وقتی لبخند رضایت را روی لبان این آدم‌ها دیدم گویی که تمام دنیا را به من داده بودند، تصور کنید وقتی یک کاری انجام می‌دهی و رضایت طرف را می‌بینی وجدانت آرامش پیدا می‌کند و احساس خوبی در تو ایجاد می‌شود. یک چیزی که دلم می‌خواهد بگویم و با فکر کردن به آن بعض می‌کنم، محبت این خانواده‌های روستایی است.
کد خبر: ۱۱۴۵۸۳۴
تاریخ انتشار: ۰۷ دی ۱۴۰۲ - ۲۰:۲۸ 28 December 2023

به گزارش تابناک لرستان و به نقل از فارس- نسرین صفربیرانوند، فرزاد اسکندری پزشک عمومی که ۶۰ سال سن دارد و اهل کوهدشت است، از همان آغاز طبابت میل به کمک به همنوعان در او جوانه می‌زند و همین او را به سمت داوطلبی در جمعیت هلال احمر سوق می‌دهد.

او که بیش از ۲۴ سال است با جمعیت هلال احمر همکاری دارد، می‌گوید: اصول و اهداف جمعیت و کمک داوطلبان و امدادگرانی که بدون هیچ چشم‌داشتی در عرصه‌های مختلف خدمت می‌کردند باعث شد من به‌عنوان داوطلب با هلال احمر همکاری کنم.

 

اسکندری معتقد است: وظیفه انسانی ایجاب می‌کند که هر انسانی در هر شغل و موقعیتی به کمک همنوعان خود بشتابد.

اگر شعار چو عضوی را به درد آورد روزگار دگر عضوها را نماند قرار» سر لوحه هر انسانی قرار بگیرد بدون شک می‌تواند باری از دوش نیازمندان بردارد. با این پزشک داوطلب که تاکنون صدها بیمار را به طور رایگان ویزیت کرده گپ‌و گفتی داشته‌ایم که در ادامه می‌خوانید.

چطور شد به عنوان پزشک داوطلب با جمعیت هلال احمر همکاری کردید، یعنی از چه سالی؟

یکی از دلایلی که باعث شد جذب جمعیت شوم شغل پزشکی بود، یک سری از طرف جمعیت هلال احمر به من معرفی می‌شدند که مشکلاتی داشتند، از طریق جراید، رادیو و تلویزیون هم با اهداف صلیب سرخ و جمعیت هلال احمر آشنا شدم و از سال ۷۸، جذب جمعیت شدم. من از زمانی که به عضویت هلال احمر درآمدم مددجویان و خانواده‌های کم بضاعت را به طور رایگان ویزیت می‌کردم.

همچنان هم این روند را ادامه می‌دهید؟

بله، این روند از حدود ۲۴ سال پیش تاکنون ادامه داشته و دارد.

فعالیت شما تنها در حوزه درمانی است؟

خیر، من در مناسبت‌های مختلف از سیل گرفته تا زلزله هم مشارکت داشته و دارم، به دلیل اعتمادی که مردم به من دارند کمک‌های خود را از طریق ما به نیازمندان می‌رسانند. در واقع همکاری و فعالیت من بیشتر در حوزه درمانی و مشارکت است.

در حوزه درمانی علاوه بر ویزیت رایگان کارهای دیگر هم انجام داده‌اید؟

بله، مناطق دور دستی داشتیم که به لحاظ بهداشتی و درمانی وضعیت نامطلوبی داشتند با دوستان یا جمعیت هماهنگ می‌کردیم و از این روستاها سرکشی می‌کردیم.

 

در این زمینه خاطره‌ای دارید؟

فکر می‌کنم سال ۴ طبابتم بود که با مراجعه چندین نفر از روستاهای‌ دور دست کوهدشت متوجه شدم چند نفر از کودکان مشکوک به سرخک هستند. موضوع را با شبکه بهداشت در میان گذاشتم اما زیر بار نرفتند و با این توجیه که زنجیره واکسیناسیون کامل بوده همکاری نکردند، بعد از اینکه چند نمونه را به استان ارسال کردیم و جواب چند آزمایش مثبت بود با چند نفر از دوستان ماشینی را تهیه و به سمت روستا حرکت کردیم.

خودم با چند از دوستان ماشینی جور کردیم و آن زمان حدود ۲ میلیون تومان دارو و وسایل دیگر خریداری کردیم. این حرف حدود ۲۰ سال پیش است.

مسیری که قرار بود برویم راه مالرو داشت مجبور شدیم بخشی از مسیر را با قاطر طی کنیم، دارو و امکانات را داخل خورجین گذاشتیم و حرکت کردیم.

به روستا که رسیدیم بچه‌ها را ویزیت کردیم علاوه بر بچه‌ها بزرگترها را هم ویزیت و تا حد امکان درمان آنها را انجام دادیم، چون امکان مراجعه به شهر را نداشتند.

پس سفر سختی بود؟

دو روز و دو شب طول کشید، یازده فروردین حرکت کردیم وقتی برگشتیم غروب سیزده بدر بود.

چه احساسی داشتید وقتی توانستید به این افراد کمک کنید؟

وقتی لبخند رضایت را روی لبان این آدم‌ها دیدم گویی که تمام دنیا را به من داده بودند، تصور کنید وقتی یک کاری انجام می‌دهی و رضایت طرف را می‌بینی وجدانت آرامش پیدا می‌کند و احساس خوبی در تو ایجاد می‌شود. یک چیزی که دلم می‌خواهد بگویم و با فکر کردن به آن بعض می‌کنم، محبت این خانواده‌های روستایی است.

خانواده‌ای سراغ دارم که وضع مالی خوبی نداشتند و همه دارایی‌شان یک مرغ یا بره بود، اما وقتی ما به روستا مراجعه می‌کردیم می‌خواستند آن را قربانی کنند تا به نوعی تشکر کنند، و من با دیدن این صحنه می‌گفتم این مردم ارزش این را دارند که هر کاری برایشان انجام دهیم.

 

پس شما به روستاها هم سرکشی می‌کنید؟

بله، چند سال پیش هم متوجه شدیم که در روستای تکیه ضرون تب مالت شدید آمده است و مردم را گرفتار کرده، در همین حین خانم دکتر خسروی که اتفاقا اهل کوهدشت بود از تهران تماس گرفت که اگر جایی را سراغ دارید معرفی کنید تا ما در بحث دارو، کمک مالی و لوازم التحریر ورود کنیم.

ما هم از فرصت استفاده کردیم و وضعیت روستا را شرح دادیم، خودمان هم در کوهدشت اکیپی تشکیل و داروهایی که موجود بود از داروخانه گرفتیم و راهی شدیم. بچه‌های تهران هم واقعا سنگ تمام گذاشته بودند و حتی لوازم التحریر مناسبی برای دانش آموزان مدرسه تهیه کرده بودند.

پس جامعه هدف شما بیشتر روستاهای محروم است؟

بله جامعه هدف بیشتر روستاهای محروم کوهدشت است اما هر کجای دیگر که نیاز باشد و بتوانم خدمتی انجام دهیم قطعا کوتاهی نمی‌کنم. به عنوان نمونه در سیل ۹۸ برای کمک به مردم منطقه رودبار کوهدشت مسیر سختی را طی کردیم تا به مردم کمک برسانیم.

افرادی که به آنها کمک می‌کنید توسط جمعیت معرفی می‌شوند؟

بخشی از افراد توسط جمعیت معرفی می‌شوند، اما تعداد زیادی که به مطب مراجعه می‌کنند را بر اساس وضعیت ظاهری تشخیص می‌دهیم و علاوه بر ویزیت رایگان هزینه درمان را هم تقبل می‌کنم. به جمعیت سپرده‌ام هر موردی که بضاعت مالی خوبی ندارد به مطب من ارجاع دهند. حالا یا در حوزه درمانی و یا مالی در حد توان کمک می‌کنم.

ظرف این مدت چه تعداد ویزیت رایگان داشته‌اید؟

راستش را بخواهید سخت است آماری ارائه کنم چون پیش آمده در یک روستایی ۱۵۰ نفر را ویزیت کردیم و داروها را هم خودمان تهیه کرده‌ایم.

در مراجعه به روستاها پیش آمده اتفاقی برایتان بیفتد؟

بله در روستایی که گفتم بیماری سرخک وجود داشت، برای من و یکی از دوستانم دو حادثه رخ داد که خدا خودش کمک کرد، دوستم را که قاطر پرت کرد و تمام سر و صورتش آسیب دید، من هم پایم لیز خورد تا پایین رفتم. سخت نیست مراجعه به روستاها؟ قطعا سخت است اما ما نه تنها در حوزه پزشکی بلکه در هر حوزه‌ی وظیفه داریم حداقل همدردی کنیم.

خانواده چطور با فعالیت شما کنار آمده‌اند؟

بله برای خانواده جا افتاده و با این مسئله کنار آمده‌اند، همسرم عضو جمعیت نیست اما در حوزه کارهای خیر دستی بر آتش دارد.

سخن پایانی اگر دارید.

امدادگران جمعیت هلال احمر استان لرستان از بهترین امدادگران هستند، به نظرم باید توجه بیشتری به آنها بشود و مورد حمایت قرار بگیرند.

برچسب ها: لرستان
اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار