از تب و تاب شب عید کم شده. تا همین چند ساعت پیش انگار شهر را روی دور تند گذاشته بودند. ترافیک در هم گره خورده بود. هرکس به سویی میدوید، مغازهها شلوغ بود، بازارها پر از جمعیت. همه برای رسیدن به یک لحظه ویژه، سر از پا نمیشناختند. لحظه تحویل سال.
حالا خانهها تکانده شده... خریدها انجام شده... سبزهها سبز شده و بهار میهمان شهر. انگار آرامش به کوچه و خیابانها آمده. با کمی رنگ سبز درختان و زرد و قرمز و صورتی گلهای بهاری. لحظهای که در انتظارش بودیم هم رسید. یک سال گذشت و انقلاب بهاری، انقلابی در دلهای ما به پا کرد، تا برای هم دعا کنیم و سالی سرشار از سلامتی و سعادت را بخواهیم.
آرامش تحویل سال را هرکس جایی جستجو میکند. برخی ماندن در خانه را ترجیح میدهند تا در کنار سفره هفتسینی که برای چیدنش سلیقه به خرج دادهاند بنشینند. خیلیها در اماکن مذهبی و زیارتگاهها هستند. بسیاری نیز سال را در کنار آلالههای آسمانی نو میکنند. در جوار آنهایی که رفتند تا تحویل سالها، بعد از رفتنشان برای ما سرشار از امنیت و آرامش باشد. گلستان شهدا.
اینجا مأمن و مأوای بسیاری از اهالی نصفجهان است. گلستانی به تمام معنا. قطعهای از بهشت. ساعتی مانده به تحویل سال، مردم کم کم وارد گلستان میشوند. خیلیها سبزه با خود دارند و مزار شهدا را با هفت سین، بهاری میکنند. هوا کم کم رو به تاریکی میرود و دقایق پایانی سال، بهتر بگوییم قرن، فرا میرسد. وقت نماز مغرب فرا رسیده، اذان زنده پخش میشود و مردم آماده نماز میشوند. دقایقی میگذرد و حالا وقت آن است که با هم بخوانیم: یا محول الحول والاحوال...
ثانیهها دارد به صفر میرسد، دست به دعا برمیداریم و آرزو میکنیم، خیر و نیکی و سلامتی را. دلها هوایی میشود وقتی تصاویری از حرم امام رئوف (ع) برای هزاران زائر گلستان شهدای اصفهان به نمایش گذاشته میشود. آغاز سال ۱۴۰۱ هجری شمسی...
حالا همه چیز از صفر آغاز میشود. ۱/۱/۰۱. قرن نو میشود. سال هم رخت جدید بر تن میکند. بهار فرا میرسد و دلهایی که در کنار شهدا باشد همیشه بهاری است.
هر طرف رو برمیگردانی امید میبینی و نشاط. بچهها لباس نو بر تن دارند. بزرگترها حال و احوال میکنند و سال نو را به هم تبریک میگویند، حتی اگر غریبه باشند، برای هم دعای خیر میکنند. شیرینی پخش میکنند و لبخند میهمان لبانشان است. پدر شهیدی به بچهها عیدی میدهد. میگوید: همه بچهها را مثل نوههای خودم میدانم. بچههایی که در این سن، به همراه پدر و مادر خود به گلستان شهدا میآیند و سال را اینجا تحویل میکنند، دلهایی پاک دارند، قدر خون پسر و پسران ما را میدانند و خوشحالم که خداوند عمری داد تا امسال هم عیدی هرچند ناقابلی به این کودکان و خردسالان بدهم.
خانواده دیگری سفرهای هفت سین در جوار یکی از قبور پهن کردهاند. آقا میگوید: اینجا مزار پدر شهیدمان است. هر سال نوروز را در کنار او جشن میگیریم و سال را با نگاه به لبخند زیبایش نو میکنیم. دو ساله بودم که پدرم به شهادت رسید اما از وقتی یادم هست برای تحویل سال، سفرهای هفت سین با مادرم اینجا پهن میکردیم تا در کنار پدر لحظات آغاز سال نو را بگذرانیم. حالا که مادرم به رحمت خدا رفته من به همراه خانوادهام نوروز را در کنار پدر جشن میگیریم.
چند پسر نوجوان با سربندهای یا علی اصغر (ع) گوشهای نشستهاند. راز سربندها را میپرسم. یکی از آنها میگوید: نام مبارک علی اصغر به حروف ابجد ۱۴۰۱ است. به برکت این نام و به بهانه سال ۱۴۰۱، سربندهای یا علی اصغر تهیه کردیم و امروز به گلستان شهدا آمدیم. امیدواریم با دعای حضرت علی اصغر (ع) سالی پر خیر و برکت داشته باشیم.
سالن گلستان شهدا همچنان شلوغ است. جانبازی روایتگری میکند و با لهجه شیرین اصفهانی از خاطرات جنگ میگوید. مردم با سفره هفتسین و تزییات نوروزی گلستان شهدا عکس یادگاری میگیرند. بازار سلفی هم داغ است.
معاون فرهنگی شهردار اصفهان چند دقیقهای برای شهروندان صحبت میکند. از رویدادهای ویژهای میگوید که قرار است نوروز اصفهان را خوش عطر و رنگ کند. مجتبی شاهمرادی با اشاره به برگزاری رویدادهای ویژه نوروز با شعار « به وقت زندگی» ادامه میدهد: در هفت نقطه شهر برنامههای ویژهای تدارک دیده شده که تا پایان نوروز ادامه دارد. از همشهریان عزیز میخواهیم فرصت تماشای زیباییهای نوروز نصفجهان را از دست ندهند و از این رویدادهای فرهنگی و هنری استفاده کنند.
ساعتی از تحویل سال میگذرد اما گلستان شهدا هنوز شلوغ است. آنهایی که سال را در خانه نو کردند برای زیارت شهدا آمدهاند. لبخند شهیدان امشب دیدنیتر است، آنها هم خیر و برکت را برای ما طلب میکنند و ما دعای آنها را برای هرچه نیک بودن این سال و این قرن میخواهیم.