کد خبر: ۱۰۷۴۸۲۲
تاریخ انتشار: ۱۰ آبان ۱۴۰۱ - ۱۰:۰۸ 01 November 2022

قسمت شصت و چهارم

بهار سال ۱۳۶۶ همچنان درحال نقاهت بودم .

پیگیر درمان بودم

گچ دست چپ را باز کردم . استخوان ساعد جوش خورده بود اما چون ترکش به عصب حسی و حرکتی صدمه زده بود روی دستم بی حس و  انگشتانم به صورت غیر عادی به قول معروف کج و خل

می ایستاد و سر جای خودش نبود .

خون رسانی پای راستم بهتر شده بود و رنگ پایم از کبودی به رنگ صورتی بر می گشت . هنوز از زانو به پایین فلج بودم .

نذر کردم که اگر پایم سالم شد ، فاصله دوازده کیلومتری محل سکونت تا مشهد میقان پیاده به زیارت مرقد مطهر امامزاده محمد عابد فرزند امام موسی کاظم  (ع) بروم‌ .

برای ادامه درمان و با برگه معرفی از بنیاد شهید به بیمارستان فیروز گر تهران جهت ادامه درمان اعزام شدم.

توسط دکتر پارسا فوق تخصص جراحی مغز و اعصاب ، عصب سیاتیک پایم ترمیم گردید .

و چسبندگی های مسیر عصب باز شد .

 بعد از پانزده روز به اراک برگشتم .

پایم کم کم رو به بهبودی رفت و توانستم روی پای راست راه بروم .

فقط حرکات مچ پایم درست نشد و تاکنون همان حالت

می باشد .

مچ پای راستم بدون حس و حرکت مانده است و قابل درمان هم نیست .

شکر خدا بعد از هشت ماه ویلچر را کنار گذاشته و با پای خود راه رفتم .

به محص بهتر شدن و گذراندن سی جلسه ورزش خاص و فیزیوتراپی پایم جان گرفت.

 دوچرخه سواری را شروع کردم .

سپس به اتفاق عموی همسرم جناب سرهنگ  گودرزی نسب  که در آن زمان سروان و معاون سرگرد گلستانی فرمانده گروه پدافند هوایی استان مرکزی بود پیاده به مشهد میقان جهت زیارت رفتیم و به نذر خود عمل نمودم .

چند روز بعد به اتفاق همسرم در بهار خواب منزل نشسته بودم دو فروند بمب افکن دشمن از بالای منزل ما در شهرک بعثت عبور و سه گلوله  مسلسل آن جنگنده ها به منزل ما اصابت کرد .

همسرم باردار بود و قرار بود به زودی مادر شود هراسان شد و از ارتفاع به پایین پله ها سقوط کرد و بچه داخل شکمش مرد .

آن دو بمب افکن عراقی یکی از کارخانه های اراک را بمباران کردند .

بچه ای که مرده به دنیا آمد ، دختر بود .

خیلی دختر دوست داشتم  اسم آن را مهدیه گذاشته بودم و دیگر پس از آن  صاحب فرزند دختر  نشدم .

سه فرزندی که بعد از آن حادثه خداوند به من عنایت فرموده  پسر هستند

شاید مصلحت این بوده است که چنین شود .

البته پنج دختر معنوی از مدد جویان کمیته امداد دارم.

 و اندازه فرزندان خودم آن ها را دوست دارم .

خاطرات ادامه دارد..

اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار