مرور روزنامه‌های سه شنبه ۱۴ آذر
تاکید برتشکیل ائتلاف جهانی علیه زورگویی آمریکا، دلار هست برای خودرو نیست؟!، قمار بایدن بر سر اسرائیل، در چین چه خبر است؟، جدایی غیرمنتظره خداداد از تیم ملی، ساسی علیه سلامت روان کودکان، ۶ میلیون مجرد در پایتخت و رانت‌های یک لیوان چای از مواردی است که موضوع گزارش‌های خبری و تحلیلی روزنامه‌های امروز شده است.
کد خبر: ۱۱۴۱۶۵۴
تاریخ انتشار: ۱۴ آذر ۱۴۰۲ - ۰۸:۴۴ 05 December 2023

به گزارش «تابناک» روزنامه‌های امروز سه شنبه ۱۴ آذرماه در حالی چاپ و منتشر شد که تاکید بر تشکیل ائتلاف جهانی در برابر زورگویی‌های آمریکا و غربی‌ها در دیدار رهبر انقلاب با رئیس جمهور کوبا، وزارت بلاتکلیف بازرگانی، مار و پله تورم و حقوق و ادامه واکنش‌ها به ماجرای فساد در واردات چای در صفحات نخست روزنامه‌های امروز برجسته شده است.

 
 
 


در ادامه تعدادی از یادداشت‌ها و سرمقاله‌های منتشره در روزنامه‌های امروز را مرور می‌کنیم:

 

دعوا‌های زرگری برای هیچ‌وپوچ!


شیوا نوروزی طی یادداشتی در شماره امروز جوان با عنوان دعوا‌های زرگری برای هیچ‌وپوچ! نوشت: درگیری‌های لفظی مدیران و مربیان سرخابی‌ها، نه‌تن‌ها فروکش نکرده، بلکه بیان یک کلمه یا یک جمله کافیست تا طرف مقابل از کوره در برود، بیانیه بدهد و شکایت کند.
فرقی نمی‌کند فوتبال ما در چه شرایطی باشد، به هرحال موضوعی برای دعوای پرسپولیس و استقلال و عوامل آن‌ها پیدا می‌شود. درحالی‌که نزدیک به دو هفته از آخرین بازی استقلال در هفته یازدهم لیگ می‌گذرد و پرسپولیس هم بیش از ۲۰ روز است که در لیگ مسابقه‌ای نداشته، مدیران عامل دو باشگاه با اظهارنظر و رفتارشان در صدر اخبار قرار گرفته‌اند. گویا درویش حرف از پیگیری شکایت از استقلال و کسر امتیاز احتمالی از آبی‌ها زده و همین چند کلمه برای مدیران استقلال کافی بود تا بهانه جدید برای هیاهوی رسانه‌ای پیدا کنند. آقایان یک بیانیه بلندبالای جدید صادر کرده‌اند تا مثلاً بگویند مدیرعامل رقیب حق اظهارنظر در مورد ما را ندارد. از طرفی در این بیانیه تهدید شده در صورت تکرار قرمز‌ها باید منتظر پاسخ جدی آبی‌ها باشند. همچنین روی شکایت از رضا درویش نیز تأکید شده است.
این مدل دعوا‌ها در فوتبال ما دیگر نخ‌نما شده و آقایان برای خودنمایی و مطرح شدن در رسانه‌ها بهتر است روش‌های جدیدی را ابداع کنند. از هر طرف که به ماجرا نگاه کنید به چیپ بودن و همچنین زرگری بودن اینگونه جدال‌های لفظی پی می‌برید. مدیرعامل سرخپوشان با آن همه مخالف و منتقدی که دارد و در شرایطی که تمام تمرکز او و تیم پرسپولیس باید روی بازی با الدحیل در لیگ قهرمانان باشد، حواسش پی کم کردن امتیاز از رقیب سنتی است. آن طرف قضیه مدیرعامل استقلال است که باشگاهش شاکیان خارجی زیادی دارد و هنوز بحث درگیری کادر فنی‌اش با تصویربردار اصفهانی حل نشده، اما گوش به زنگ است تا ببیند درویش و اطرافیانش چه حرفی می‌زنند تا بلافاصله بیانیه صادر کند و از جنگ لفظی عقب نماند. کاش علی خطیر این سرعت‌عمل را در مدیریت بحران‌های داخلی استقلال نیز داشت تا تیم نکونام از ابتدای فصل با این همه چالش مواجه نمی‌شد.
جالب اینجاست که در بیانیه اخیر استقلال به تأکید وزیر ورزش مبنی‌بر پرهیز سرخابی‌ها از ایجاد تنش پیش از برگزاری دربی اشاره شده، اما اظهارنظر درویش و پاسخ آبی‌ها بار دیگر نشان داد دو باشگاه متبوع وزارت ورزش اهمیتی به دستورات وزیر نمی‌دهند، اما هر بار که پول کم می‌آورند و به دنبال تهیه ارز برای پرداخت بدهی‌های خارجی‌شان هستند، یادشان می‌افتد وزارت ورزشی هم وجود دارد. موضوع دعوای جدید سرخابی‌ها کسر یا عدم کسر امتیاز از استقلال است، درحالی‌که طبق اخبار منتشر شده احتمال بازگرداندن امتیاز‌های کسر شده پرسپولیس و سپاهان نیز وجود دارد. معلوم نیست درویش چرا حرف از پیگیری کسر امتیاز از استقلال زده، در حالی که قرار به برگرداندن امتیاز‌های دو تیم است و چرا باید بحث کاهش امتیاز آبی‌ها مطرح شود؟!
باشگاه استقلال هم قطعاً کار‌های واجب‌تری از اینکه جواب درویش را بدهد دارد و بهتر است تمام هم و غم خود را روی حفظ صدرنشینی و بازی‌های پیش‌رو بگذارد. در اوضاع کنونی بدون شک به راه انداختن جنگ و کشاندن آن به رسانه‌ها چیزی نیست جز دعوای زرگری و هدف‌شان هم بازی با افکار عمومی است. سرخابی‌ها میلیارد‌ها تومان برای بستن تیم جدیدشان در این فصل خرج کرده‌اند تا بهترین بازی‌ها را برای هوادارانشان انجام دهند و بهترین نتیجه را بگیرند، نه اینکه گاه‌وبیگاه علیه هم بتازند و هرچه از دهانشان درمی‌آید نثار هم کنند. متأسفانه وزارت ورزش متولی این دو باشگاه نیز مثل همیشه در قبال این سوءمدیریت‌ها منفعل است، دخالت نمی‌کند و منتظر می‌ماند تا طرفین خودشان دست از دعوا بردارند!

 

 

 

همه‌پرسی و آینده پسا اسرائیلمصطفی منتظر طی یادداشتی در شماره امروز خراسان با عنوان همه‌پرسی و آینده پسا اسرائیل نوشت: رژیم صهیونیستی دور جدید حملات خود را به منطقه تحت محاصره غزه ازسرگرفته و در مدت کوتاهی شمار شهدا و زخمی‌های فلسطینی نیز بالا رفته است. در چنین شرایطی، دولت بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر رژیم صهیونیستی با وجود شکست در نابودی حماس و آزادی اسرای صهیونیست، در سودای ایجاد «منطقه حائل» و ترور فرماندهان مقاومت است تا با دستاوردسازی نسبی در غزه چند صباحی بیشتر در قدرت بماند. این موضوع به نوبه خود چشم انداز مذاکرات تبادل اسرا را مبهم کرده است. در این بین، پس از سخنان هفته گذشته رهبر انقلاب در موضوع آینده فلسطین، برخی از اکانت‌های برانداز و رسانه‌های آن‌ها سعی در وارونه‌نمایی موضوع داشته اند. آن‌ها سخن رهبر انقلاب درباره موضع «نریختن صهیونیست‌ها به دریا» را حمل بر عقب‌نشینی از مواضع قبلی دانسته بودند. حضرت آیت‌ا... خامنه‌ای روز چهارشنبه ۸ آذر در دیدار گروهی از بسیجیان گفتند: «بعضی از این سخنگویان دنیا راجع به نظرات جمهوری اسلامی درباره منطقه که صحبت می‌کنند، به دروغ می‌گویند «ایران می‌گوید بایستی یهودی‌ها یا صهیونیست‌ها را به دریا بریزند»؛ نه، این حرف را قبل‌ها دیگران یا کسانی از عرب‌ها گفتند؛ ما هیچ وقت نگفتیم این را؛ ما کسی را به دریا نمی‌ریزیم.» ایشان سپس موضع جمهوری اسلامی را این‌گونه بیان کردند: «ما می‌گوییم نظر، نظر مردم است؛ آن دولتی که با آرای مردم فلسطین تشکیل شد، درباره مردمی که آن جا هستند و از کشور‌های دیگر آمده‌اند تصمیم‌گیری خواهد کرد؛ ممکن است به همه آن‌ها بگوید، در فلسطین بمانید.» نکته مهم درباره این جریان همان مسئله همیشگی نادیده گرفتن بقیه سخنرانی و استفاده از یک بخش آن برای القای نگاه نادرست‌شان است. موضع ثابت جمهوری اسلامی از دهه هفتاد همین همه‌پرسی از «همه فلسطینیان» و نه ساکنان سرزمین فلسطین بوده و هست. بدین معنا که مردم فلسطین حق حاکمیت بر آن را دارند و باید برای شکل حکومت و حضور یا عدم حضور مهاجرین یهودی و صهیونیست به آن تصمیم بگیرند. جمهوری اسلامی کاسه داغ‌تر از آش نبوده که بگوید هر مهاجری باید از سرزمین فلسطین اخراج شود. بلکه موضع ما تبعیت از نظر «همه مردم فلسطین» است. البته که طبق آمار نظرسنجی‌ها بیش از ۸۶ درصد فلسطینیان مخالف این ایده هستند. از طرف دیگر، معنای واقعی همه‌پرسی از مردم فلسطین درباره آینده فلسطین به معنای نابودی دولت اشغالگر فلسطین است. عجیب است که براندازان این معنای واضح را فهم نمی‌کنند یا قصد دارند فهم نکنند. موضع جمهوری اسلامی درباره دولت اسرائیل همان چیزی است که حضرت امام (ره) فرموده بودند؛ یعنی «محو اسرائیل». سخنان رهبر معظم انقلاب هم همین معنا را دارد، اما باید توجه شود که نابودی دولت اشغالگر و ساختار سیاسی آن، لزوما به معنای کشتن یا بیرون ریختن تمام مهاجرین صهیونیستی نیست. بدین معنا که بخش اعظمی از آنان پس از سقوط دولت اشغالگر به کشور‌های اصلی خود بازخواهند گشت. همان طور که طبق آمار، بخش بزرگی از جمعیت صهیونیست دارای تابعیت مضاعف و غیراسرائیلی هستند. همچنین ممکن است خود فلسطینیان تصمیم بگیرند برخی از صهیونیست‌ها را در سرزمین خود بپذیرند. همان گونه که برای مثال در آفریقای جنوبی، بخشی از سفیدپوستان به عنوان اتباع این کشور پذیرفته شده و باقی ماندند و هنوز هم زندگی می‌کنند. باید دقت داشت که ادعای کشتن و هولوکاست مجدد و ریختن به دریا، اتفاقا چیزی است که دشمن می‌خواهد به ایران و مسلمین بچسباند. البته متاسفانه برخی افراد در داخل و خارج از کشور، سخنان اشتباهی در این مسیر داشته‌اند، اما موضع جمهوری اسلامی این نیست. دولت اسرائیل باید محو شود و احتمالا اکثریت اتباع آن از سرزمین فلسطین خارج خواهند شد و همان طور که سیدحسن سال گذشته گفته بود، احتمالا جنگ گسترده‌ای برای آزادی فلسطین در کار نخواهد بود.

زنگ هشدار برای تنش تهران- واشنگتن 


جلال خوش‌چهره طی یادداشتی در شماره امروز ابتکار با عنوان زنگ هشدار برای تنش تهران- واشنگتن نوشت: شدت گرفتن جنگ در غزه و ترکش‌های آن تا دریای سرخ و تنگه باب‌المندب؛ سوریه و عراق، مدیریت تنش میان تهران و واشنگتن را در نگه داشت اوضاع «زیر خط جنگ» با تهدید روبرو کرده است. به نظر می‌رسد دو طرف به رغم خویشتنداری در افتادن به ورطه درگیری مستقیم، اما در برابر رخداد‌های بسا غیر منتظره، مجبور به واکنش هستند. اگرچه هنوز به لفاظی‌های شبیه به رجز خوانی با یکدیگر اکتفا می‌کنند. این روز‌ها منطقه شاهد رخداد‌هایی است که اوضاع را شکننده‌تر از همیشه نشان می‌دهد. دلیل آن بیش از هرچیز به ماجراجویی‌هایی مربوط است که «بنیامین نتانیاهو» و ارتش زیر فرمانش در غزه و علیه مردم بی‌دفاع فلسطین دنبال می‌کنند. تل‌آویو بر آن است که به هر شکل ممکن، دامنه جنگ را از مقابله «اسرائیل _ حماس» به بیرون از مرز‌های این دو گسترش دهند. در این کار تل‌آویو دو هدف نزدیک را دنبال می‌کند: نخست؛ ایجاد آشفتگی در اوضاع برای اشغال دائمی غزه. دوم؛ بیرون کردن خود از دایره انتقاد‌ها و محکومیت‌هایی که از بابت جنایاتش در غزه با آن روبروست. در صورت گسترش جنگ و ورود دیگر طرف‌ها از جمله ایالات متحده و به تبع آن ناتو در معرکه، تل‌آویو فرصتی برای تنفس خواهد یافت. «جوبایدن» با درک آنچه نتانیاهو و دولت افراطی آن در پی آن است، از ابتدای جنگ در هفتم اکتبر گذشته تاکنون، پرهیز از ورود به درگیری مستقیم در جنگ را در دستور کار خود قرار داه است. علاوه براین کوشیده تا اندازه ممکن، در مشارکت با تل‌آویو در جنایاتش و نمایشی همدلانه با فلسطینیان دامن خود را کنار نگه دارد. اگرچه به گفته ضرب‌المثل معروف؛ نمی‌توان از کنار استخر گذشت بی آنکه پاهایت خیس شوند. واشنگتن همین حالا هم به دلیل حمایت‌های بی‌دریغ از اسرائیل در تجهیز آن با آخرین تسلیحات نظامی و نیز حمایت‌های مالی، نه تنها یک طرف جنگ کنونی با فلسطینیان شناخته می‌شود، بلکه اعتبار خود را در اندازه یک قدرت هژمون و مذاکره کننده میانجی، اگر نه بی‌اعتبار، اما به شدت کم اعتبار کرده است. این وضع بسیار متفاوت از موقعیتی است که واشنگتن با حضور «هنری کیسینجر» به عنوان یک مذاکره کننده تأثیرگذار برای خاموش کردن جنگ اعراب و اسرائیل در سال ۱۹۷۳ در اختیار داشت. تل‌آویو می‌کوشد با درک آنچه بایدن در احتیاط کاری‌هایش به اوضاع در منطقه می‌نگرد، اما با ایجاد شرایطی ناگزیر او را وادار به ورود در معرکه‌ای کند که به درستی آماده انجام آن نیست. اصلی‌ترین راهکار تل‌آویو، تشدید تنش میان واشنگتن با تهران خواهد بود. بروز این وضع، خواست این دو نیست و یا لااقل در حال حاضر چنین نیست. آمریکائیان و ایرانی‌ها در مدت اخیر با لفاظی‌ها و اقدام‌های متقابل گروه‌های مقاومت و ارتش مستقر آمریکا در منطقه، به گفته معروف «کج کرده‌اند، اما نریخته‌اند». این مراقبت، اما تا همیشه ممکن نخواهد بود وقتی قائل به این اصل باشیم که آتش درگیری و جنگ معمولا از رخدادی پیش بینی نشده، جرقه می‌زند. تبادل تهدید‌های واشنگتن و تهران در پی رخداد‌های نظامی در دریای سرخ و تنگه استراتژیک باب‌المندب، حملات نظامی در شرق سوریه و شمال عراق، تصویب بلوکه کردن دوباره پول‌ها و اموال ایران در آمریکا و قطر در مجلس نمایندگان آمریکا که در هم‌پوشانی با گسترش جنگ در غزه انجام گرفت، می‌تواند پیش‌درآمد اتفاقی باشد که دو طرف در تمام سال‌ها و به ویژه ماه‌های اخیر از وقوع آن دوری کرده‌اند. اکنون باید دید آیا ابتکار مدیریت اوضاع و کنترل تنش همچنان در اختیار واشنگتن و تهران باقی می‌ماند یا فرایند رخدادها، دو طرف را به انتخاب‌های ناگزیر می‌کشاند؟ تهدید اخیر فرمانده سنتکام (مرکز فرماندهی نظامیان آمریکایی در خاورمیانه) علیه تهران بابت آنچه ارتش یمن در دریای سرخ علیه ناوگان این کشور و سه کشتی تجاری انجام داده، می‌تواند متفاوت از رجز‌خوانی‌های گذشته تعبیر شود که همواره ازخط هشدار بیرون نرفته بود. واکنش تهران نیز در این که در برابر اقدام‌های احتمالی بی‌پاسخ نخواهد بود، رنگ و بویی دیگر از گذشته دارد. اما آیا تند شدن فضای تنش، بازی در زمینی نیست که جنگ طلبان اسرائیلی و جریان‌های تندرو خواستار آنند؟ در این صورت آیا می‌شود برای کنترل و سپس مدیریت اوضاع در آینده نزدیک، امید بست؟ مسئله وجود اجبار‌هایی است که به رغم خویشتنداری‌های تهران و واشنگتن، بر نوع تعاملات آنان سایه انداخته است. لازم است تا دیر نشده، دو طرف برای زدودن اجبار‌ها به فوریت چاره اندیشی کنند. کیسینجر می‌گوید: «کنار آمدن با یک موضوع اختلافی اگر طرف‌ها مجبور نباشند، می‌توانند با آن کنار بیایند. اما اگر مجبور شوند، با آن سازش نخواهند کرد.» آیا تهران و واشنگتن خواهند توانست همچنان تنش‌هایشان را «زیر خط جنگ» نگه دارند؟

اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار