ده شب با عاشورا/بخش هشتم
آری، مظلومیت حسین از زمانی آغاز شد که بیعت کنندگان با علی دریافتند، از کیسۀ بذل و بخشش بیت المال خبری نیست. از امارت بصره و کوفه خبری نیست. علی گفته بود که من بر سر بیت المال با کسی معامله نخواهم کرد و اگر آنرا در کابین و مهریه زنانتان هم قرار داده باشید باز خواهم ستاند.
کد خبر: ۱۱۶۸۸۲
تاریخ انتشار: ۰۱ آبان ۱۳۹۴ - ۱۸:۳۲ 23 October 2015
ریشه یابی مظلومیت در عاشورا
غربت و مظلومیت حضرت سیدالشهداء، نه در عاشورا ، بلکه از ابتدای شکل گیری حسد دوستان و همسنگران علی از یک طرف و کینۀ دشمنان وی از طرف دیگر شکل گرفت. بعدها بود که ائتلاف عصبیت های شام و حماقت های کوفه بر آتش آن دمید.

مظلومیت حسین در عاشورا، ریشه ای دیرینه دارد.

از زمانی که دشمنان دوست نما در هر فرصتی، عقده های خود را بر علیه علی گشود وهر بار هم پیِامبر اکرم آنها را از ظلمی که در حق علی روا خواهند داشت، برحذر داشت. از ظلمی که قرار بود در جَمل، در هُبَل و چگونه بگویم در سقیفه و ... روا دارند.

مظلومیت از زمانی آغاز شد که علی، در مدینه بی مخاطب ماند و به ناچار سر در حلقوم چاه های مدینه برد و بر درد امت نالید. مگر نه اینکه او به گلشن هستی امت ،باغبان رئوف بود؟

آری.  به باغ چون رسد آسیب، باغبان نالد.

از زمانی که شهادت او در محراب، تعجب شامیان را برانگیخت که مگر علی نماز می خواند که در مسجد شهید شود؟ و از وقتی که تیغ جهل خوارج، از اولین مومن به اسلام استغفار، طلب کرد، و بالاخره با حکم« لاحکم الا الله »بر فرق مبارک، فرود آمد.

چه بر سر اسلام آمده بود که از ابن ملجم هم شهید ساختند؟

بنابر این، وقتی که کوفیان در پشت نیزه هایی که راس مطهر حسین و شهدا را حمل میکرد، سرود شادمانانۀ تکبیر می خواندند. و بر پیکرمطهر شهداء، اسب می تاختند ،دیگر، کار از کار گذشته بود. و بر سر امت اسلامی آن بلایی که نباید میامد، آمده بود.

مردمی که علی را در کوفه تنها گذاشتند، امکان نداشت که بر حکم حقیقت گردن نهند و فرمانبر پسر او در کربلا باشند.

مظلومیت حسین در آنجا شکل گرفت که علی، در میان موجی از لشکر مسلح دشمن در جمل، بدون سلاح و زره رویاروی شیخین جمل، ظاهر شد و از باب گفتگوی حکیمانه فرمود:

« ...چرا چنین می کنید؟ به جانم سوگند، شما، سلاح و سپاه و سوارانی بزرگ برای جنگ با من فراهم آورده اید، اما آیا عذری هم برای پاسخ به پیشگاه خدا آماده ساخته اید؟ و سپس به آرامی ادامه داد از خدا پروا گیرید ومثل آن زن، نباشید که رشته های خود را پس از رشتن، پنبه می کند( اشاره به اینکه شما با من بیعت کرده اید، بیعت خود را نقض نکنید) و در انتهای این مذاکرۀ بی امید و بی سرانجام، به تلخی پرسید چرا همسر رسول اکرم را از پردۀ خود بیرون آورده و به دشت و بیابان «جَمَل» کشانده اید؟»

طلحه با لحنی آمرانه گفت:

« او برای اصلاح امور امت آمده است، ابالحسن ».

و حضرت، آهی کشید و تبسم تلخی کرد و فرمود:

«ابامحمد، به خدا سوگند، او برای اصلاح امور خویش هم ناتوان است، چه رسد به اصلاح امور امت.»

آری، مظلومیت حسین از زمانی آغاز شد که بیعت کنندگان با علی دریافتند، از کیسۀ بذل و بخشش بیت المال خبری نیست. از امارت بصره و کوفه خبری نیست. علی گفته بود که من بر سر بیت المال با کسی معامله نخواهم کرد و اگر آنرا در کابین و مهریه زنانتان هم قرار داده باشید باز خواهم ستاند.

خیال خام همزمانه های او بود که سخن او را جدی تلقی نکرده بودند.

امثال «مغیره بن شعبه» باید می دانست که علی اهل مداهنه نیست و در مقابل توصیه ها و مشاوره های سود جویانه و به ظاهر مصلحت گرایانۀ وی، دایر بر نگهداری چند روزۀ معاویه بر سر امارت شام، علی به حقیقت پناه خواهد برد:

«مغیره، من در دینم مداهنه نمی کنم، از اینگونه مشاوره ها و مصلحت اندیشی های سودجویانه با من بپرهیز.»

امکان نداشت کینه های امثال او، «اشعث بن قیس»،«شریح قاضی» و ... نسبت به عدالت علی از دل آنها پاک شود و در فرصتی که در کربلا به دست می آورند از فرزند او انتقام نگیرند.

مظلومیت علی و بعد حسین از زمانی آغاز شد که حتی« ابن عباس» هم در رویارویی با عایشه، طلحه و زبیر تردید کرد و گفت آیا اینها باطلند و تو بر حقی یا امیر المومنین؟!

و علی فرمود:

« معیار تو برای «حقیقت» چیست ابن عباس؟»

گفت:

«بر تردیدم خرده مگیر یا علی! آخر، عایشه «ام المومنین» است و آنها نیز مردان بزرگی هستند، یکی «طلحه الخیر» و آن دیگری«سیف الاسلام و ...»»

علی فرمود:

«ابن عباس، آیا تو حقیقت را با مردان می سنجی یا مردان را با حقیقت؟»

شریعتی خیلی بجا گفته است که اگر علی ،هیچ کلمه ای در طول زندگی خود نگفته باشد همین یک جمله برای کل تاریخ بشریت از او کافیست.

« آیا تو حقیقت را با مردان می سنجی یا مردان را با حقیقت؟»

چنین سخن حکیمانه ای فقط از زبان علی برآمدنی بود. خون چنین حقیقت جویی در رویارویی با ائتلاف و اتحاد زر و زور و تزویر باید هم بر محراب عبادت جاری میشد، که شد.

چنین حقیقت وعدالتی در ظرف محدود آنها نمی گنجید.

حسین وارث چنین خونی است و بلکه وارث آدم است. اما افتخار تربیت او بی واسطه و مستقیما از آنِِ علیست.

علی بر بلندای آن افتخاری ایستاده است که حسین در کربلا آفریده است.

به جز ازعلی که آرد، پسری ابوالعجایب که عَلَم کند به عالم شهدای کربلا را؟

وقتی در صفین، قرآنها را بر سر نیزه کردند و در اردوگاه علی بذر تردید پاشیدند که علی با قرآن مخالف است، مظلومیت علی و حسین شکل گرفته بود. امویان، شعور امت را نشانه گرفته بودند.

وقتی تاکید و تصریح پیامبراکرم (ص) بر بطلان قومی که «عمار یاسر» را به شهادت می رسانند. بعد از شهادت او در صفین، وارونه تفسیر شد و علی را باعث و بانی شهادت او نامیدند، که او را به جنگ صفین آورده است، این مظلومیت آغاز شده بود.

قهری که به واسطۀ شهادت عمار یاسر و با استناد به حدیث معتبر نبوی باید، بر سر معاویه می بارید، اکنون به تیغ جهالتی تبدیل شده بود و به روی علی کشیده می شد!!!

سه دسته ای که علی، در دوران زندگی و خلافتش از خود طرد کرده بود، دوباره در کربلا به هم رسیدند. دارندگان «حرص و آز»، «تقلب ونفاق» و «عصبیت های مقدس مآبانه»، دوباره رویاروی حسین قرار گرفتند واینبار تیغشان زهر آگین تر از قبل بود.

و چگونه بگویم سر آغاز شکل گیری این مظلومیت و غربت را در ماجراهای دور که باید در جهت وحدت مسلمین بر آن، پرده پوشی کرد و تنها گریست و از خود امیرالمومنین پیروی کرد.

« خار در چشم و استخون در گلو»

بگذار تاریخ، هم در جهت رعایت مصلحتی، شرمندۀ علی، حسین و فاطمه باشد. مگر چه کسی شرمندۀ آنان نیست که تاریخ نباشد؟

ای دل، حدیث ما بر دلدار، باز گو لیکن، چنان مگو که صبا با خبر شود.

ادامه دارد ...

مالک رضایی

منبع: تابناک
اشتراک گذاری
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۲
یاسین
|
Iran, Islamic Republic of
|
۰۰:۵۵ - ۱۳۹۴/۰۸/۰۲
استاد گرامی سلام
با عنایت به عنوان بخش هشتم از اثر گرانبهایتان دوست داشتیم در مورد مفهوم مظلومیت امام حسین(ع)، مظلومیت کلمه را بیشتر مورد کنکاش قرار میدادین تا سبک نظران و کوته اندیشان نتوانند در استفاده از این کلمه سوء تعبیر نمایند که حسین ع انسان دست و پا بسته و نعوذ بالله بی لیاقت و ناشایستی بوده... چرا که در میان عوام کلمه مظلومیت معنایی برگرفته از عجز و ناتوانی آمیخته با بی لیاقتی است. لطفا در این باب بیشتر توضیح دهید.
اجرکم عند الله
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۳:۰۳ - ۱۳۹۴/۰۸/۰۲
طبیعی است که استفاده از کلمۀ مظلوم در این بخش و هم در برخی بخشهای دیگر بیان کنندۀ اشخاص و افکاری است که مورد ظلم قرار گرفته اند .با این نگاه امام حسین مصداق بارز مظلو میت و جبهۀ مقابل مصداق عینی ظالم بودن است .
به نظر میرسد که این نگاه مد نظر نویسنده است
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار