تابناک فارس به نقل از ایسنا:اکثر خانوادهها در شیراز همانند شهرهای دیگر ایران، این شب را با حضور در جمع خانواده و تازه کردن دیدار، به شب زندهداری میپردازند، معمولا بزرگترهای خانواده از دیگران دعوت کرده و برای پذیرایی میهمانان سفرهای میگسترانند.
آینه، قاب عکسی از حضرت علی، دولاله و چند شمع روشن، اسپند و انواع تنقلات شامل نخودچی، کشمش، حلوا ارده و آجیل مشکل گشا، رنگینک، ارده شیره، خرما، انجیر، به همراه چند شاخه گل، زینت بخش سفره شب یلدای شیرازیها است.
همچنین در حاشیه آن در ظرفی زیبا مقداری اسپند میگذارند و روی آن را آتش میریزند تا بوی آن در اتاق بپیچد. از میوهها انار و مرکبات و به ویژه هندوانه باید در سفره باشد. غذای ویژه سفره شب یلدا هم هویج پلو است.
شیرازیها معتقدند که عموم مردم یا گرم مزاج یا سرد مزاج هستند و شب یلدا آنها که گرم مزاج هستند باید حتماً انواع خنکیها مانند هندوانه بخورند تا طبعشان برگردد و سرد مزاج شوند و آنها که سرد مزاجند، باید در این شب از انواع گرمیها مانند خرما، رنگینک، انجیر و ارده شیره بخورند تا مزاج آنها نیز به گرمی تغییر حالت دهد.
اعضای خانواده در این شب، تا دیرگاهان مینشینند و به شوخی، گفت وگو، خاطرهگویی و مشاعره و شب زندهداری میپردازند. در این میانه، دیوان حافظ و فال خواجه جایگاه خاص خود را داشته و دارد.
ابوالقاسم فقیری، پژوهشگر فرهنگ عامه در یک یادداشت نوشته است؛ "شب یلدا بلندترین شب سال است، ایرانیان از گذشتههای دور این شب را گرامی داشته و جشن میگرفتند."
در فرهنگ عمید در مقابل واژه یلدا چنین میخوانیم: (یلدا کلمهای سریانی به معنی میلاد و وقت ولادت است و به معنی زمان ولادت حضرت عیسی هم گفتهاند، در فارس شب یلدا را شبی میگویند که از آن شب درازتر نباشد و آن شب آخر پاییز و شب اول زمستان است.)
اما در فرهنگ معین جلد چهارم در برابر واژه یلدا این چنین میخوانیم:" یلدا درازترین شب سال، شب اول برج جدی و شب چله برج زمستان است. این کلمه در سریانی به معنی میلاد است، چون شب یلدا با میلاد مسیح تطبیق میکرد از این رو آن را بدین نام گذاشتند ..."
در فرهنگ اساطیر و اشارات داستانی در ادبیات فارسی در جلوی واژه یلدا چنین مطلبی را میخوانیم:" یلدا (شب) چنانکه اغلب فرهنگها آوردهاند ماخوذ از سریانی به معنی میلاد عربی است و چون شب یلدا را با میلاد مسیح تطبیق میکردهاند از این رو بدین نام خوانده شده است. چون ایرانیان این شب را تولد میترا (مهر) میدانستند آن را با تلفظ سریانیاش پذیرفتند و در واقع یلدا با بابانوئل اروپایی که در 25 دسامبر تثبیت شده، معادل است" بنابراین نوئل اروپایی همان شب یلدا یا شب چله ایرانی است.
کرمانیها معتقدند که قارون به شکل هیزم شکنی، شب به درخانهها میآید و هیزم به آنها میدهد که هیزمها به شمش طلا تبدیل میشود، بنابراین تا صبح بیدار میمانند، این مراسم یادآور بابانوئل در کریسمس است و میرساند که یلدای ایرانی و کریسمس از یک مایه سرچشمه گرفته است.
در ادبیات فارسی، شعر از زلف یار و هم چنین روز هجران را از حیث سیاهی درازی به شب یلدا تشبیه کنند.
روز رویش چو برانداخت نقاب شب زلف
گفتنی از روز قیامت شب یلدا برخواست
نظر به روی تو هر جامه از نوروزی است
شب فراق توهر شب که هست یلدایی
شیرازیها به شب یلدا شب چله میگویند و در این شب که طولانیترین شب سال است مراسمی خاص دارند، شیرازیها زمستان را بدین ترتیب قسمت میکنند: از اول دی تا دهم بهمن را چله بزرگ، از دهم بهمن تا اول اسفند را چله کوچک و از اول اسفند تا آخر اسفند را چله پیرزن میگویند. همچنین چهار روز آخر چله بزرگ و چهار روز اول چله کوچک را (چهار چهار) میگویند که اوج سرما را در این 8 روز میبینیم.
آدمی را در شیراز دارای دو طبع میدانند، حرارتی و رطوبتی که بدان گرم مزاج و سرد مزاج میگویند. معمولا در شب چله سرد مزاجها اگر بخواهند طبعشان برگردد باید چیزهای گرم بخورند، گرم مزاجها هم باید برعکس چیزهای سرد بخورند. در شب چله، خوردن ارده شیره، ارده و خرما و رنگینک رواج کاملی دارد این خوراکها همه گرم هستند.
خوردن آجیل شیرین متداول است؛ آجیل شیرین مخلوطی است از انجیر، قصبک، نخودچی کشمش، توت خشک، مویز، مغز بادام، مغز گردو، قیصی- شکرپنیر، خرک، برنجک و برگه هلو. بساط میوه های فصل هم پهن است.
حکیم سوری میگوید:
میوه های شب یلدای تو بس خوشمزه بود
از همه خوشمزه تر هندونه و خربزه بود
خوردن هندوانه در شب یلدا در گستره ایران اسلامی بین خانوادهها رواج دارد. در شیراز هم در شب چله، شیرازیها حتما هندوانه را میخورند. همچنین در شب چله در شیراز تفال به دیوان حضرت حافظ می زنند و به گرفتن فال کلوک (کوزه) و گفتن قصه و متلک می پردازند. بعضی از خانوادهها فال کلوک میگیرند، کلوک کوزههای دهن گشادی است که در آن روغن شیره، رب انار و یا ترشی میریزند و روی کوزه بالعابی سبز پوشیده شده است.
این فال ویژه خانمها است، رسم است که کلوکی به میان مجلس آورده و هر یک از زنان نشانهای در کلوک میاندازند، آنگاه دختر بچهای جلوآمده دست در کلوک کرده، یکی از اشیاء داخل کلوک را بیرون میآورد و به دیگران نشان میدهد. سپس زنی باسواد ترانههای محلی را میخواند و هرکسی از ترانه مخصوص به خودش نتیجهای میگیرد و به جای ترانههای محلی، بعضی از اشعار حافظ استفاده میکنند.
خوشا امشو که مهمون شمایم
کبوتر وار در بوم شمایم
ترشرویی مکن بر روی مهمون
خدا دوند که فرداشو کجایم