مرور روزنامه‌های شنبه ۳۰ بهمن
چرا خانه ارزان نمی‌شود؟، توافق برای احیای برجام در انتظار اراده سیاسی، ماشین سرکوب آل خلیفه شتاب می‌گیرد؟، حمایت از مظلومیت مسلمانان هندی، فشار اقتصادی و عملیات رسانه‌ای ۲ ابزار اصلی دشمن در بیان رهبر انقلاب، خاطیان کرونا محاکمه نشدند، اجماع ۱+۵ برای احیای برجام؟، انتقام‌گیری به وسیله مزاحمت‌های تلفنی و قاچاق معکوس لوازم خانگی از مواردی است که موضوع گزارش‌های خبری و تحلیلی روزنامه‌های امروز شده است.
کد خبر: ۱۰۲۹۳۸۳
تاریخ انتشار: ۳۰ بهمن ۱۴۰۰ - ۰۹:۰۷ 19 February 2022

به گزارش «تابناک» روزنامه‌های امروز شنبه ۳۰ بهمن ماه در حالی چاپ و منتشر شد که انتقاد رهبر انقلاب نسبت به «دروغ‌پردازی» و «تهمت‌زنی» به ارکان انقلاب از یک سو و دلایل رشد قیمت مسکن در شرایط رکود، آبروریزی گنبد آهنین اسرائیل و ادامه مصائب کرونا در دومین سال شیوع در صفحات نخست روزنامه‌های امروز برجسته شده است.

 
 

در ادامه تعدادی از یادداشت‌ها و سرمقاله‌های منتشره در روزنامه‌های امروز را مرور می‌کنیم:


جنگ روایت‌ها در وین

محمدعلی وکیلی مدیرمسئول ابتکار در سرمقاله امروز این روزنامه با عنوان جنگ روایت‌ها در وین نوشت: عصر کنونی به عرصه جنگ روایت‌ها تبدیل شده است. در این عصر واقعیات برساخته و پرداخته می‌شوند. واقعیت‌ها آن چیزی نیست که در میدان رخ می‌دهد بلکه آن‌چیزی است که برکشیده و تصویر می‌شود. “تقریر حقیقت” جای “حقیقت” را گرفته است و از همین روی تیغ بلاغت بیش از حقیقت خواهد برید. این انقلاب در مفهوم واقعیت، ماهیت قدرت را نیز دچار تحول مفهومی کرده است. آنچه روی صحنه نمایش داده می‌شود بیش از (و یا دست‌کم به اندازه) آنچه در پسِ صحنه می‌گذرد، قدرت ساز است. به همین علت “روایت واقعیت” بیش از “واقعیت” مهم شده است و یا به تعبیر بهتر، واقعیت همان روایت واقعیت شده است. بنابر همین ماهیت قدرت، امروز قدرتمندان جهان دست کم همانقدر که وقت خود را صرف توافق می‌کنند، زمانی را صرف روایت توافق امی‌کنند. بایدن سخنانی که با رسانه‌ها در مورد بحران اوکراین می‌گوید را با خود پوتین در این مورد حرف نزده است. می‌داند که پیروزی روایت بخشی از پیروزی واقعی است. همین کار را نیز دارند با برجام می‌کنند. ابتدای دور جدید مذاکرات با بزرگنمایی محدودیت زمان مذاکرات و تعیین ضرب الاجل‌های فرضی، تلاش کردندضمن به انفعال کشاندن تیم مذاکره کننده ایرانی، چنان وانمود کردند که ایران محتاج و مضطر به توافق است و اینگونه اضطرار و احتیاج خودشان را زیر درشت نمایی اضطرار ایران پنهان کردند. در واقع می‌توان گفت شاهد جنگ روایت‌ها در وین هستیم. پس از آن نیز طرف غربی تمام تلاش خود را حول تحمیل روایت خود از مذاکرات به افکار عمومی می‌کند. این را نیز به کمک لشکر رسانه‌ای صهیونیستی انجام می‌دهد. طرف غربی می‌کوشد اولین خبر از چگونگی روند مذاکرات را به خورد افکار عمومی جهان دهد و آن را جا بیندازد. اکنون نیز سعی در ارائه روایت خود از دستاورد‌های توافق احتمالی دارد. باید جنگ روایت‌ها را جدی گرفت. روایت فتح از

 

شاه مستقل و ملی نبود

سید عطاءالله مهاجرانی طی یادداشتی در شماره امروز اعتماد با عنوان شاه مستقل و ملی نبود نوشت: در یکی از اتاق‌های کلاب‌هاوس، طعم سخن برخی گویندگان، از ملی بودن و مستقل بودن محمدرضا شاه حکایت می‌کرد. گفتم: «شاه نه ملی بود و نه مستقل!» این سخن، به گوش برخی دوستان اندکی ناهموار آمده بود و توصیه به انصاف کردند. در درنگ امروز می‌خواهم بگویم که سخنم سخنی سنجیده، مدلل و مستند است. می‌توان برای اثبات این ادعا، دلایل متعددی برشمرد، تنها به یک مورد اشاره می‌کنم. می‌توان از اداره ارتش شاه توسط امریکا و انفعال شاه در برابر امریکا سخن گفت. در واقع ما وقتی متن خاطرات ماموریت ژنرال رابرت هایزر- که به گمانم باید تمامی علاقه‌مندان به استقلال کشور، این کتاب را با دقت و تأنی بخوانند- می‌خوانیم، غیر از حس سرافکندگی و حسرت و تاسف به حال کشور و ارتش و فرماندهان خفیف شده نیرو‌های مسلح و شخص شاه، احساس دیگری پیدا نمی‌کنیم. بی‌دلیل نبود که به روایت هایزر، روزنامه پراودا چاپ مسکو، ژنرال هایزر را، فرماندار نظامی ایران یا نایب‌السلطنه تفسیر کرده بود. البته او نایب‌السلطنه‌ای بود که برای سرنوشت سلطان تصمیم می‌گرفت. ژنرال هایزر غیرقانونی، بدون تشریفات گمرکی و ناشناس و با لباس غیرنظامی با هواپیمای نظامی سی- ۱۳۰ آبی رنگ نیروی هوایی امریکا، وارد فرودگاه مهرآباد می‌شود، افرادی از بخش نظامی سفارت امریکا در انتظارش بودند. به مقر خود می‌رود. مقامات ایران به ویژه شاه بعد‌ها از حضور او باخبر می‌شوند. به دلیل همین ورود امریکا و انگلستان را از ایران به عنوان عناصر نامطلوب اخراج کند. بدیهی بود که حتی تصور چنین امری به ذهن محمدرضا شاهِ که ضعیف‌النفس و بیمار و حکومتش متکی بر کودتای امریکایی- انگلیسی بود، خطور نمی‌کرد. ماموریت رابرت هایزر سی و یک روز طول کشید. نهایتا هم با هواپیمای نظامی باری سی - ۱۳۰ امریکایی که البته این‌بار به رنگ هواپیما‌های ایرانی در آمده بود، ایران را ترک کرد! دو کلید واژه بسیار مهم، در کتاب ماموریت تهران، هایزر وجود دارد، واژه اطاعت و واژه اراده. هایزر به صراحت نوشته است: «شاه به گروه منظور از گروه، فرماندهان سه نیرو، ربیعی فرمانده نیروی هوایی و حبیب‌اللهی فرمانده نیروی دریایی و بدره‌ای فرمانده نیروی زمینی، تیمسار توفانیان مسوول لجستیک و خرید‌های نظامی، ارتشبد قره‌باغی رییس ستاد مشترک و تیمسار ناصر مقدم رییس ساواک است. هایزر از این گروه گاه به عنوان گروه پنج نفره و گاه شش نفره، به اضافه تیمسار ناصرمقدم نام می‌برد - گفته بود که به حرف‌های من گوش کنند، به من «اعتماد» داشته باشند، از من «اطاعت» کنند، او گفته بود که من ژنرال آن‌ها هستم.» ...
شاه در فصل ۲۹ کتاب پاسخ به تاریخ ملاقات هایزر و سولیوان با خود اشاره می‌کند، نوشته است آن‌ها فقط می‌خواستند از روز و ساعت حرکت او به خارج مطلع شوند. یعنی خروج شاه از ایران را امری محتوم می‌دانستند. شاه مطلقا اشاره‌ای به فرمان اطاعت یا ادعای هایزر مبنی بر اطاعت فرماندهان نیرو‌ها و ستاد ارتش از هایزر اشاره نمی‌کند. به همین خاطر ما شاهدیم که بار‌ها، هایزر بر سر فرماندهان نیرو‌ها داد می‌کشد و فریاد می‌زند، آن‌ها را به کم‌کاری متهم می‌کند، از اینکه نتوانسته‌اند، اداره گمرکات و تاسیسات آب و برق و بانک مرکزی و رادیو و تلویزیون را بر عهده بگیرند، آن‌ها را شماتت می‌کند. کسانی که محمدرضا شاه را ملی و مستقل می‌دانند، کتاب هایزر را دو بار بخوانند تا ببینند موسسات بسیار پرهزینه‌ای مثل نیرو‌های سه‌گانه و ستاد مشترک چه حال و روزی داشته‌اند و درجه توانایی آن‌ها در چه حدی بوده است. بار‌ها ژنرال هایزر از ارتش شاه به عنوان ببر کاغذی یاد می‌کند. در یک کلام می‌توان گفت شاه ارتش را به تمام معنا خوار و زبون کرده بود. تصمیم شاه مبتنی بر اطاعت فرماندهان نیرو‌ها از یک ژنرال استراتژیست هفت خط و متخصص طراحی کودتا، بر مبنای کدام قانون و عقلانیت و مشورتی صورت گرفته بود؟ وقتی ژنرال هایزر به سخنان امام‌خمینی در بهشت‌زهرا، در دوازده بهمن اشاره می‌کند که امام خطاب به ارتش گفته بود: «آقای ارتشبد آیا نمی‌خواهید مستقل باشید؟ آقای سرلشکر آیا نمی‌خواهید مستقل باشید؟ آیا می‌خواهید صرفا نوکر باشید؟» هایزر اضافه می‌کند که آیت‌الله خمینی به نیرو‌های مسلح توصیه کرد که به آغوش باز مردم بازگردند و تسلیم دستورات خارجی نشوند.
(هایزر، ص ۲۵۶)
چنانکه می‌دانیم، شاه در زمان ترک ایران، اختیار فرماندهی و اداره ارتش را به شاپور بختیار نداد. شاپور بختیار همیشه از این نکته به عنوان چشم اسفندیار دولت ۳۷ روزه خود که بعد از پادشاهی ۳۷ ساله محمدرضا شاه در روز ۲۲ بهمن سقوط کرد، یاد کرده است. او از خیانت ارتش سخن می‌گوید. در حالی که تصمیم فرماندهان ارتش به ویژه نقش ارتشبد عباس قره‌باغی (۱۳۷۹-۱۲۹۷) در اعلام بی‌طرفی ارتش، نقشی هوشمندانه و تصمیمی درست بوده است. وقتی شاه خود در مکالمه تلفنی با علی امینی می‌گوید: «داریم مثل برف آب می‌شویم.» از ارتش چه کاری ساخته بود؟
در واقع هایزر که از طرف شاه به عنوان فرمانده ارتش منصوب شده بود، در عمل دید که ارتش به دلیل فقدان توانایی فنی و نظری و تجربی و نیز فقدان اعمال اراده، نمی‌تواند در برابر امواج انقلاب مقاومت کند، ایران را ترک کرد. اگر قرار باشد تنها یک سند دال بر اینکه شاه ملی و مستقل نبود، ارایه شود، همین اعتراف هایزر بسنده است. در واقع شاه بر اساس توصیه‌نامه‌هایی که پدرش از تبعید برایش نوشته بود، اتکا و امیدش به امریکا و انگلستان بود، رضا شاه به او گفته بود: «دولت‌های خارجی- امریکا و انگلستان - هستند که شاه را می‌آورند یا می‌برند.» چنانکه این اعتراف درباره رضا شاه و محمدرضا شاه دقیق و درست است. هر دو را آوردند و بردند، یعنی ملی و مستقل نبودند.

عصبانیت از محدودیت اینترنتی

احمد شیرزاد استاد دانشگاه طی یادداشتی در شماره امروز آرمان ملی با عنوان عصبانیت از محدودیت اینترنتی نوشت: مساله اینترنت امروز در جامعه به یک دم شیر بدل شده و هر دولت یا دستگاهی که بخواهد در مورد آن عملی را انجام دهد کارش به مشکل می‌خورد. مسائل زیادی هست که جامعه و عامه مردم حسش نمی‌کنند و با آن درگیر نیستند. مردم حتی تاثیر تحریم‌ها را به طور غیر مستقیم حس می‌کنند یا تغییرات و تحولات سیاسی، انتخابات و... به طور غیر مستقیم حس می‌شود و برای اینکه بخواهید مردم را به یک قضاوت درست برسانید باید کل این رابطه‌ها را برای مردم واشکافی کنید. ولی اینترنت الان تبدیل به ابزاری شده که به طور میانگین هر شهروند ایرانی بیش از ۲ ساعت از وقت خود را در فضای مجازی می‌گذراند. حتی روستاییان و کسانی که در فضا‌های دور هستند کم و بیش با فضا‌های اینترنتی درگیر هستند و اینترنت با زندگی مردم آمیخته شده است. امروزه بسیاری از خانم‌ها یا آقایان مسن که شاید سواد کلاسیک آنچنانی نداشته باشند یاد گرفته‌اند که از این فضا‌های مجازی استفاده کنند. از بعد اقتصادی هم اگر بنگریم بسیاری معیشت و دو لقمه نانی را که در می‌آورند بستگی به فضای مجازی و اینترنت دارد. به طور طبیعی با افزایش کاربران دولت ناچار است که پهنای باند بیشتری به مردم بدهد و مجاری عبور اطلاعات را روز به روز وسیع‌تر کند. یعنی اگر هیچ محدودتی هم وجود نداشته باشد و مردم بخواهند در یک وضعیت ثابتی از اینترنت استفاده می‌کنند به دلیل استفاده روز افزون بایستی این شاهراه‌ها روز به روز گسترده و وسیع‌تر شود. حتی اگر دولت هیچ اقدامی انجام ندهد نیز مردم به شدت احساس محدودیت خواهند کرد. یعنی یک شهروند وقتی شب با تلفن همراه خود کار می‌کند و می‌خواهد به فضای مجازی سری بزند یا با چند نفر تماس بگیرد، اما به دلایل مختلف با مشکل مواجه شود و نتواند از این فضا استفاده کند عصبی می‌شود و عصبی کردن مردم نیز کار چندان عاقلانه‌ای نیست؛ لذا تصمیم گیرندگان امر بهتر است که با این قصه خیلی بازی نکنند. اگر به فکر سلامتی فضای مجازی و اینترنت هستند باید کار‌های دیگری انجام دهند. ایجاد محدودیت، بستن پهنای باند و کند کردن اینترنت چندان کار درست و شایسته‌ای به نظر نمی‌رسد. البته نمی‌توان قطعا گفت که این اتفاق افتاده، چون ممکن است دولت نیز چندین دلیل بیاورد و از عملکرد خود دفاع و آمار بدهد. در حالی که این‌ها مهم نیست؛ مهم این است که آن شهروند کاسب، کارگر یا تحصیلکرده که شب به منزل می‌رود یا در طول روز می‌خواهد به شبکه‌های اجتماعی مراجعه کند با محدودیت روبه‌رو نباشد. اگر مردم احساس کنند که جلوی راه‌ها بسته است عصبی می‌شوند. در حالی که التهاب برای جامعه سم است و مسئولان امر باید بهترامورات را رصد کنند. نمایندگان مجلس فکرنکنند که از آسمان برای اصلاح جامعه ماموریت دارند بلکه باید فکر کنند که چگونه می‌شود به مردم خدمت کرد. خدمت به مردم نیز این است که بتوانند خواسته‌ها و نیاز‌های برحق مردم را تامین کنند.

اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار