تیمسار فلاحی، تیمساری است که مانند سربازان صفر به جنگ با ضد انقلاب در پاوه رفت.
کد خبر: ۸۶۳۵۰۹
تاریخ انتشار: ۲۷ خرداد ۱۳۹۹ - ۱۶:۳۶ 16 June 2020

‌به گزارش تابناک سمنان: ارتش جمهوری اسلامی ایران همیشه و همه جا به یاری مردم کشورمان آمده، چه در جنگ با تروریسم و رژیم بعث عراق و چه در جنگ با بلایای طبیعی مثل سیل و زلزله. در این میان ارتش همیشه فرماندهان بزرگ و کاربلدی را به این ملت شناسانده مثل امیر دریادار حبیب‌الله سیاری، امیر سرتیپ احمدرضا پوردستان، سرلشکر موسوی و کمی عقب‌تر سپهبد قرنی، شهید صیاد شیرازی و تیمسار ولی‌الله فلاحی، تیمساری که مانند سربازان صفر به جنگ با ضد انقلاب رفت و در کف خیابان های پاوه به مقابله با آنها پرداخت و آنها را شکست داد.

تیمسار فلاحی؛ امیری که نه ترسید و نه کم آورد، بلکه مردانه ایستاد

ولی‌الله فلاحی در سال ۱۳۱۰ در طالقان به دنیا آمد، تحصیلات ابتدایی و متوسطه خود را در طالقان و دبیرستان نظام تهران گذراند و پس از اخذ دیپلم در مهرماه سال ۱۳۳۰ وارد دانشکده افسری شد و با درجه ستوان دومی از آن دانشکده فارغ‌التحصیل شده و سپس در لشکر ۹۲ زرهی خدمت خود را شروع کرد.

تیمسار فلاحی به دلیل مخالفت با حکومت پهلوی چهار بار به زندان افتاد. اما به دلیل تفکر بالا و دانش بالا و هوشی که داشت از افسران زبده قابل احترام ارتش شاهنشاهی بود که همواره مورد احترام فرماندهان ارشد ارتش بود.

تیمسار فلاحی؛ امیری که نه ترسید و نه کم آورد، بلکه مردانه ایستاد

فلاحی با درجه سرهنگ دومی به همراه گروهی از افسران ایرانی به عنوان ناظر صلح سازمان ملل در آتش‌بس ویتنام، از سال ۱۳۵۱ تا اواسط ۱۳۵۳ را در این کشور گذراند. او در ۱۲ مهرماه ۱۳۵۷ پس از گرفتن درجه سرتیپی به شیراز منتقل شد و به عنوان معاون فرماندهی مرکز پیاده شیراز به کار خود ادامه داد.

تیمسار فلاحی؛ امیری که نه ترسید و نه کم آورد، بلکه مردانه ایستاد

در اوایل اسفند سال ۱۳۵۷ و تنها چند روز بعد از انقلاب اسلامی یعنی هنگامی که هنوز یک هفته از پیروزی انقلاب اسلامی نگذشته بود، گروه‌های معارض و ضد انقلاب اقدام به تصرف پادگان مهاباد کردند.  پس از این جریان گروه‌های ضد انقلاب تصمیم به تصرف پادگان‌های سقز، کردستان و مریوان گرفتند که با قاطعیت سپهبد شهید «قرنی» مواجه شدند و با اعزام نیروهای ویژه به این منطقه، برنامه تصرف این سه پادگان توسط معارضان، شکست خورد.

تیمسار فلاحی؛ امیری که نه ترسید و نه کم آورد، بلکه مردانه ایستاد

پس از شکست‌های متعدد دشمن به این فکر افتاد تا یک شهر مرزی و کوهستانی را به اشغال در بیاورد. در این میان، شهر پاوه که از شاخص‌های لازم برخوردار بود، انتخاب شد تا بتوانند هم آن را تصرف کنند و هم از حمایت رژیم بعث عراق بهره‌مند شود. نکته خطرناک این بود که ارتش در پاوه پایگاه نداشت و همین راه را برای نفوذ ضدانقلاب باز می‌کرد. زمانی که کوموله و دموکرات وارد پاوه شدند فقط نیروهای ژاندارمری برای مقابله با آنها حضور داشتند. چند پاسدار هم خود را به پاوه رسانده بودند تا از آن دفاع کنند، پاسداران از اصغر وصالی فرمان می گرفتند که از دوستان شهید چمران بود. اما کم بودن نیروها باعث شد شهر سقوط کند.

تیمسار فلاحی؛ امیری که نه ترسید و نه کم آورد، بلکه مردانه ایستاد

در همین زمان تیمسار ولی‌الله فلاحی و مصطفی چمران با یک فروند بالگرد وارد منطقه پاوه شدند. پس از شناسایی و کسب اطلاع از وضعیت شهر تیمسار فلاحی با اصرار شهید چمران به تهران بازگشت، بسیاری از کارشناسان علت بازگشت ایشان از منطقه را، نجات پاوه و ارائه گزارش به حضرت امام خمینی (ره) می‌دانند که همین طور هم شد، زیرا گزارشی که تیمسار فلاحی به عنوان فرمانده نیروی زمینی به امام راحل ارائه کرد، سبب ابلاغ فرمان تاریخی امام (ره) در ۲۷ مردادماه شد که شهر را نجات داد. 

تیمسار فلاحی؛ امیری که نه ترسید و نه کم آورد، بلکه مردانه ایستاد

امام خمینی (ره) در ۲۸ مرداد ۱۳۵۸ ابلاغ می‌کنند که اشرار سریعا و با تمام قوا سرکوب شوند. سرانجام در ساعت ۶ بامداد روز ۲۸ مرداد ۱۳۵۸ شهر پاوه دوباره به دست نیرو‌های ارتشی و بسیجی آزاد می‌شود و عناصر ضدانقلاب متواری می‌گردند. شهید فلاحی در یک یادداشتی می‌نویسد که من و چمران روزه بودیم. از افطار که خبری نبود، سحر هم که چیزی نخوردیم. سحر قدری آب خوردم تا بتوانم روز بعد را روزه بگیرم. این اوضاع شهر خوب نیست.

تیمسار فلاحی؛ امیری که نه ترسید و نه کم آورد، بلکه مردانه ایستاد

سپهبد قرنی در سال ۵۹ ترور می‌شود و به تاریخ ۲۹ خرداد ۱۳۵۹ حکم جانشینی ریاست ستاد مشترک ارتش جمهوری اسلامی ایران به سرلشکر فلاحی ابلاغ می‌شود. ابوالحسن بنی صدر- اولین رئیس جمهور جمهوری اسلامی ایران- از مقام فرماندهی کل قوا عزل می‌شود و اختیارت او طی نامه‌ای از حضرت امام (ره)، به تاریخ ۲۱/۳/۱۳۶۰ به تیمسار فلاحی تفویض می‌شود.

تیمسار فلاحی؛ امیری که نه ترسید و نه کم آورد، بلکه مردانه ایستاد

۳۱ شهریور ۱۳۵۹، نیروی زمینی عراق وارد خاک ایران می‌شود. با دستور سرلشکر فلاحی، لشکر ۱۶ زرهی قزوین تجهیزات خود را سریعا به منطقه می‌فرستد. فلاحی در این زمان مرتبا از جبهه‌های شمال غرب تا جنوب غرب بازدید می‌کند. او در کنار بازدید‌های مکرر از مناطق عملیاتی، به طور مستقیم در نبرد سوسنگرد، عملیات تپه چشمه، عملیات نصر، الله اکبر، عملیات طراح در اهواز، عملیات تصرف نوسود و آزادسازی بستان و... شرکت می‌کند.

تیمسار فلاحی؛ امیری که نه ترسید و نه کم آورد، بلکه مردانه ایستاد

به تاریخ یکم مهر ۱۳۶۰، با حضور لشکر ۷۷ خراسان و تیپ ۳۷ زرهی شیراز و گردان‌های تانک لشکر‌های ۱۶ زرهی قزوین و ۹۲ زرهی اهواز، عملیات ثامن الائمه با نظارت مستقیم تیمسار فلاحی آغاز می‌شود. عملیات در ساعت یک دقیقه بامداد روز پنجم مهرماه ۱۳۶۰ آغاز می‌شود و در ساعت ۲۰:۶ بامداد روز ششم مهرماه، با پیام فرمانده تیپ دوم، جزیره آبادان پس از یک سال محاصره، آزاد می‌شود.

تیمسار فلاحی؛ امیری که نه ترسید و نه کم آورد، بلکه مردانه ایستاد

چند ساعت پس از آزادسازی جزیره آبادان، فلاحی با فرماندهان تیپ‌های یک و ۲ و ۳ لشکر ۷۷ خراسان، فرمانده توپخانه لشکری، فرماندهان پشتیبانی خدمات رزمی، روسای ارکان ستاد لشکر ۷۷، فرمانده تیپ ۳۷ زرهی شیراز، فرماندهان گردان‌های تانک لشکر‌های ۱۶ و ۹۲ و فرمانده لشکر ۷۷، جلسه‌ای تشکیل می‌دهد و اقدامات بعدی را به آن‌ها توصیه می‌کند.

تیمسار فلاحی؛ امیری که نه ترسید و نه کم آورد، بلکه مردانه ایستاد

بعد از جلسه، به درخواست سرهنگ کهتری، از مناطق آزاد شده بازدید می‌کند. می‌گویند فلاحی از جاده‌ای به سمت آبادان می‌رفت که همیشه آرزو می‌کرد روزی از وجود عراقی‌ها پاکش کند. صبح روز بعد، یعنی ۷ مهرماه ۱۳۶۰، در قرارگاه عملیاتی لشکر ۷۷ در ماهشهر، رژه اسرای عراقی را سان می‌بیند و همان جا لشکر ۷۷ خراسان را به نام امام هشتم، لشکر ۷۷ پیروز ثامن الائمه می‌خواند.

تیمسار فلاحی؛ امیری که نه ترسید و نه کم آورد، بلکه مردانه ایستاد

بعد از مراسم رژه، فلاحی به همراه سرهنگ نامجو (وزیر دفاع وقت)، سرهنگ فکوری و تیمسار ظهیرنژاد به قرارگاه لشکر ۹۲ مستقر در اهواز می‌روند. نهار می‌خورند و آماده می‌شوند برای رفتن به فرودگاه و از آنجا، عزیمت به تهران. تیمسار ظهیرنژاد از مسافرت با هواپیما امتناع می‌کند و بقیه- یعنی نامجو، فلاحی، فکوری و کلاهدوز- به فرودگاه می‌روند. شهید جهان آرا را در فرودگاه می‌بینند. هواپیمای اختصاصی آن‌ها آمادگی پرواز ندارد. خلبان هواپیما می‌گوید: «نشان دهنده هواپیما از کار افتاده.» سرهنگ خلبان شهید فکوری نیز گفته خلبان را تایید می‌کند. خلبان به فلاحی پیشنهاد می‌دهد که صبح زود حرکت کنند تا اول وقت در تهران باشند.

تیمسار فلاحی؛ امیری که نه ترسید و نه کم آورد، بلکه مردانه ایستاد

از هواپیما که خارج می‌شوند، روی پلکان، فلاحی چشمش به یک فروند هواپیمای ۱۳۰ -c می‌افتد. هواپیمای مذکور برای انتقال پیکر شهدا و مجروحین به تهران در نظر گرفته شده. تیمسار پیشنهاد پرواز با آن هواپیما را می‌دهد. می‌گوید: همین خوب است. شهدا را هم مشایعت می‌کنیم؛ مشایعتی که ابدی شد. در همین پرواز فلاحی و یارانش به همان شهدایی پیوستند که قرار بود برای ساعاتی کنارشان باشند، اما تقدیر کاری کرد که برای همیشه کنارشان باشند.

تیمسار فلاحی؛ امیری که نه ترسید و نه کم آورد، بلکه مردانه ایستاد

هواپیما تا ۸۰ مایلی تهران به آسودگی پرواز می‌کند. خلبان با برج مهرآباد تماس می‌گیرد و اجازه کم کردن ارتفاع پرواز را می‌خواهد. موافقت می‌شود. ۱۵ مایلی تهران. خلبان دوباره می‌خواهد ارتفاع را کمتر کند. باز موافقت می‌شود. ارتفاع تا ۸۵۰۰ پایی زمین پایین می‌آید. به محض کم شدن ارتفاع هر چهار موتور هواپیما از کار می‌افتد و ولی الله فلاحی با همراهانش به شهادت می‌رسد و ۷ مهر ۱۳۶۰ در تاریخ این ملت ثبت می‌شود؛ تاریخ شهادت فلاحی و یارانش.

امیر سرتیپ دوم ستاد مسعود بختیاری از طراحان عملیات های ارتش در دفاع مقدس در رابطه با شخصیت و مهارت تیمسار فلاحی می گوید: بدون تردید و با استناد به دلایل و تجزیه و تحلیل خالی از شعار، شهید فلاحی بر مبنای عملکردش از فرماندهی نیروی زمینی ارتش تا ریاست ستاد مشترک ارتش و اداره راهبردی جنگ در سال اول، برجسته ترین نظامی ارتشی نیروهای مسلح در یکصد سال اخیر است.

تیمسار فلاحی؛ امیری که مردانه در پاوه ایستاد + تصاویر

وصیت‌نامه شهید «ولی الله فلاحی»

«بسم الله الرحمن الرحیم

به نام خدا، به نام ایران، به نام اسلام، به یاد شهید، بنام انقلاب، به نام مبارز و به نام رهبر انقلاب حضرت آیت الله امام روح الله خمینی

وصیت من، فرمان خدا، کتاب خدا و قانون مدنی جمهوری اسلامی ایران

زندگی‌نامه و کارنامه من، قضاوت ملت ایران به ویژه ارتش ایران

همسر و فرزندان و پدر و مادر و برادران و خواهرانم و برادرزادگان و خواهرزادگان و همسران آن‌ها و عمو و عموزادگان بزرگ را به خداوند و به ملت ایران می‌سپارم.

از همه می‌خواهم مرا ببخشند و من نیز همه را می‌بخشم و هیچ آرزوی دوری در این جهان هستی به جز کمال انقلاب و کمال جهاد اکبر ندارم.

سرتیپ فلاحی

۳۰ تیر ۱۳۵۸»

اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار