به نام خدا
روزی روزگاری
خاطرات غلامعباس حسن پور
قسمت هشتاد و چهار
سال ۱۳۹۴ به یاد آقای ناصر قارلقی افتادم .
ایشان در سال ۱۳۵۷ سپاه دانش روستای ما بود .
اواخر سال ۱۳۵۷ سربازی ایشان تمام شد و به شهرستان قم محل اسکان خود بازگشت.
دوازده هم فروردین ماه سال ۱۳۵۸ که از سفر زیارتی مشهد امام رضا (ع) بر می گشتم درقم به منزل ایشان رفتم . آن سال تازه به سن رای رسیده بودم ، به قول معروف رای اولی بودم آقای قارلقی با خودرو خود مرا به صحن حضرت معصومه (س)
برد و در آنجا به جمهوری اسلامی رای دادم .
از سال ۱۳۵۸ تاکنون ایشان را ندیده بودم .
سال ۱۳۹۴ با مخابرات شهرستان قم تماس گرفتم در آنجا تلفنی به نام ناصر قارلقی ثبت نشده بود .
مخابرات قم شماره تلفنی به نام محمد قارلقی را داد .
با آن شماره تماس گرفتم ایشان گفتند من پسر عموی آقا ناصر هستم و ایشان در تهران ساکن هستند و نام خانوادگی ناصر اکنون آزادیخواه شده است .
شماره تلفن آقای آزادیخواه را به من داد .
با ایشان تماس گرفتم و آقای آزادیخواه خیلی خوشحال شد .
از آن تاریخ به بعد با ایشان در تماس هستم و سالی چند بار با هم مکالمه داریم