مهراوه شریفی‌نیا:
«بعد از پخش‌شدن «كيميا» ترجيح دادم مدتى سريال كار نكنم تا براى مخاطب تكرارى نشوم و فرصتی براى حضور در كارهاى سينمايى كه دوستشان دارم داشته باشم. تا قسمت چه باشد.» مهراوه شریفی‌نیا همیشه سعی کرده گزیده انتخاب کند و در کارهایی حضور داشته باشد که جای دفاع دارند. او در هر دو مدیوم سینما و تلوزیون بازی‌های جذابی ارائه کرده است. از جمله «زیر پوست شهر»، «پشت در خبری نیست»، «دختری به‌نام تندر»، «سریال‌های امام علی»، «کیمیا»، «ساعت شنی» و... فیلم «پرسه در حوالی من» با بازی شریفی‌نیا هم‌اکنون روی پرده سینماست. او نقش سایه را به‌عنوان قهرمان داستان بازی می‌کند که در سی‌سالگی باید استقلال فکری و عملی خود‌را پیدا کند. به این بهانه با شریفی‌نیا گفت‌وگو کرده‌ایم که در ادامه می‌خوانید:
کد خبر: ۴۶۴۶۵۶
تاریخ انتشار: ۳۱ تير ۱۳۹۶ - ۱۸:۰۵ 22 July 2017
به گزارش تابناک رضوی،به نقل از خبرگزاری صبا، به این بهانه با شریفی‌نیا گفت‌وگو کرده‌ایم که در ادامه می‌خوانید: 

شما در کارنامه خود کمتر در فیلم‌های سینمایی ظاهر شده‌اید و بیشتر در مجموعه‌های تلویزیون بازی کرده‌اید. آیا علت خاصی دارد و ترجیح می‌دهید کمتر در سینما بازی کنید یا پیشنهاد خوبی در این عرصه ندارید؟

اتفاقا در اين زمينه سعى كردم تعادل را حفظ كنم و اگر نگاهی به کارنامه‌ کاری‌ام بیندازید این تعادل مشخص است. از كودكى بازيگرى را با تئاتر آغاز كردم و «دزد عروسك‌ها» اولين تجربه سينمايى‌ام بود كه در هشت سالگى آن را انجام دادم، بعد از آن تا سال ٨٥ يعنى قبل از بازى در سريال «ساعت شنى»، در حال کسب‌کردن تجربه بودم؛ تئاتر كار كردم، نقش‌هاى كوتاهی در فيلم‌هایی سينمایی‌ مانند «زير پوست شهر» به كارگردانى رخشان بنى‌اعتماد، «به من نگاه كن» به كارگردانی شهرام اسدی، «دخترى به نام تندر» به كارگردانى حميدرضا آشتيانى‌پور، سريال «امام على» به كارگردانى داود ميرباقرى، «شبحى در تاريكى» به كارگردانى محسن شامحمدى و «قصه‌هاى رودخانه» به كارگردانى كمال تبريزى، بازى كردم. درواقع سعى كردم ياد بگيرم و در نقش‌هاى كوتاه در كنار كارگردانان بزرگ خودم را محك بزنم. تا زمان بازى در «ساعت شنى» كه در واقع اولين نقش محورى‌ام در يك سريال تلويزيونى بود. بعد از «ساعت شنى» تا امروز در مدت اين 11سال، چهار سريال تلويزيونى بازى كردم و سريال رسانه‌اى «قلب يخى» يك و دو، هشت فيلم سينمايى و سه تئاتر. طبيعتا سريال طولانى زمان بيشترى را از هنرپيشه مى‌گيرد و من هم سعى مى‌كنم تا جايى كه مى‌شود دو كار را همزمان قبول نكنم. مثلا زمان تصویربرداری «كيميا» بازی کردن در چند فيلم سينمايى پيشنهاد شد كه نتوانستم آن‌ها را قبول كنم و از دستشان دادم، چون خيلي درگير كار بودم و دلم مى‌خواست همه زمانم را به «كيميا» اختصاص بدهم. میان همه سريال‌هایی که کار کرده‌ام يكى دو سال فاصله بوده و در آن فاصله درگير پيشنهادهاى تئاتر يا سينما شده‌ام. بعد از «كيميا» هم واقعا در برابر همه پيشنهادهاى تلويزيونى و سينمايى كه در سليقه من نبود مقاومت كردم تا مثلا كار خيلى خوبى مثل «پرسه در حوالى من» پيشنهاد شد و اجراى مجدد تئاتر ترن، كه از هر دو انتخابم بسيار راضى و خوشحالم. بعد از پخش‌شدن «كيميا» ترجيح دادم مدتى سريال كار نكنم تا براى مخاطب تكرارى نشوم و فرصتی براى حضور در كارهاى سينمايى كه دوستشان دارم داشته باشم. تا قسمت چه باشد.


شما در کارنامه‌تان کار‌کردن با فیلمسازان زن را داشته‌اید از رخشان بنی‌اعتماد گرفته تا شبنم عرفی‌نژاد. همکاری با غزاله سلطانی چطور بود؟
هر سه تجربه عالى بود. همكارى با رخشان بنى‌اعتماد تحقق يك رويا بود. اتفاقى بود كه دلم مى خواهد تا آخر عمرم هزاربار تكرار شود. در كنار بنی‌اعتماد فقط ياد مى‌گيرم و سعى مى‌كنم بهترين خودم باشم. بازى در دو فيلم «زير پوست شهر» و «قصه‌ها» برایم تجربه‌هاى فوق‌العاده‌اى بودند و بسيار برايم ارزشمندند. از اين‌كه افتخار حضور در كارهايشان را داشتم بسيار خوشحالم. شبنم عرفى‌نژاد و غزاله سلطانى هر دو كارگردان زن جوانى هستند كه در اولین فیلمی که ساخته‌اند بازى كرده‌ام و نتيجه اعتمادم را به بهترين شكل گرفتم. براى بازی در فيلم شبنم عرفى‌نژاد، اولين جايزه رسمى زندگى‌ام را دريافت كردم؛ يعنى در جشن انجمن منتقدان و نويسندگان برنده جايزه بهترين بازيگر نقش مكمل زن شدم. در فيلم پشت در خبرى نيست در كنار انرژى و خلاقيت‌هاى شبنم عرفى‌نژاد از راهنمايى‌ها و روش بازى‌گيرى كيانوش عيارى هم خيلي استفاده كردم، تلفيق شور و استعداد يك زن جوان، همراه تجربه و استادى عيارى به‌نظرم اتفاق خيلي جالبى بود، هرچند كه اكران دير و خيلى بدِ فيلم باعث شد هنر، دقت و خلاقيت شبنم زياد ديده نشود اما مطمئنم در كارهاى بعدي‌اش توانايي‌اش به همه نشان داده خواهد شد. غزاله سلطانى هم از زمره دختران فعال و باسواد اين حرفه است كه دغدغه سينما و ادبيات دارد، كلاس‌هاى بسيارى رفته و در كنار بهترين‌هاى سينماى ايران كار كرده و آموخته و اين آموخته‌ها از همان روز اول و صحبت اول در كلامش مشخص است. هنگام فيلمبردارى هم دقيقا مى‌دانست چه مى‌خواهد و چگونه بايد به پلانى كه مى‌خواهد برسد. انتخاب هوشمندانه محمدرضا سكوت براى فيلمبردارى هم به‌نظرم بهترين تصميمش بود. غزاله دخترى جسور و بسيار باهوش است كه علاوه بر اين‌ها سواد آكادميك دارد و براى كارش بسيار ارزش قائل است و زحمت مى‌كشد. قبل از شروع كار كمى هراس داشتم اما دقيقا از روز دوم فيلمبردارى احساس مى كردم در كنار كسى كار مى‌كنم كه تجربه‌اش خيلي بيشتر از يك كارگردان كار اولي است. درواقع من در كار كردن با كارگردان‌هاى زن كاراولى بسيار خوش‌شانس بودم و از كار كردن با اين دو دختر جوان و با استعداد بسيار لذت بردم




در فیلم «پرسه در حوالی من» نقش سایه؛ یعنی زنی را ایفا کرده‌اید که در تضاد و تقابل با جامعه پیرامونش قرار می‌گیرد. برای تحلیل نقش چه راهکارهایی داشتید؟ آیا فیلمنامه جزئیات لازم را داشت یا از تحقیق و تجربیات زیست‌شده خودتان به‌عنوان یک زن ایرانی استفاده کرده‌اید؟
دغدغه‌هاى سايه به دغدغه‌هاى من و خود غزاله بسيار نزديك بود. متن خيلى خوب نوشته شده بود. كاويدن درون يك زن در آستانه سى سالگى، نياز به درك عميق نويسنده از بحران زنان در اين سن دارد. سلطانى به‌خوبی به اين دغدغه و بحران پرداخته بود. قصه فيلم قصه دخترى است كه در آخرين روزهاى 29 سالگى به‌سر مى برد و از عوض شدنِ دهگان سنش مى‌ترسد چون ازدواج نكرده و بچه ندارد. من براى فيلم يادداشتى نوشتم كه اين‌جا نقل مى كنم، فكر مى كنم این يادداشت گوياى حس من نسبت به سايه باشد؛ «يك ماه پرسه زدم/ حوالىِ دخترى كه روحش به من نزديك بود و دغدغه‌هايش قلبم را درد مى‌آورد/ يك ماه پرسه زدم/ حوالى روزهاى ترسناكِ قبل از سى سالگى/ قبل از پختگى، قبل از بلوغ/ قبل از شكوفايى يك زن/ يك ماه، حوالى دخترى به‌نام سايه/ راه رفتم، نگاه كردم، ترسيدم، خنديدم، گريستم/ كمتر گفتم و بيشتر نظاره كردم/ بيشتر شنيدم/ بيشتر حس كردم/ بيشتر فهميدم. پرسه در حوالىِ جانِ سايه را دوست داشتم، و فكر مى‌كنم همه دختران مستقلى كه دهگان سنشان قرار است از ٢ به ٣ بدل شود، درون خود سايه‌ى وحشت‌زده‌اى دارند كه از پير شدن، ازدواج نكردن، بچه نداشتن، مى‌هراسد/ آن‌قدر مى‌هراسد كه/ نياز دارد مثل سايه‌ى قصه‌ى ما/ دل به دريا بزند/ و براى گريز از پشيمان شدن‌هاى بعدى/ سراغِ مهم‌ترين خواسته‌اش/ يعنى تجربه‌ى حس مادرى برود/ پرسه در حوالى من/ پرسه در حوالى همه دخترهايي است كه/ از سى‌سالگى مى‌ترسند.»





در فیلم غیر از بهناز جعفری، دیگر بازیگران چندان شناخته‌شده نیستند. ‌همکاری با بازیگران به چه شکلی بود؟ برای ملموس‌بودن موقعیت‌ها، چه تمرین‌های متمایزی از سوی سلطانی طراحی می‌شد؟
خيلي خوب بود. ما قبل از فيلمبردارى جلسات تمرين زيادى داشتيم و با سلطانى و بقيه بازيگرها صحنه‌هاى نوشته نشده را تمرين مى‌كرديم كه به اجراى درست صحنه‌هاى اصلى كمك مى‌كرد، اين كار كه يكى از روش‌هاى تمرينى خانم سلطانى بود در نزديك کردن ما به هم و به نقش تاثير به‌سزايي داشت.


شخصیت سایه طوری طراحی شده که نسبتا شناسنامه فردیت یافته‌ای پیدا کرده است. از نظر شما تفاوت بازی در یک شخصیت تیپ گونه با یک شخصیت فردیت یافته به چه شکل است؟
کارکردن در نقشى شبيه سايه را می‌پسندم؛ يعنى نقشى كه عمق دارد و تك‌بعدى نيست و شخصيتش را می‌توانید در چند صفحه تعريف كنىد و فقط با يكى دو جمله نمى‌شود او را شرح داد. من با نقش‌هاى اين‌چنينى ارتباط بهترى برقرار مى‌كنم و به‌نظرم ایفای اين نقش‌ها روح بازيگر را جلا مى‌دهد.


بازی شما در فیلم «پشت در خبری نیست» در اکران هنر و تجربه چندان دیده نشد. فکر می‌کنید این بار برای فیلم «پرسه در حوالی من» استقبال بهتری صورت بگیرد؟

متاسفانه «پشت در خبرى نيست» به‌دليل تاخير در اكران خيلى كم ديده شد و دلم مى خواست اكران بهترى داشته باشد كه قسمت نشد، اميدوارم به لطف شما و دوستانى كه فيلم «پرسه در حوالى من» را دوست داشتند، اين فيلم سرنوشت بهترى پيدا كند و با وجود اكران در گروه مهجور هنر و تجربه، بيننده خوبى داشته باشد، چون قصه لطيف و زيبايي دارد كه به‌نظرم با قاب‌بندى‌هاى زيبا و دكوپاژ شاعرانه روايت شده است






اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار