۰
تاریخ انتشار: ۰۵ تير ۱۳۹۵ - ۱۹:۵۱ 25 June 2016
سال گذشته چنین روزهایی مهاجران گمنام دست‌بسته چندین روز مهمان مردم مازندران بودند و حال و هوای این استان را به نور خود منور کرده بودند.

به گزارش خبرگزاری فارس از مازندران، یادش به‎خیر، یک‌سال پیش این روزها چه غوغایی بود توی استان و شهر ما ... .

پیر و جوان، دیروزی و امروزی، همه آمده بودند، یکی بی‌آلایش و ساده، یکی شیک و اتوکشیده، یک نفر خرامان خرامان، چند نفر دوان دوان، زن و مرد و کودک و ... .

آشوبی ایجاد شده بود در دل همه آنهایی که آمده بودند؛ با تمام تفاوت‌هایی که در ظاهرشان نسبت به هم می‌دیدی اما چشمان هم چیزی مشترکی را فریاد می‎زد، یک حرف واحد؛ لحن نگاه همه، سرشار از سلام و قدردانی بود، کسی نمی‎گفت خداحافظ ... .

همه سلام می‌دادند و تا نگاه‌شان به تابوت‌ها گره می‌خورد، چشمان‎شان می‌لرزید و دل‌هایشان متوجه آسمانی می‌شد که حالا شده بود وقف پرواز این پرنده ماهی‌ها.

انگار کسی گمنام نبود، اصلاً گمنامی معنا نداشت، وقتی برای هر شهید صدها مادر و پدر آمده بودند، وقتی برادرهای اشکبار و خواهران مشتاق، صف به صف، به حرمت صبوری و ایثار آن بچه‌ها که حالا با دستان بسته برگشته بودند، مبهوت حماسه‌ای بودند که فقط در افسانه‌ها می‌شد دید و باور کرد.

دیگر گمنامی معنایی نداشت!

سلام! خوش آمدید به خاک خودتان، به وطن‌تان.

سلام! فرزندان لایق این سرزمین.

توی عکس‌ها دیدم یک چیزی شبیه پیچک، دور دست و پاهای‌تان حلقه شده بود.

خوش آمدید بچه‌ها، قهرمانان! هنوز هم کوچه و خیابان‌های شهر ما پُر از حضور شماست، شیربچه‌های بیشه ایران، غواص ماهی‌های کربلای چهار، یادتان تا ابد در دل ما و نسل‎های ما می‎ماند.

باز معنا کرده‌اید اعجاز را

محتوای تازه آغاز را

با دو دست بسته خوب آموختید

بال در بال خدا، پرواز را
اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار