یادداشتی بر نمایش «باران در شب تابستان»

وای برما که خویش را از یاد برده‌ایم

علی روغنگران: این شب‌ها شاهد اجرای نمایشی تحت عنوان «باران در شب تابستان» به کارگردانی میترا بابایی، در سالن اصلی تئاتر شهر مشهد هستیم. نمایشی متفاوت و خوش رنگ و لعاب که تا اینجای کار توانسته مورد استقبال مخاطب واقع شود. «باران در شب تابستان» با نگاهی به نمایشنامه «رویای نیمه شب تابستان» اثر ویلئام شکسپیر، توسط «ستاره‌فرسا» نویسنده موفق و گزیده کار این روز‌های تئاتر مشهد به رشته تحریر درآمده، او پیشتر با نمایشنامه «آقای رستم» نشان داده بود که دارای استعداد عجیبی در ایجاد فضا‌های رویایی و فانتزی است و البته دیالوگ‌های طنز را به دور از کلیشه‌های مرسوم خلق می‌کند.
کد خبر: ۱۱۹۶۱۳۵
تاریخ انتشار: ۲۵ بهمن ۱۴۰۳ - ۱۸:۵۷ 13 February 2025

رویکردی که در «باران در شب تابستان» نیز به خوبی دنبال شده است.
«لُرد پتروسیان» یکی سران بانفوذ و قدرتمند، از «شاه آرتور» تقاضای کمک می‌کند؛ او می‌خواهد دخترش «لوریک» به عقد پسرعموی شاه، یعنی «گریگور» درآید. حال آنکه «گریگور» دل در گرو «آنیک» دارد و «اِدگار» هم عاشق لوریک است. شاه به لُرد پتروسیان پیشنهاد می‌کند؛ در صورت ازدواج دخترش با گریگور به همراه شاه به پایتخت نقل مکان کنند و این همان چیزیست که اَجنه ساکن عمارت زیبای لرد پتروسیان می‌خواهند. اجنه که سال‌ها پیش سوگند خورده‌اند از نیروی ماورایی خویش برای رسیدن به مقصود بهره نبرند حالا دست به دامان علم می‌شوند...
«اگر این جهان از دست و زبان آدم‌ها در آسایش باشه، برگ درختان و غرش آسمان و زمزمه جویبار با همه موجودات حرف می‌زنه، فقط کافیه چشمهاتون رو ببندید و گوش کنید. »
«این صدای بادِ...
این صدای رودِ...
جایی که تخم محبت کاشته بشه شادی آفریده میشه
سرزمین پدری یک آرمان معنا باخته اس»
این منولوگ‌های تأثیرگذار را «پَن» می‌گوید. پن یکی از اجنه، با بازی مثال زدنی بهادر اورعی، آنقدر شیرین سخن می‌گوید که تماشاگر را با خود همراه می‌کند. او در طول نمایش بار‌ها به میان تماشاگران می‌آید و گاه از آنان سؤال می‌پرسد و نظر می‌خواهد، کاری که باعث می‌شود، تماشاگر فاصله خود با صحنه را از یاد برده و خود را جزئی از نمایش بداند. پَن با منولوگ‌های تأثیرگذارش مخاطب را به فکر فرو می‌برد. با دیالوگ‌های طنز، او را می‌خنداند و با بازی احساسی‌اش به همذات‌پنداری وا می‌دارد.
اجنه به مدد علمی که از آدمیزاد آموخته‌اند، گَردی ساخته‌اند که به چشم هرکس پاشیده شود، او عاشق اولین کسی که می‌بیند خواهد شد. آن‌ها تصمیم می‌گیرند گرد را به چشم گریگور بپاشند تا با دیدن لوریک عاشق او شود. اما برنامه آنگونه که باید پیش نمی‌رود و...
در نمایش «باران در شب تابستان» یکی از پرسوناژ‌ها، بسیار محوری‌تر از دیگران است و بقیه در جهت مرکزیت بخشیدن به او پردازش شده‌اند. نمایش از لحاظ اجرا، دارای ویژگی‌های تامل برانگیز، هوشمندانه و هنرمندانه فراوانی است؛ طراحی صحنه، یک دکور نسبتاً پرخرج قرمز رنگ با دو پلکان در دو طرف و تک پنجره‌ای که نور ماه (نور‌امید) از آن می‌تابد و تخت خوابی که مکرراً از آن استفاده می‌شود و البته استفاده بجا و هوشمندانه از نور و مه که توانسته فضا را تا حد ممکن وهم‌انگیز و خیال پردازانه کند. این طراحی شاکله‌مند نشان می‌دهد که کارگردان، اساس اجرا را به شیوه‌ای هنرمندانه بر طراحی گذاشته است و تماشاگران، طی اجرای نمایش، پی می‌برند که برای پرسوناژ‌ها، میزانسن‌ها، نور، موسیقی، لباس و چهره پردازی هم طراحی‌های شاخصی وجود دارد.
بازی بسیار هنرمندانه و شیوه‌مند همه بازیگران از جمله بازی بسیار شاخص، دشوار و هنرمندانه «بهادر اورعی» که نقش «پَن» را ایفا می‌نماید، به دلیل استفاده کامل از همه قابلیت‌ها و حالات و حرکات اعضای بدن، چهره و صدا واقعاً ستودنی، هنرمندانه ومثال زدنی است. ضمن اینکه نمی‌توان از بازی حرفه‌ای، دلچسب، تأثیرگذار و هنرمندانه «جلال شهباز نژاد که نقش «آراد» را ایفا می‌کند به راحتی گذشت. صدای خاص، بیان دلنشین و طنازی همیشه نقطه قوت او در بازی‌هایش بوده و هست.
در رابطه باطراحی و اجرای گریم و چهره پردازی بازیگران وحتی ریخت‌شناسی پرسوناژ‌ها از رویکردی ترکیبی که آمیزه‌ای ازنگاه فانتزیک و مایه‌های کاریکاتوریک است استفاده شده و پرسوناژ‌ها روی صحنه عملاً جلوه‌های دراماتیک قابل قبولی پیدا کرده‌اند.
شاکله و مضمون حضور هر پرسوناژی روی صحنه در ارتباط با پرسوناژ مقابل به طور متناقض و پارادوکسیکالی تقابل‌گرایانه و همزمان دگر گریزانه نشان می‌دهد و این کاملاً با مضمون و موقعیت پرسوناژ‌های خاص این نمایش، تناسب و هماهنگی دارد. «میترا بابایی» درطراحی، شکل دهی و بازی دهی بازیگران، توجه زیاد به مبانی بصری و تجسمی، و لحاظ کردن عناصر و نشانه‌های آن‌ها در اجرا، و حتی لباس و چهره پردازیشان و نیز در شیوه بازی غیرهمسان بازیگران بسیارموفق است.
در رابطه با تمثیلی شدن پرسوناژ‌ها باید گفت که اساساً در همه پرسوناژ‌ها گونه‌ای از تمثیل وارگی وجود دارد که در پرسوناژ اصلی، ( پَن) این خصوصیت بیشتر است.
طراحی لباس که در آن نگره‌های فانتزیک و تمثیلی خاصی جلوه پیدا کرده، عملاً به شکل‌گیری بیرونی وظاهری پرسوناژ‌ها بسیار کمک کرده و حتی تا حدی آن‌ها را تأویل‌آمیز نموده است.
نمایش، از لحاظ ژانر، یک «کمدی کلاسیک» موفق است. دراین اجرا، کاربریِ ژست و حرکات شکیل، به زیبایی و مفهوم زایی نمایش بسیار کمک کرده است. همچنین؛ استفاده بازیگران از میکروفن و تنین صدای آن‌ها، به ایجاد فضای وهم‌انگیز بسیار کمک کرده است.
نمایش «باران در شب تابستان» اجرایی شیوه گرا، سبک و سیاق دار و ساختارمند است، که برفرم و داشته‌های بصری و نمایشی تأکید مضاعف دارد و به گونه‌ای تئاتر ناب ارزیابی می‌شود. این نمایش در نهایت یک پیام معنادار و ارزشمند را به مخاطب می‌رساند که به منظور جلوگیری از اسپویل داستان، در این یادداشت به آن پرداخته نشد. شاید تنها بتوان از دل واپسین منولوگ‌های نمایش این جمله را بیرون کشید: «وای بر ما که خویش را از یاد برده‌ایم. »
باران در شب تابستان، اثری قابل تامل است که ارزش چند بار دیدن را دارد. لذا تماشای آن برای تئاتر دوستان در شب‌های باقیمانده به شدت توصیه می‌شود.

وای برما که خویش را از یاد برده‌ایم

منبع: تابناک
اشتراک گذاری
نظر شما
Chaptcha
حروفي را كه در تصوير مي‌بينيد عينا در فيلد مقابلش وارد كنيد
آخرین اخبار