2- اما ماه را دیدن گاهی همراه با « آه » است و حسرت، بهخصوص پس از ماه رمضان که همراه حسرت فرصتهاییست که چون ابر پرشتاب گذشتند و قدرش ندانستیم! و آهی ماند بر دل... سحرها از پی هم به افطار رسیدند اما قصه ما شد غصه دستهای کوتاه و خرمای اجابتی که بر درخت ماند و باز هم حسرت و حسرت و حسرت.....توشه ای برنداشتیم تا توش و توان فردامان شود در راهی که به سوی ابدیت انسان می رود.
3- گاهی هلال ماه، نگاه انسان را میلرزاند ... تلنگریست برای برخی از ما که سال و ماه و روزهایمان رنگ تکرار دارند! و همه چیزمان عادی شده است و چه بسا، گاهی دچار مرگ روزانه و مرض روزمرگی شدهایم ... و فقط خدا می داند که تا ماه شدن و به ماه پیوستن و نورانی شدن، چه فرسنگها که فاصله نداریم ! ...
4- و اما در این روزها که سخن همه چشم ها از ماه بود و حدیث لب ها نیز این آیت آسمانی خدا ... دیدن هلال ابروی یار و روی ماه حضرت نگار، جلوه ای دیگر داشت هنگامیکه در افق خجسته فطر ! در مصلای عظیم پایتخت ام القرای جهان اسلام ... ماهی خورشید چشم تابید تا همه جا عید باشد . فروغش جلوهآرای جان دلشدگان شد و نهیب جانانه اش بر سر شیطان صدرنشین اخبار رسانه های جهان
5- زیبا بود و پرشکوه این طلوع و پرتامل است این پرسش که راز این تجلی جلال ولایت در چیست؟! و چگونه میتوان چنین فروغی را به اوج رسانید !؟ و شب شکن بود و بت شکن و دشمن اهریمن در جایی که دجال شعبده میکند و جانها بی ارزش است و ارزشها لگدمال و دیگرگون و چرخ گردون به فراگیری دروغ و جعل و تقلب گواهی میدهد و کفر و الحاد و وهابیت داعش و القاعده پرور! عربده میکشند!
چگونه می توان ؟! ... معجزه ای باید ؛ شاید !
6- گوشها به هوش ... محرمانه باید گفت ؛ رازی را که در صدف یک تصویر می توان جست .. خواهشا چشمهای رمضان نچشیده، نبینند! تصویری را که حضرت ماه در قنوت نمازش به نجوای با حق قامت بسته است! تصویری از قیامت اشکهایی که بر گونه مردترین مرد زمانه ما شبنم زده است! بارانی که تبلور خضوع و خشوع در برابر قادر مطلق است و سرّ استواری سرو ولایت را افشا می کند! راز و رمز و راه را نشانمان میدهد که چگونه می توان از خدا ترسید و لرزه بر اندام جهانیان افکند! چگونه ممکن است دل به مقلب القلوب عالمیان بست و دلگرمی مستضعفان و مظلومان عالم شد! و چگونه میشود روشنی بخشید و درخشید !
یاد آن یار سفر کرده که صد قافله دل همره اوست بخیر که امام ما بود و امام امروزمان را نمایاند آنجا که فرمود « ... شما را چون برادری كه آشنا به مسائل فقهی و متعهد به آن هستید و از مبانی فقهی مربوط به ولایت مطلقه فقیه جدا جانبداری می كنید، می دانم و در بین دوستان و متعهدان به اسلام و مبانی اسلامی از جمله افراد نادری هستید كه چون خورشید روشنی میدهید.»1
7- ماه یا خورشید هر دو را می توان تصور کرد در نورانیت نماز « ولیّ » ؛ می شود در ژرفای تصویری که از راز و نیاز مقتدای مسلمانان جهان و جان جانان در مصلای تهران منتشر شده است بیم از خدا را یافت و امید به تدبیر حضرت دوست که هرچه هست از اوست! بیخود نیست که بیهیچ بیم و واهمهای از پس صلات فطر پس از توافق ، صلایش رساتر از همیشه، رعشه بر شیطان می افکند: « که اگر میخواهند درست بفهمند، اگر میخواهند از تجربههای خود درست استفاده بکنند، بدانند اگر جنگی اینجا اتفاق بیفتد آن کسی که سرشکسته از جنگ خارج خواهد شد آمریکای متجاوز و جنایتکار است.»2
8- باخدا بودن باعث بیم نداشتن از هر بیخدا و کدخداست که این نوید قرآن است: «الذین یبلغون رسالات الله و یخشونه و لایخشون احدا الا الله و کفی بالله حسیبا؛ آنان که احکام الهی را تبلیغ می کنند و جز از خدا از کسی خشیت و هراسی ندارند، می توانند رهرو صادق پیامبران الهی باشند.»3 و این حقیقت متجلی شده در عالم است که «إنما یخشی الله من عباده العلماء»4 پس علمایی که تنها از خدای سبحان خشیت دارند، میتوانند وارثان انبیا باشند ودست حمایتگر خدا را پشت خویش احساس کنند. البته وعده حق، محقق است : "ان الله یدافع عن الذین آمنوا...."خدا از آنانی که ایمان آورده اند دفاع می کند ....
9- اشکهای حضرت ماه راز محبوبیت ولایت را هم فاش می کند که کلام او جانمایه "شادی دلهای مظلومان" و "دلشادی" است و درس اوفهم عارفانه " زهرچه رنگ تعلق پذیرد آزاد است " و این آزادی و تعالی ایمان ریشه رشتههای محکم امت و امام را جاودانه میسازد که «تقوا کلید صلاح است»5 و «هر کس رابطه میان خود و خدا را اصلاح کند خدا رابطه میان او و مردم را اصلاح فرماید و هر کس کار آن جهان را به صلاح آورد خدا کار این جهان را اصلاح کند.»6 و بنابراین میشود این که «به رغم مدعیانی که منع عشق کنند / جمال چهره تو حجت موجه ماست ...»
10 - تماشای ماه زیباست اما رویت باران روی مبارک ماه ، حزنانگیز است و گرچه رازهای پنهان، پیدا میسازد و درس ها دارد برایمان اما امانمان را می برد که مبادا فزونی زاری و خضوع حضرت اقا از درد غربت باشد و تنهایی و بی عملی ما که : « این عمار ؟! »
ای ولی نعمت من، دلبر و دلدار ، علی / می زند هر نفسم نام تو را جار ، علی / هیچ کس جز تو مرا نیست خریدار ، علی / کمکم کن بشوم میثم تمار ، علی ...
مجتبی محمودی مهماندوست
پینوشت :
1 - [روزنامه جمهوری اسلامی (۱۳۶۶/۱۰/۲۲)، صحیفه نور، ج ۲۰، ص ۱۷۳ (مورخ ۱۳۶۶/۱۰/۲۱)]
2- از فرمایشات رهبر معظم انقلاب اسلامی در خطبه های نماز عید سعید فطر 94/04/27
3- احزاب/ 39
4- فاطر/ 28
5- غرر الحکم،ج 1،ص 46
6 - نهج البلاغه حکمت 89