ماجرای سرهنگ علیفر و حواشی به وجود آمده پیرامون یکی از بی اهمیت ترین اتفاقات عالم امکان نشان داد که ما حقیقتا حالمان خوب نیست و باید فکری جدی به حال خودمان و این ابتذال چندش آوری که مارا در خود غرق کرده بکنیم.
کد خبر: ۲۴۸۰۱۷
تاریخ انتشار: ۳۰ خرداد ۱۳۹۵ - ۱۰:۲۹ 19 June 2016

روز اول با خودم گفتم این هم یکی از شوخی ها و سرگرمی های رایج دنیای مجازی است اما این که قریب به یک هفته از این موضوع بی اهمیت بگذرد و این همه یادداشت و خبر و تیتر درباره این موضوع منتشر شود و تعداد قابل توجهی آدمیزاد وقتشان را صرف گفت و گو درباره این موضوع بی اهمیت کنند یعنی اوضاع خیلی خراب تر از این حرف هاست که تا به حال فکرش را می کرده ایم. 
این میزان توجه به یک اتفاقی که در حالت عادی می توانست صرفا یک خبر بامزه باشد و در حال حاضر تبدیل به یکی از مهم ترین اخبار مملکتی شده نشانه ایست از یک بحران خیلی جدی.بدون شک آن هایی که باید اخباری از این دست را جدی بگیرند و فکری به حال ملک و مملکت کنند کارهای مهم تری دارند و فرصت اندیشیدن به چنین چیزهایی را ندارند اما ما چه؟ 

یعنی من و شما هم نمی توانیم اندکی از این تلگرام کوفتی و اینستاگرام لعنتی فاصله بگیریم و با خود بیندیشیم که چرا به چنین والذاریاتی افتاده ایم؟ کتاب خواندن و فیلم خوب دیدن و موسیقی جدی گوش کردن بخورد توی سرمان، آیا مغز را هم از توی سرمان دزدیده اند و چیز دیگری جایش گذاشته اند و حالیمان نیست؟ با این رفتار عجیب و غریب به چه چیزی می خواهیم واکنش نشان دهیم؟ آیا این میزان از الکی خوشی و دلبستگی به بازی های پوچ و بی معنا یک جور کفاره آرمان خواهی ما در دهه های پیشین است؟ 

گیرم که همه ما مردمان ساده دلی بودیم که در پی تحقق عدالت و سودای جامعه ای آرمانی نوجوانی و جوانی خود را هدر دادیم آیا این رفتار امروز ما می تواند پاسخ مناسبی به آن سوداهای غریب باشد؟ به نظر می رسد لج کرده ایم. با خودمان. با فرادستان. با جهان. اما آیا می توان با پناه بردن به بلاهت و بیهودگی داد خود از کهتر و مهتر ستاند؟ آن که می گفت:

رو مسخرگی پیشه کن و مطربی آموز

تا داد خود از کهتر و مهتر بستانی

خود از دردمندترین مردمان این عالم بود و با زبان برنده خویش حقیقتا داد خود از همگان ستاند. در همین بیت هم کهتر و مهتر را در ردیف فرومایگانی نشانده که زبان آدمیزاد سرشان نمی شود و در مواجهه با آن ها چاره ای جز پناه بردن به مسخرگی و مطربی نیست. اما من و شما چه؟ داد خود از کهتر و مهتر چگونه می ستانیم؟ با پناه بردن به فضای مجازی و روز و شب خود را حرام اخبار مبتذلی هم چون گافِ سرهنگ علیفر؟

آن ها که خوش بینند می گویند این دوران گذار است و دیر و یا زود مردم ایران این وضعیت را پشت سر خواهند گذاشت. نمی دانم. من اصولا حرف آدم های خوش باور را خیلی باور ندارم اما این دفعه خیلی دلم می خواهد حق با آن ها باشد.

اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار