تیرنگ نیوز- مجید ساجدی فر: «کار اتمام و افتتاح زباله سوز ساری به اما و اگرها بستگی دارد، شهرداری از عدم تحصیص اعتبار می گوید، استانداری از خزانه خالی دولت ناله می کند و در شورای شهر نیز اراده ای دیده نمی شود. مافیای زباله روز به روز گردن کلفت تر می شود و دایره شرکای خود را گسترده تر می کند تا همچنان بر ثروت زباله ای خود بیافزاید! غافل از اینکه روزی آه و حسرت مردم دامن شان را خواهد گرفت. خود گمان کردی که تو نان می خوری/ زهرمار و کاهش جان می خوری».
آن روز متهم شده بودم به هوچیگیری، سیاه نمایی، تخریب خدمات مدیریت شهری، تشویش اذهان عمومی و …! اما به تک تک کلماتم ایمان داشتم و می دانستم طبیعت قانون دارد، خدا می بیند، زمانه می چرخد، آه مردم مظلوم نمی گیرد، نمی گیرد اما وقتی بگیرد، بد می گیرد، بزرگ و کوچک و شاه و گدا نمی شناسد!
شاید آن روز کمتر کسی فکر می کرد مدیریت شهری مرکز مازندران با آن اسامی بزرگ و القاب دهن پر کن با آن همه دبدبه و کبکبه و اولدورم بلدورم به چنین روزگار سیاهی دچار شود که تشت رسوائیشان از بام بلند عمارت ساری بیفتد و صدای آن، چنان در گوش فلک بپیچد که خنده زار عالم و آدم شوند.