کد خبر: ۱۵۷۶۹۹
تاریخ انتشار: ۱۴ دی ۱۳۹۴ - ۱۹:۰۲ 04 January 2016

حمید رستمی

در آن صبح سرد پائیزی که سالن اجتماعات فرهنگسرای فدک انباشته از افراد شناخته شده سیاسی ، اجتماعی و مذهبی استان، میزبان وزیر کشور دولت تدبیر و امید بود تا مراسم تودیع و معارفه چهارمین استاندار احمدی نژادی و اولین استاندار دولت حسن روحانی برگزار شود. یک نگاه گذرا به سخنان استانداری که در حال رفتن بود و استانداری که کلید دفتر استانداری را همان روز دريافت مي كرد نشان دهندۀ تفاوت جهان بینی و سطح نگاه دو طرف بود که بعدها این تفاوتها و تمایزها آشکارتر از پيش گرديد تا امروز که دو ماه و دو سال از آن روز گذشته و مجيد خدابخش در اين مدت رفته رفته نوع نگاه مديريتی و شخصيتی اش را به افکار عمومی شناسانده است.

در آن روز باشکوه آن چنان شور و شعفی در میان نیروهای سیاسی استان- كه هشت سال سخت و پر حادثه و سرمای سردش را از سر گذرانده بودند- انگيخته شده بود که شاید توصیف آن از عهده یک خودکار آبی و یک برگ کاغذ کاهی ساخته نباشد. نیروهایی که بعد از گذار سخت از آن دوران یخ زده احمدی نژادی - که هزينه فعالیت سیاسی شدیداً بالا رفت درست مثل هزينه زندگي- هر يك به گوشه ای خزیده بودند و در خلوت خویش سر در جَیب مراقبه برده و برای روزهای خروج از آن وادی دردمندانه برنامه ریزی می کردند.

آن روز ستاره اقبال استاندار جدید النصب آنچنان می درخشيد که بجز یک نفر و حلقۀ نزدیک وی کسی از این نصب ناخرسند نبود و این ناخرسندی چند نفره هم ریشه در اختلاف سلیقه های بیست سی سال پیش داشت و ربطی چندان به امروز و دیروز نداشت. اشتیاق اجتماعی تشکیل دولت جدید بطور کامل به استان هم منتقل شده بود و هرکس به فراخور شخصیت خویش از این انتخاب ابراز خرسندی می كرد و برای آینده استان روزهای پر برکتی را متصور می گشت تا جایی که یکی از سیاسی ترین افراد استان در حالیکه از خوشحالی در پوست خود نمی گنجید اعلام کرد: « کاری که ما در طول هشت سال اصلاحات نتوانستیم انجام بدهیم این دولت توانست . ما هشت سال تمام خواستیم که قبای استانداری را بر تن ایشان کنیم و موفق نگشتیم اما امروز شاهد این امریم! »

آن روزهای پاييزی به رغم برودت بیش از حدش گرمای خاصی به دلهای علاقمندان به توسعه استان می بخشید و هنوز خیلی زود بود که هر کس راه خویش جدا سازد و همراهان محب ديروز، ساز جدایی کوک کنند مدعيان امروز شوند و با برچسبهای حق و ناحق معدود افراد مدافع استاندار را به چوب اتهام برانند و سخن راندن از فلان ویژگی مثبت نماینده عالی دولت در استان را به ذوب شدگی و ذوق زدگي تعبیر کنند و با کنایه بگویند که: « حدیث عشق خود با ما نگو!» غافل از آنکه اگر عشقی هم باشد چه حاجت که حدیث اش بر زبان آید درحالیکه صورت حال به آب دیدۀ خونین نوشته اند و اگر شکر روز وصال نگوییم جزایش درد فراقی ست که سراغمان خواهد آمد و نخواهيم خفت لاجرم زخیال!

بعد از گذشت کمتر از دوسال از آن روز تاريخي براي هواداران دولت تدبير واميد که هرکس در وصف کمالاتش گوی سبقت می ربود اینک سخن گفتن از بدیهیاتی همچون کیفیت ادبیات یک شخص ، گوينده را آماج حملات مي كند و دانسته و ندانسته از ابلاغ گرفتن به یک دست و تمجید قلمی با دست دیگر سخن به ميان می آورند درحالیکه نه خانی آمده و نه خانی رفته است و بقول عباس در فیلم آژانس شیشه ای :" جنگ که شروع شد سر زمین بودیم با تراکتور ، جنگ تموم شد سر همون زمین رفتیم بی تراکتور !"

و اگر تعریف و تمجید از ادبیات یک شخص گناهی نابخشودنی است این گناه برای آن صاحب قلم سابقه ای چند ساله دارد آن گاه که در دوران عسرت هشت ساله بعد از اصلاحات امرای سابق را در یک اتاق بی در و پیکر روبروی آسانسور جمع کردند و با تحقیرآمیزترین روش با فرمانداران هشت ساله رفتار کردند كه کاری جز نوشتن باقی نماند و یک جریده استانی از خوش حادثه مشتری پر و پا قرص نوشته های این دوستان شد و هر هفته مرتباً به سراغشان رفت و نوشتند و تایپ کردند و روی دکه فرستادند و در میان همه آنها یک ستاره درخشانتر از بقیه هم خوب می نوشت و هم خوب تحلیل می کرد و لذتی دو چندان در خواندن مقالاتش بود تا جایی که نویسنده عاشق امروزی که در عشق مداومتی طولانی داشت عاشق آن امیر سابق و نویسنده امروز شد و هر روز مراتب ارادتش را ثابت کرد و تا به امروز او را صادق زیبا کلام اردبیل لقب داد كه هم صادق بود و هم كلام زيبايی داشت و دارد که اگر قرار به كشتن عشاق باشد، آن دادگاه صحرایی هشت سال پیش باید شکل می گرفت همان موقع تیرباران می شد بجرم عاشق ادبیات مالک سخن استان گشتن و در طريقت ما اولين مرتبت تر دامنی ست و آدم خيس هراس از باران ندارد. خدا را چه ديده ايد شايد حتی قبای وكالت را هم بر تنش پرو كرديم.

این به معنای بسته شدن باب انتقاد نیست و نخواهد بود و چه کسی ست که نداند تنها دیکته ای که غلط ندارد املای نانوشته است ولی اینکه فلان نشریه استان تيتر نخست خود را اختصاص دهد به این جمله : « استاندار در زنگ حساب انشاء خواند ! » شاید یک شتابزدگی رسانه ای باشد و الا هر کس که از پنجره سیاست ایران نگاهی ریز بیندازد می داند که مسئولیتی همچون استانداری ، کشت درخت گندم نیست که یکساله به بار بنشیند. اینکه همچون درخت گردو باید چندین و چند سال بگذرد و افکار عمومی به این نتیجه برسد که عملکرد فلان استاندار یا رئیس جمهور چگونه بود ؟

درحالیکه ده سال قبل علی نیکزاد بعنوان یک چهره فعال و پرتلاش و اولین استاندار بومی چنان خودش را به افکار عمومی قالب کرده بود که انگار آسمان از وسط شکافته شده و ایشان نزول اجلال کرده اند و حتی ریل گذاری راه آهن اردبیل میانه را از سمت اردبیل شروع و ایستگاهها را هم احداث کرده بودند باید چندین سال سپری می شد تا افکار عمومی به آن سطح از اقناع برسد که در برابر تمام این عوام فریبی ها تشکیک کند و سیستم احمدی نژادی را ناکارآمد تلقی کند.

یادمان نرود که در سالهای پایانی اصلاحات بی توجه به ثبات اقتصادی و طرحهای عمرانی برنامه ریزی شده و سیاست خارجی مبتنی بر تنش زدایی چنان القا شده بود که همۀ این دستاوردها آنچنان که گفته اند بزرگ نیست و باید هشت سال می گذشت تا مردم ایران به این نکته پی ببرند که دستاوردهای آن زمان آنچنان بزرگ و غیرقابل دسترس بوده اند که اگرهمين امروز با تمام وجود تلاش را شروع کنیم شاید بیست سال بعد هم به آن نقطه سال 84 نتوانیم برسیم. در نتیجه انشاء خواندن عملکرد دوساله یک استاندار نهایتاً ارزیابی ژورنالیستی شتابزده است که از مردان با تجربه سیاست انتظار می رود در برابرش موضع گرفته و روشنگری کنند.

دوستان منتقد آنچنان تیم استانداری را آماج حمله قرار می دهند و آن را ناکارآمد می دانند که شاید تا همین چند صباح اخیر دلشان می خواست به نوعی داخل آن تیم قرار بگیرد و حالا که خرما بر نخیل است و دست کوتاه همه جا ضعف بنیادی این تیم را جار زده و در جایگاه بالا دست می نشینند. نمونۀ ملموس آن،همان دوست قدیمی امان است که تا همین چند ماه پیش در همین دولت حکم فرمانداری فلان شهرستان را داشت و تا روزی که حکم داشت همه چیز گل و بلبل بود و بر وفق مراد، اما آن روز که به سبب عملکرد خویش و خوش خدمتی هایی که برای فلان نماینده دست راستی انجام داد وعزل گردید و از خر مراد پياده گشت حالا رنجنامه چندین صفحه ای می نویسد و عکس کیس و کامپیوتر می گذارد غافل از اینکه در زمان استانداری همان نماینده دست راستی نه ایشان و نه آن چهار پنج نفر دیگر دوستان حتی کامپیوتر هم نداشتند که عکس اش را در فضاهای مجازی بگذارند. یک شیرپاک خورده ای هم پیدا نمی شود بگوید که فلانی تو اگر به این سیستم اعتقاد نداشتی چگونه یکسال و نیم کار کردی و دم برنیاوردی!؟

از طرف دیگر به اعتقاد منتقدین عملکرد استانداری توسعه گرایانه نیست ولی آیا توسعه استان در گرو انتصاب فلان شخص به بهمان جاست؟ این یک مطالبه برحق است که هر گروهی انتظار داشته باشد نزدیکترین افرادش به کار گمارده شوند و در این زمینه شاید نقدهایی هم وجود داشته باشد ولی آیا محذورات شخص اول اجرایی استان را می دانیم؟ یقیناً جواب منفی است.

روزی که حسن روحانی برخلاف شواهد و قرائن از معرفی مجید انصاری بعنوان وزیر کشور منصرف گشت و شخصی نزدیک به علی لاریجانی را بر او ترجیح داد همۀامان معترض گشتیم ولی گذشت زمان ثابت کرد که تلقی رئیس جمهور صحیح تر بود و نتایج مثبت این انتخاب حتی در بحث مذاکرات هسته ای به خوبی خودش را نشان داد.

به دیگر سخن، رفتار یک مدیر در سطح کلان تشکیل یافته است از تصمیمات ریز و درشت که هرکدام از این تصمیمات همچون یک فضای بُرداری ست که هر کدام اندازه و جهت مخصوص به خود را دارد که شاید حتی بر خلاف جهت هم باشند. اینکه هر کدام از آنها را درشت کرده و بر روی آن مانور انجام بدهیم صحیح نمی باشد بلکه در جمع بُرداری "برایند" کلی بُردارها نشان دهندۀ جهت نهایی و اندازه آن است در نتیجه باید تأثیرات کوتاه مدت و دراز مدت هرکدام از تصمیمات بررسی شده و مورد نقد قرار گیرد.

جان کلام اینکه در خرداد 92 یک « آری» به یک شخص و برنامه هایش داده ایم و قانون اساسی هم دست کم چهارسال فرصت داده تا با مرور دقيق عملکردش در پایان به قضاوت بنشینیم. قطار درحال حرکت است و زمان خوبی برای پیاده شدن نیست چه اگر هم مبادرت به این کار بکنیم چندان منطقی نمی نماید. بازهم تأیید مؤکد که این به معنای بسته شدن باب نقد نیست . نقد و پیشنهاد در جای خود حائز اهمیت بسیاری است ولی برای پیاده شده از قطار بايد منتظر ایستگاه باشیم.


منبع: تابناک
اشتراک گذاری
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۱۸
صادق
|
Iran, Islamic Republic of
|
۲۰:۲۳ - ۱۳۹۴/۱۰/۱۴
آقا حميد رستمي از نوشتن «کیفیت ادبیات یک شخص» چه عايدت شد كه حال دوباره بر طبل حمايت از خدابخش ناموفق در مديريت استان مي كوبي.
برادرجان سابقه تو کمتر از آن هست كه دلسوزان استان و خاك خوردگان اصلاح طلبي كه به اندازه عمر تو فعاليت فرهنگي و علمي داشته‌اند را به باد انتقاد بگيري. تو نويسنده استانداری و از تو بيشتر از اين انتظار نمي‌رود.
بترس از آن روزي كه خدابخش و همراهانش بروند و ...
از اين گذشته در آمدن خدابخش کسانی شادمان شدند که مي‌توانستند از آب گل آلود ماهي بگيرند و از گوشه گيري خلاص شوند. براي افراد شناخته شده و مطرح جريان اصلاح طلبي اين وصله‌ها نمي‌چسبد.
حبيب
|
Iran, Islamic Republic of
|
۲۰:۲۴ - ۱۳۹۴/۱۰/۱۴
حميدون گينه موتوري قيزيب، گورسن هانسی پستی آليب. بيزده گورسن چاتاجاق
امید
|
Iran, Islamic Republic of
|
۲۰:۳۲ - ۱۳۹۴/۱۰/۱۴
بعضی وقتها باید در سپهر سیاست نباید عجله ای در کار باشد چرا که در عالم سیاست شاید دهه ها به انتظار نشست شاید که باورت را بعد از گذر ایام به تماشا ببینی همچنان که دیدیم بعد از گذشت بیست و اندی از مخالفت ان سیاستمدار کهنه کار از مدیریت استاندار ی خدابخش . اگر زمانی در این اندیشه بودیم که این مخالفت سیاسی و اعتقادی است اکنون باورمان شده است که انچه چشم تیز بین کهنه سرباز عرصه سیاست می دید درست می دید و اگر اکنون بقول شما صادق زیبا کلام بر سطور کاغذ در باب نقد عملکردی می نگارد نه از باب سهم خواهی است بلکه از روی بینشی است که مو در آسیاب سیاست سفید کرده ها دارند چرا که اگر ما جوانتر های بی تجربه از به تن کردن ردای استانداری ذوق زده بودیم اکنون نیک می دانیم که این تن پوش بر تن خدابخش اخلاق مدار گشاد بوده چنانکه بر برخی از استانداران قبل از او گشاد بود .
و چنان است که باید در عالم سیاست نه تعریف از نوع سخن گفتن و نه از چگونه زیستن او و یا تنها نامیدنش نمی تواند کارنامه ای در عملکرد او بحساب اید چنانکه گفته اند کار به عمل بر اید . و این عرصه نیز عرصه عمل است نه بازی با واژگان چرا که عمران و ابادانی امری نیست که بعد از ده سال دیده شود هر انچه بر زمین ریزند در کمتر از ماهی قد می کشد و چشم رهگذران را می نوازد اگر بنا بر فرهنگ باشد جز انجماد فرهنگی چیزی در این ایام سرد دیده نمی شود چرا که بود اگر این همه وقت جلسات به امر مخدر و طلاق و خشونت و... نمی گذشت .
پس باید در مقابل منتقدان نه تنها ناراحت شویم باید به احترام انها کلاه از سر برداربم چرا که ضعف عملکرد خدابخش را حداقل باید با احترام به منتقدان همراهی نماییم چراکه توان خدابخش جز این نیست و نخواهد بود و از استانداری که تمام عمر نفر دوم مدیریت و فرمانبر بودن در حوضه کاری اش بوده انتظاری بیش از این جفا به شعور خود و ظلم بر خدابخش است .
علی
|
Iran, Islamic Republic of
|
۲۱:۱۵ - ۱۳۹۴/۱۰/۱۴
آقای رستمی شما و دوستان دلواپستان از چه می ترسید. از یک انتقاد چنین هراسان شدید منتظر هستیم ببینیم در آینده چکار خواهد کرد.
اقادایی
|
Iran, Islamic Republic of
|
۲۲:۵۷ - ۱۳۹۴/۱۰/۱۴
متاسفانه انتقاد دوستان بر دولتیان سخت گران امده که اقایان هروز یکی را مامور می کنند تا منتقدان خودی را به تیغ تیز نقد بنوازند فارغ ازینکه ان جناب استاندار در سایه، به اندازه بیست و چهار ساعت کامنت حقیر را در مورد خودشان در همین سایت تحمل نکردند و با فشار وارد کردن به مدیر سایت، آن را حذف نمودند.
این در حالی است که ادعای اصلاح طلبی شان گوش فلک را کر کرده و فراموش نموده اند که یکی از معیارهای اصلاح طلبی، نقد پذبری است. اقای رستمی، ای کاش به خود زحمت می دادید و یک مصاحبه صریح و بی پرده با فرماندار سابق نمین ترتیب می دادید تا دلایل برکناری ناجوانمردانه ایشان را از زبان خودشان بشنوید البته بعید می دانم که مدیر مسول نشریه ای که در ان قلم می زنید اجازه انتشار ان را به خاطر داشتن قرابت سببی با استاندار محترم، بدهد ولی لااقل در پیش وجدان خود شرمنده نباشید.
ای کاش نظری هم به نمین بیاندازید تا ببینید بعد از رفتن ایشان، شهر گل و بلبل شده یا تبدیل به ازمایشگاهی برای کسب تجربه فرماندار و شهردار خویشاوند سالار شده!!!!!!!!.
متاسفانه حرکات استاندار محترم ، چون اب سردی بر سر نیروهای اصلاح طلب ریخته شد که بسیاری از انها حاشیه نشین شدند و گرد و خاک تاخت وتاز مدیران کم خاصیت یا احمدی نژادی، سپهر سیاسی استان را غیر شفاف و کدر ساخته!!!!!!! امیدوارم مدیر محترم سایت درددل حقیر را بی کم و کاست منتشر فرمایند.
صادق از همکاران شما
|
Iran, Islamic Republic of
|
۰۰:۰۱ - ۱۳۹۴/۱۰/۱۵
انصافا طرفداری تو و محمد اصغری از تیم مدیریتی استاندار تکلیف را برهمه تمام کرده است؟!
رحمان از اردبیل
|
Iran, Islamic Republic of
|
۰۰:۰۴ - ۱۳۹۴/۱۰/۱۵
امیدوارم حاصل نوشته ات را بزودی درک کنی!
حكمت
|
Iran, Islamic Republic of
|
۲۰:۰۴ - ۱۳۹۴/۱۰/۱۵
دست مريزاد به آقاي اميد و آقا دايي كه به خوبي زواياي نوشتن چنين مطلبي را به روشني بيان كردند. از تيم طرفداران خدابخش كه استاندار تدبير و اعتدال است بيشتر از اين بينش و مديريت انتظار مي‌رود نه اينكه از هول حليم به ديگ بيافتند.
مالكی
|
Iran, Islamic Republic of
|
۲۰:۴۹ - ۱۳۹۴/۱۰/۱۵
حميدجان حيف از قلمت كه در اين راه به كار گرفته‌اي. گاهي با خود فكر ميكنم كه اين استاندار چه قولهاي بزرگي به تو داده كه شخصيت خود و مهم تر از آن قلمت را براي حمايت توخالي از مديريت ضعيف ايشان زير پا گذاشته‌اي.
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۰۸:۲۹ - ۱۳۹۴/۱۰/۱۶
اجرکم عند مدیرکل سیاسی!
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۰۹:۲۵ - ۱۳۹۴/۱۰/۱۶
کشت درخت گندم
خالدی از مشگین شهر
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۰:۱۷ - ۱۳۹۴/۱۰/۱۶
با این توانایی سیاسی و نوشتاری جا دارد مشاور عالی استاندار در مسائل سیاسی شوید.
ميرزا
|
Iran, Islamic Republic of
|
۲۰:۰۷ - ۱۳۹۴/۱۰/۱۶
خوب حميد آقا پروژه بعدي ات براي حمايت تمام قد از خدابخش و تيم مديريتي اش چيست؟ تا حالا چقدر آورده از اين تعريفات داشته‌اي؟
خدا به تعريفات بركت بده
مهدی
|
United States
|
۰۰:۱۵ - ۱۳۹۴/۱۰/۱۷
یکم: هم مطلب آقای رستمی را خواندم و هم همه کامنت ها، نمی دانم و نمی بینم اعرابی را که این تحریر حمیدخان را سخیف و در حد یک تمجید یک طرفه نشان دهد که این چنین دوستان کامنت نویس را به واکنش یک طرفه وادار کند و آنها مدام بر طبل وامصیبتا بکوبند و بکوبند و بکوبند. آقای رستمی مثل همیشه تحلیلی را تحریر کرده اند که هم ارزش قلمی قابل احترامی دارد و هم تحلیل جامع و متناسب با حجم مطلب ارائه داده است.
آقای رستمی را سالیان سال است که می شناسم . از آنچه که در آوای اردبیل می نوشت، از تحولی که در مهر اردبیل ایجاد کرد و سارای با همه مشکلاتش منتشر کرد و هیچ وقت فاکتوری را ضمیمه اینها ندیم و نشنیدیم.
حملات فله ای به مطلبی که به حق و از دید یک روزنامه نگار واقعی در خصوص شخصی خاص و خوش کارنامه منتشر شده بی شک فاکتورهایش از پیش وصول شده است که این چنین یک جانبه به حمید و تحلیل اش می تازند.
دوم: کاری که خدابخش در اردبیل انجام داده و م دهد و خواهد داد کاری ست کارستان. کمی در خلوت خود کلاه تان را قاضی کنید می بیند که به ناروا می خواهید سیاه نمایی کنید. مجال کامنت برای بیان مگاگام های یک مگا استاندار کوتاه است.
سوم: دوستانی که مزه و مزاح را چاشنی کانت هاشون می کنند رعایت حریم کامنت نگاری یک شهروند فعال یا علاقه مند به سیاست را داشته باشند
قادری از بیله سوار
|
Iran, Islamic Republic of
|
۰۸:۰۴ - ۱۳۹۴/۱۰/۱۷
مهدی غیر مهدی عزیز!این نوع حمایت کارفرما ازعوامل طبیعی و از شما طبیعی تر؟!
دوستت از اردبیل
|
Iran, Islamic Republic of
|
۰۸:۱۶ - ۱۳۹۴/۱۰/۱۷
آقای مهدی!اگر واقعا به گفته هایت اغتقاد داری،با شناسنامه ابراز نظرکن؟!
جابر
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۲:۳۹ - ۱۳۹۴/۱۰/۱۷
در پاسخ به نظر آقا مهدي بايد عرض شود:
1- ...
2- به عقیده ما این متن به سفارش ح مشاور مگا ستاندار و ت باجناق مگا استاندار نوشته شده است
3- كدام مگا كار و مگا پروژه را مي فرماييد كه ما خبر نداريم ميشود چند نمونه بفرماييد ما هم در جريانش باشيم. مگا پروژه راه آهن را مي‌فرماييد يا مگا پروژه پتروشيمي و يا مگاپروژه‌هاي فرهنگي و علمي را.
4 آقا مهدي نگران نباش ...
5- شما چرا از انتقاد، انتقاد مي كنيد. خوب، در كشور ما هر كس حق دارد و مي‌تواند نظر خود را بيان كند. پس اينها ابراز نظرات است برادر
عطا و
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۱:۲۹ - ۱۳۹۴/۱۰/۱۸
چشم تیز بین کهنه سرباز عرصه سیاست !!؟؟ آن چشم تیزبین چرا در همه سال های وکالت و صدارتش و بزرگ منشی هایش!!! نتوانست آجری بر آجر توسعه استان بنهد؟ ادعا داشتن آسان است. این چشم تیز بین کهنه سرباز عرصه سیاست فقط برای خود نمد کوبید. این دیگر اظهر من الشمس است که دوره ایشان و همفکرانش به پایان رسیده. حالا هر چقدر دوست دارد با آقای خاتمی عکس بگیرد. به عکس گرفتن نیست که. اصلاح طلبی پدرسالاری نمی خواهد.
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار