عضو هیات علمی گروه اقتصاد کشاورزی دانشگاه فردوسی مشهد با اشاره به اینکه «سیاست خودکفایی در تولید محصولات کشاورزی در بسیاری از موارد به کشاورزی و اقتصاد کشاورزی کشور صدمه زده است»، گفت: شعار خودکفایی در تولید محصولات کشاورزی اساسا یک شعار و راهبرد غلط محسوب می‌شود. خودکفایی تنها در شرایط‌ خاص از جمله زمانی که کشور در جنگ یا تحریم باشد برای یک مدت محدود و معین، لازم و ضروری بوده یا زمانی که میزان منابع پایه آب، خاک و تکنولوژی به اندازه‌ای باشد که امکان خودکفایی میسر باشد. کشورها از طریق واردات و صادرات نیازهای خود را تامین می‌کنند و به جای خود کفایی کشاورزی به دنبال امنیت غذایی هستند.
کد خبر: ۹۹۱۲۶۷
تاریخ انتشار: ۱۴ شهريور ۱۴۰۰ - ۱۰:۱۴ 05 September 2021

به گزارش تابناک رضوی علیرضا کرباسی در گفت‌وگو با ایسنا در خصوص  فعالیت‌های کشاورزی و اثرات آن بر اقتصاد اظهار کرد: کشاورزی یکی از بخش‌هایی است که همیشه در اقتصاد مطرح می‌شود و مهم بوده است. افرادی که در عرصه کشاورزی فعال هستند، کار در این زمینه را یک فعالیت اقتصادی می‌دانند و این بدان معنی است که فعالیت کشاورزی باید درآمدزا و سود آور باشد و در فرآیند تولید و سیاست‌گذاری در آن باید از اصول اقتصادی بهره جست و این نشان دهنده یک رابطه دو سویه میان اقتصاد و کشاورزی است.

وی افزد: در ایران، بخش کشاورزی حدود ۴.۵ میلیون نفر بهره‌بردار دارد و تعداد زیادی از این بهره‌برداران به دلیل اینکه در کشور  ۱۸ تا ۲۰ میلیون هکتار زمین کشاورزی فعلا وجود دارد، دارای زمین‌های کوچک هستند. شایان ذکر است که حدود ۵۰ درصد از بهره‌برداران کشاورزی در سطح کشور، کمتر از  ۲ هکتار زمین دارند و اساسا کشاورزی خرده مالکی است. ۵۰ درصد از فعالان کشاورزی در ایران، از سواد کمی برخوردار هستند و میانگین سن بهره‌برداران کشاورزی در کشور بالای ۵۰ سال است.

سهم کشاورزی از اقتصاد کشور حدود  ۱۰ درصد است

عضو هیات علمی گروه اقتصاد کشاورزی دانشگاه فردوسی مشهد درباره سهم کشاورزی در اقتصاد تصریح کرد: سهم تولید کشاورزی در اقتصاد کشور حدود  ۱۰ درصد است. یعنی ۱۰ درصد از تولید ناخالص ملی کشور  به بخش کشاورزی تعلق دارد  و این در حالی است که سهم  صنعت از اقتصاد  ۴۰ درصد و سهم خدمات ۴۰ الی ۵۰ درصد است. از طرفی سهم اشتغال کشاورزی حدودا  ۱۵ درصد از کل اقتصاد است. این اطلاعات نشان می دهد که بهره‌وری  نیروی کار بخش کشاورزی نسبت به سایر بخش‌های اقتصادی کمتر است که این مساله از عوامل مختلفی سرچشمه می‌گیرد. برای مثال بخش کثیری از کشاورزان بی‌سواد یا کم‌سواد هستند، همچنین کشاورزان در ایران کمتر از تکنولوژی استفاده می‌کنند. در بخش کشاورزی نوآوری آنچنانی صورت نمی‌گیرد و سرمایه‌گذاری مناسبی در این بخش انجام نمی‌شود.

در کشورهای توسعه یافته، سهم کشاورزی در تولید و اشتغال معمولا  بین ۲ تا ۴ درصد است

کرباسی با اشاره به فرآیندتحول زمانی بخش کشاورزی در کشورهای توسعه یافته تصریح کرد: اگر همین مورد را در یک کشور توسعه یافته بررسی کنیم، متوجه می‌شویم که در کشورهای توسعه یافته سهم و درصد بخش کشاورزی نسبت به اشتغال و تولید معمولا عددی یک رقمی است. در کشورهایی مثل انگلستان و آمریکا، سهم کشاورزی در تولید و اشتغال کل کشور بین ۲تا  ۴ درصد است. در چنین کشورهایی، سهم کشاورزی از اشتغال و تولید کم است اما ارزش اقتصادی آن بالا است و برعکس در کشوری مانند ایران، سهم کشاورزی از تولید و اشتغال نسبتا بالا است اما ارزش اقتصادی کمی دارد. این اتفاق به طور کلی فرآیندی است که در  توسعه  یک کشور جریان می‌یابد و طبق این فرآیند، سهم بخش کشاورزی در کل اقتصاد کاهش یافته و سهم بخش صنعت و خدمات افزایش می‌یابد ولی از لحاظ مقداری ارزش اقتصادی تولید بخش کشاورزی همراه با سایر بخش‌ها افزایش می‌یابد.

کشاورزی در اقتصاد کشورهای توسعه یافته بخش کوچک اما مهمی را شامل می‌شود

وی ادامه داد: کشاورزی معمولا در اقتصاد کشورهای توسعه یافته بخش کوچک اما مهمی را شامل می‌شود و دلیل اهمیت بخش کشاورزی این است که در همه کشورها در سطح دنیا  امنیت غذایی و تولید غذا در جامعه را تامین می‌کند، که ارتباط موثری با امنیت ملی هر کشور دارد.

تولید داخلی در رقابت در سطح ملی و بین المللی باید با کمترین هزینه صورت گیرد

عضو هیات علمی گروه اقتصاد کشاورزی دانشگاه فردوسی مشهد با بیان اصل مزیت نسبی تجارت در کشاورزی خاطرنشان کرد: ایران در یک منطقه خشک قرار دارد و آب محدودترین عامل در تولید کشاورزی محسوب می‌شود از این‌رو تولید برخی از محصولات در آن از لحاط مصرف آب و بعد اقتصادی توجیه پذیر نیست. از بعد مصرف آب اولا باید تعادل پایدار در مصرف آب وجود داشته باشد و ثانیا تولید محصول به ازای هر لیتر آب بیشترین بازده و سود اقتصادی را در مقایسه با سایر محصولات داشته باشد.

از بعد اقتصادی نیز  تمرکز بخش کشاورزی باید بر تولید محصول با کمترین هزینه باشد که قابل رقابت در سطح ملی و بین‌المللی باشد. این در واقع اصل تجاری مزیت نسبی است و بر اساس آن باید تولید داخلی با کمترین هزینه صورت گیرد و در صورتی که قیمت محصول تولیدی در داخل کشور  از قیمت کالای مشابه خارجی گرانتر باشد واردات به صرفه‌تر خواهد بود. به عنوان مثال اگر هزینه تولید گوشت در کشوری مثل برزیل کمتر از ایران باشد، باید نسبت به واردات گوشت از برزیل اقدام شود و یا اگر هزینه گندمی که می‌توان از خارج از کشور وارد کرد، نسبت به هزینه تولید گندم در داخل کشور کمتر و مقرون به صرفه‌تر است، این منطقی است که واردات گندم در کشور صورت بگیرد. در مقابل ایران می‌تواند زعفران و گیاهان دارویی را ارزانتر از سایر نقاط دنیا تولید کند لذا آن را صادر می‌کند.

شعار خودکفایی در تولید محصولات کشاورزی، اساسا یک شعار و راهبرد غلط محسوب می‌شود

کرباسی، شعار خودکفایی در تولید محصولات کشاورزی را یک شعار ناکارآمد دانسته و اظهار کرد: شعار خودکفایی در تولید محصولات کشاورزی  اساسا یک شعار و راهبرد غلط محسوب می‌شود. خودکفایی تنها در شرایط‌ خاص از جمله زمانی که کشور در جنگ یا تحریم باشد برای یک مدت محدود و معین لازم و ضروری است و یا زمانی که میزان منابع پایه آب، خاک و تکنولوژی به اندازه‌ای باشد که امکان خود کفایی میسر باشد که معمولا در کمتر کشوری این وضعیت وجود دارد و کشورها از طریق واردات و صادرات نیازهای خود را تامین می‌کنند و به جای خودکفایی کشاورزی به دنبال امنیت غذایی هستند.

وی ادامه داد: سیاست خودکفایی در تولید محصولات کشاورزی در بسیاری از موارد به کشاورزی و اقتصاد کشاورزی کشور صدمه زده است. یکی از این موارد تولید گندم است. ما اصرار زیادی به خودکفایی در تولید گندم داشته‌ایم امادر این زمینه خودکفایی پایدار حاصل نشده است به‌طوری‌که حداقل طی دو سال اخیر به میزان زیادی  گندم وارد کرده‌ایم و اساسا کشور ما در شعار خودکفایی در تولید گندم به نتیجه مطلوبی نرسیده است و تنها نتیجه شعار و اقدام خودکفایی در تولید  برخی محصولات کشاورزی، تولید محصولات با هزینه بیشتر و کیفیت کمتر و مصرف بی رویه آب و تخریب خاک و منابع طبیعی و محیط زیست بوده است، که ارزش زیان اقتصادی آن بسیار بوده است.

اقلیم یکی از عناصر مهم در بخش کشاورزی بوده و با  تکنولوژی و سرمایه‌گذاری در ارتباط است

عضو هیات علمی گروه اقتصاد کشاورزی دانشگاه فردوسی مشهد عنوان کرد: کشاورزی فعالیتی است که بستگی به اقلیم دارد. پس اقلیم یکی از عناصر مهم در کشاورزی است و با موضوعات تکنولوژی و سرمایه‌گذاری در ارتباط است. هر کشور باید با توجه به شرایط اقلیمی خود، تکنولوژی متناسب با آن را یافته و سرمایه‌گذاری لازم را انجام دهد. تکنولوژی قابل استفاده در هر اقلیمی می‌تواند کاربر یا سرمایه‌بر باشد. کاربر به این معنی که از نیروی کار بیشتر استفاده کند و سرمایه‌بر بدین معنی است که از سرمایه بیشتری بهره‌مند شود.

میزان سرمایه‌گذاری خالص واقعی در بخش کشاورزی طی سال‌های اخیر نزدیک به صفر بوده است

کرباسی با اشاره به اینکه در طی سال‌های اخیر میزان سرمایه‌گذاری خالص واقعی در بخش کشاورزی نزدیک به صفر بوده است گفت: سرمایه‌گذاری خالص در بخش کشاورزی طی سال‌های اخیر تقریبا نزدیک به صفر بوده است. علت این موضوع نیز این است که در مقایسه بخش‌های مختلف اقتصادی، سرمایه به سمتی می‌رود که بازدهی بیشتر و ریسک کمتری داشته باشد. متاسفانه در بخش کشاورزی بازدهی سرمایه  کم و ریسک آن بسیار زیاد است و در واقع ویژگی بخش کشاورزی در همه جای دنیا این است. در کشورهای بسیاری برای اینکه سرمایه‌گذاران را به سرمایه‌گذاری در بخش کشاورزی تشویق کنند، اقدام به پرداخت وام با بهره کم می‌کنند تا انگیزه برای سرمایه‌گذاری در این زمینه را افزایش دهند. همچنین با بیمه کشاورزی ریسک را کاهش می‌دهند که این اقدامات کم وبیش در ایران انجام می‌شود ولی به نظر می رسد کافی نیست.

دخالت دولت در قیمت‌گذاری دستوری از یک سو می‌تواند مفید و از سوی دیگر زیان‌بار باشد

وی افزود: دخالت دولت در قیمت‌گذاری دستوری در برخی محصولات از یک سو می‌تواند برای مصرف کننده مفید و از سوی دیگر برای تولید کننده زیان‌بار باشد. به عنوان مثال وقتی که دولت برای یک محصول قیمت مشخص تعیین می‌کند و این قیمت تعیین شده برای آن محصول واقعی و کمتر از قیمت تمام شده آن باشد، سرکوب قیمت‌ رخ می‌دهد و این اتفاق، موجب زیان اقتصادی تولید کننده شده و مانع رشد تولید و سرمایه‌گذاری در کوتاه مدت و بلند مدت می‌شود.برای مثال دخالت دولت در قیمت‌گذاری نامناسب و غیر واقعی مرغ و صنعت لبنیات موجب ناپایداری در بازار برای تولید کننده و مصرف کننده می‌شود.

نتیجه دخالت دولت در قیمت‌گذاری‌های نامناسب پیدایش رانت و فساد است

عضو هیات علمی گروه اقتصاد کشاورزی دانشگاه فردوسی مشهد درباره قیمت‌گذاری دستوری ادامه داد: دلیل دخالت دولت در قیمت‌گذاری محصولات و سرکوب قیمت‌ها، این است که می‌خواهد غذای ارزان به دست مصرف‌کننده برسد و از طرفی با پرداخت یارانه به نهاده‌ها می‌خواهد به حمایت از تولیدکننده  و مصرف کننده بپردازد. که نتیجه دخالت دولت در قیمت‌گذاری‌ نامناسب به خاطر پرداخت یارانه به نهادهای تولید پیدایش رانت و فساد است. دولت به جای پرداخت یارانه به نهاده می‌تواند  سیاست حمایت قیمتی از محصول را که اثرات منفی کمتری دارد اتخاذ کند.

منبع: ایسنا
اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار