به مناسبت روز مادر
فاطمه شیرانی
کد خبر: ۸۲۳۱۹۳
تاریخ انتشار: ۲۶ بهمن ۱۳۹۸ - ۲۳:۱۶ 15 February 2020
هستی من، مادرتا هجده سالگی گاهی دلم می خواست پسر بودم، آخه پسر‌ها راحت بودند. کسی به آنهانمی‌گفت: آرام راه برو، آرام غذا بخور، بلند نخند، زود بیا. ناگفته نماند که از بازی‌های پسرانه هم خیلی خوشم می آمد. با پسرخاله هایم و داداش هایم هفت سنگ و وسطی و دزد و پلیس بازی می کردیم. زمان هایی که برف می آمد، برف‌ها را که از پشت بام پارو میکردند تبدیل می شد به یک کوه برف وسط حیاط، ما می‌رفتیم و داخل برف‌ها چاله ای درست می کردیم در چاله را هم با برف می بستیم و می‌نشستیم، ببینیم اولین نفری که حواسش نیست وداخل چاله می افتد چه کسی است؟ 

وقتایی هم که دیگر زمان خاله خاله بازی بود و دختر‌ها مرا دعوت می کردند به بازی، البته که نقش بابای خانواده برای من بود. می‌نشستم و میفرمودم برای من چایی و میوه بیاورند.
 
شوهر خاله ام خدا بیامرز یک رادیوی قدیمی داشت، می‌گرفت کنار گوشش و گوش می داد. در بازی هم من تکه‌ای تخته می گرفتم کنار گوشم که یعنی من هم به عنوان بابای خانواده دارم رادیو گوش میدهم و لطفا مزاحم خلوت من نشوید. 

بزرگ‌تر شدم دیدم باز پسر‌ها چه راحت‌تر هستند؛ و کماکان گاهی دلم میخواست پسر بودم، تا .....

در هجده سالگی ازدواج کردم و ۱۹ سالگی برای اولین بار در آبان ماه ۱۳۷۲ مادر شدم و بار دیگر در اردیبهشت ماه ۱۳۸۲ دومین فرزندم به دنیا آمد تا مستی من در جهان هستی کامل شود؛ و تولد واقعی من از روزی بود که مادر شدم. 

مادر که می شوی مستقیم و بی واسطه به خدایی خداوند پی میبری. مادر که میشوی جلوی چشمانت عزیزی رشد می کند که تکه‌ای از جان توست و مدتی در بطن تو زیسته و با هم مستی‌هایی داشته اید. 

مادر که می شوی زندگیت معنادار می شود از آن معنا‌هایی که به خاطرش شرایط سخت زندگی را تحمل می کنی. 
مادر که می شوی یادت می‌افتد که آمده‌ای به این دنیا تا تجلی گر صفات خدای رحمان باشی. 

مادر که می شوی، بچه ات که سیر می شود یعنی خودت سیر شده‌ای. بچه ات که گرم می شود دست و پای خودت هم از حالت یخ زدگی بیرون می آید. 

مادر که می شوی منبع عشق و مهر می شوی. 
مادر که می شوی به راستی نماینده خدا روی زمین می‌شوی. 

از آن روز به بعد مادرم زندگیم شد، چون فهمیدم چه حس‌هایی داشته و تازه دلیل آرامش و صبرش در فراز و نشیب زندگی را فهمیدم.

از آن روز به بعد دیگر من دلم نخواست که پسر باشم.

 *به خدا گفتم می شود اگر دوباره خواستی مرا بیافرینی دوباره دختر بیافرینی که دوباره مادر بشم؟ * 

راستی من مادر بچه‌های تالاسمی هم هستم، مادر دانشجویانم هم هستم، مادر افرادی که در کارگاه‌های آموزشی من حضور دارند هم هستم.

اکنون در سن ۴۵ سالگی به شما عزیزان دستاورد زندگی خودم را می گویم: 
 *مادری یعنی خدایی رفتار کردن*

 شیرانی مدرس ملی ارتقا شایستگی فردی،خانوادگی، سازمانی
 
اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار