«علی لاریجانی»، رئیس مجلس شورای اسلامی، در مصاحبه با شماره چهارشنبه گذشته روزنامه همشهری اظهارات عجیبی را درباره انزوای رئیس دولت اصلاحات مطرح کرد.
لاریجانی در این مصاحبه و در ادامهی سؤالات بیانیهمانند خبرنگار همشهری مبنی بر اینکه «در کشور با جریانی روبهرو هستیم که بدون داشتن حد و مرزی مشخص از تریبونهای پر سر و صدایی که در اختیار دارند به شخصیتهای تأثیرگذار نظام بیمحابا میتازند و درصدد حذف آنها از عرصه سیاسی کشور هستند، این طیف با اصطلاحاتی مثل انقلابی و غیرانقلابی یا فتنهگر و حامی فتنه و تعابیری از این دست برخی را حذف و برخی دیگر از چهرهها مثل رئیس دولت اصلاحات یا علیاکبر ناطقنوری را منزوی کردهاند…» میگوید:
«من آنقدری که شما ابراز نگرانی کردید، نگرانی ندارم، این دست اتفاقات و رویدادها از اول انقلاب بود. اوایل پیروزی انقلاب مارکسیستهایی که در نحلههای مختلف فکری بودند به همراه منافقین این روند را راه انداختند. آنها جریانهایی را ایجاد کرده بودند که علیه مرحوم آیتالله بهشتی، علیه آقا- مقام معظم رهبری- و علیه آیتالله هاشمی حرفهای تند و تیزی میزدند.»
او سپس در پاسخ به بخش دیگری از صحبتهای خبرنگار همشهری مبنی بر اینکه «شاید بتوان گفت که جریان تخریبی بهظاهر و در مسیر کلان انقلاب مشکلی را ایجاد نکرده باشد اما قطعاً سبب منزوی شدن برخی چهرههای نظام شده است، مثلاً رئیس دولت اصلاحات یا آقای ناطقنوری نسبت به یک دهه قبل کاملاً از نقشآفرینی در عرصه سیاست منزوی شدهاند، این درحالی است که نظام میتوانست از حضور و ایفای نقش آنها بهره بیشتری ببرد» تصریح میکند:
«من خیلی باور ندارم این دست تخریبها باعث انزوا میشود، چون گاهی این روند بیشتر برای افراد توجه ایجاد میکند .»[۱]
*آقای لاریجانی بهتر از هرکسی میداند که اعتراضها به رئیس دولت اصلاحات، یادآوری نقش محرز او در فتنه سال ۸۸ و خواستن تعیین تکلیف و تعیین موضع از جانب وی؛ تخریب نیست بلکه یک مطالبه عمومیِ عاقلانه و منطقی است که مادام که پاسخ درخوری نیابد ادامه خواهد داشت و مدیریت کلان نظام اسلامی نیز از این فرایند حمایت دارد.
انزوای رئیس دولت اصلاحات در پیامد استنکاف از تعیین موضع هم چیزی نیست که با مصاحبه و یا عکس یادگاری گرفتن! مرتفع بشود.
بلکه این انزوا و نبودن او در سپهر سیاست کشور، خواسته کلان نظام اسلامی است برای احقاق حقوق عامه و اعاده آبروی نظام اسلامی که در سال ۸۸ و به دلیل عملگری سوء کسانی مثل همین فرد، دچار میزانی از خدشه شد.
فلذا مادام که خاتمی «توبه رسمی» نداشته باشد؛ این انزوا ادامه خواهد داشت. کما اینکه درباره مرحومان شریعتمداری و منتظری نیز تا آخر ادامه داشت.
ماجرای مقایسه خاتمی با بزرگان انقلاب نیز الحق و الانصاف از جانب دکتر لاریجانی بعید بود...
خاصّه اینکه هیچکدام از بزرگان انقلاب هرگز تیشه به دست نگرفتند و به ریشه انقلاب نزدند و ایضاً در مقابل ولایت مطلقه فقیه نیز خیزش نداشتند و آنرا استبداد و یا «دیکتاتوری مؤمنین» خطاب نمیکردند!
فلذا از بابت تذکر مشفقانه بایستی به دکتر لاریجانی عرض کرد که بد نیست صحبتهای اخوان دیگر لاریجانی همچون آیتالله آملی لاریجانی و دکتر محمدجواد را پیرامون حاقّ فتنه و نقش جریان سیاسی خاص در این بیماری خطرناک مطالعه کنند و دریافتی موسّعتر و صحیح را از یک مفهوم مهم، به رؤیت افکار عمومی بگذارند.
گفتنیست، پیش از این، نشستن دکتر لاریجانی در کنار لیدر اصلاحطلبان در حاشیه یک مراسم و انتشار یک عکس از این همنشینی نیز موجی از انتقادات را درباره رئیس مجلس برانگیخته بود.