کد خبر: ۸۹۲۵۴۶
تاریخ انتشار: ۰۵ شهريور ۱۳۹۹ - ۲۲:۵۱ 26 August 2020

 

شهید آوینی کتاب «فتح خون» را در محرم سال ۱۳۶۶ نگاشته است. او در زمان حیات، فرصتی برای تنظیم و چاپ این کتاب نیافت و تنها دو فصل ششم و نهم را تحت عناوین «ناشئه‌ اللیل» و «سیاره رنج»، پس از تنظیم و ویرایش برای چاپ به ماهنامه «سوره» و «کتاب مقاومت» سپرد.
 
 
یاران! شتاب كنید، قافله در راه است. می‌گویند كه گناه‌كاران را نمی‌پذیرند؟ آری، گناه‌كاران را در این قافله راهی نیست... اما پشیمانان را می‌پذیرند

دین‌دار آن است كه در كشاكش بلا دین‌دار بماند، وگرنه، در هنگام راحت و فراغت و صلح و سِلم، چه بسیارند اهل دین، آن‌جا كه شرط دین‌داری جز نمازی غُراب‌وار و روزی چند تشنگی و گرسنگی و طوافی چند بر گرد خانه‌ای سنگی نباشد.

نه عجب اگر در شهرِ كوران خورشید را دشنام دهند و تاریكی را پرستش كنند!


جاهلیت ریشه در درون دارد و اگر آن مشرک بت‌پرست كه در درون آدمی است ایمان نیاورد، چه سود كه بر زبان لااله‌الاالله براند؟

عجب تمثیلی است این كه علی مولود كعبه است... یعنی باطن قبله را در امام پیدا كن! اما ظاهرگرایان از كعبه نیز تنها سنگ‌هایش را می‌پرستند. تمامیت دین به امامت است

عقل می‌گوید بمان و عشق می‌گوید برو؛ و این هر دو، عقل و عشق را، خداوند آفریده است تا وجود انسان در حیرت میان عقل و عشق معنا شود، اگرچه عقل نیز اگر پیوند خویش را با چشمه‌ی خورشید نبُرَد، عشق را در راهی كه می‌رود، تصدیق خواهد كرد؛ آن‌جا دیگر میان عقل و عشق فاصله‌ای نیست.

 
امام آن كسی است كه در میان مردم بر كتاب خدا حكم كند و مجری عدالت باشد، حق را بپاید و خود را بر آن‌چه مرضیّ خداست حفظ كند.

هر انسانی را لیلة‌القدری هست كه در آن ناگزیر از انتخاب می‌شود و حُرّ را نیز شب قدری این ‌چنین پیش آمد... «عمر بن سعد» را نیز... من و تو را هم پیش خواهد آمد.

اگر نبود خون حسین، خورشید سرد می‌شد و دیگر در آفاقِ جاودانه‌ی شب نشانی از نور باقی نمی‌ماند... حسین چشمه‌ی خورشید است.

امام می‌فرماید: «ثَكَلَتْكَ اُمُّكَ! ما تُریدُ مِنّی؟ مادرت در عزای تو بگرید، از من چه می‌خواهی؟» آن‌چه حُرّ بن یزید در جواب امام گفته، سخنی است جاودانه كه او را استحقاق توبه بخشیده است. روزنه‌ای از نور است كه به سینه‌ی حُرّ گشوده می‌شود و سفره‌ی ضیافتی است كه عشق را به نهان‌خانه‌ی دل او میهمان می‌كند. حُرّ گفت: «هان والله! اگر جز تو عرب دیگری این سخن را بر زبان می‌آورد، در هر حال، دهان به پاسخی سزاوار می‌گشودم. كائِناً ما كان: هر چه بادا باد... اما والله مرا حقی نیست كه نام مادر تو را جز به نیكوترین وجه بر زبان بیاورم.»
اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار