تحلیلی از کاندیداهای احتمالی ریاست جمهوری 96؛
با نزدیک شدن به انتخابات ریاست جمهوری 96 افراد و احزاب مختلفی درباره ی پاستور رایزنی می کنند؛ اصولگرایان و اصلاح طلبان در فضای سرد انتخاباتی حاکم به دنبال اجماع با افراد نزدیک به خود هستند که در این امر اما و اگرهای زیادی وجود دارد.
کد خبر: ۴۰۶۲۲۴
تاریخ انتشار: ۲۳ فروردين ۱۳۹۶ - ۱۱:۱۸ 12 April 2017
سه قطبی دوم / کار سخت رئیسی در کارزار انتخابات

به گزارش تابناک رضوی؛ با نزدیک شدن به انتخابات ریاست جمهوری 96 افراد و احزاب مختلفی درباره ی پاستور رایزنی می کنند؛ اصولگرایان و اصلاح طلبان در فضای سرد انتخاباتی حاکم به دنبال اجماع با افراد نزدیک به خود هستند. در این راستا علی اسلام دوست،  تحلیلر حوزه ی سیاسی به تحلیل و بررسی انتخابات پیش رو پرداخت.

انتخابات 84؛ انفعال اصلاح طلبی
انتخابات سال 84 شروعی بود بر دگرگونی مجدد آرایش گروه های سیاسی فعال در ساحت سیاسی جمهوری اسلامی ایران، بعد از دوران پر فراز و نشیب سالهای اولیه دولت اصلاحات رونق فضای سیاسی منتهی به سال 84 کم شده بود، اصلاح طلبان به شدت در تصمیم گیری دچار انفعال بودند و رادیکال ها عملا راهشان را از رییس دولت اصلاحات جدا کرده بودند. مهدی کروبی و مصطفی معین در دو سر خط اصلاح طلبی برای شرکت در انتخابات اعلام نامزدی کرده بودند، محسن مهرعلیزاده هم که شاید تنها می خواست خود را معروف تر کند عملا با حضورش و تعداد اندک آرای خود، شکست اصلاح طلبان را تضمین نمود. مثلث کروبی، معین و مهرعلیزاده قطب اول انتخابات 84 را تشکیل دادند.

کارزار84؛ جریان جدیدی در اصولگرایی
 اصولگرایان اما با تصاحب کرسی های مجلس هفتم و شورای شهر تهران خود را برای آزمونی بزرگ آماده می کردند، رسیدن به پاستور. بعد از شکست ناطق نوری که عملا تنها فرصت مناسب پیش روی جناح راست برای تصاحب صندلی ریاست جمهوری از دست رفته بود، اصولگرایان اتکای به هاشمی رفسنجانی را تکرار تجربه ی قرار گرفتن زیر عبای آیت الله می دیدند و در صورت پیروزی هاشمی تنها می توانستند به حضور در کابینه ی او دل خوش کنند تصمیم گرفتند بار دیگر قد علم کنند و با حضور چهره های جوانتر سیاسی آن روزهایشان چون علی لاریجانی، محمدباقر قالیباف، محسن رضایی و شهردار نه چندان معروف تهران محمود احمدی نژاد پیران خود همچون ناطق نوری و مهدوی کنی را متقاعد و یا مجبور سازند به جریان جدیدی در اصولگرایی تن دهند، جریانی که از آستینش دست های محمود احمدی نژاد بیرون و خیلی زود گلوی پدر پیر خود را فشرد. 

حمله اصلاح طلبان رادیکال در انتخابات84
قطب سوم اما آیت الله هاشمی رفسنجانی بود. .هاشمی رفسنجانی که شاید بهترین فرصت را برای روی کار آمدن اصلاحات خلق کرده بود خیلی زود توسط اصلاح طلبان رادیکال مورد حمله قرار گرفت تا برای سال 84 دیگر نتواند به اصلاح طلبان برای معرفی نامزد ائتلافی اعتماد کند و یا از نامزد آنها حمایت کند، و این باعث شد هاشمی بار دیگر و این بار در شرایطی نه چندان مطمئن خود را در معرض آزمون انتخاب قرار دهد.

شانس یا بی تدبیری!
کارزار انتخابات 84 بسیار جذاب می نمود، نمایندگان کاندیدا ها در صدا و سیما به معرفی نامزدهای خود می پرداختند. دانش جعفری شاخص ترین نماینده ی محسن رضایی، وعیدی و نهاوندیان نمایندگان سیاسی و اقتصادی علی لاریجانی عملا برنامه های مشخصی را با آمار و  بصورت مدون برای نامزدهای مطبوعشان ارائه می دادند اما خیلی زود معلوم شد اتفاقات در جای دیگری در حال رقم خوردن هست. دو نامزد با سابقه تر اصولگرایان خیلی زود به یک نتیجه ی مهم رسیدند، زنگ ها برای آنها به صدا در آمده بود و بهتر می نمود تا متهم به شکست دوباره ی اصولگرایان نشدند نه با یک ائتلاف بلکه به اجبار از کارزار خارج شوند، محسن رضایی خیلی زودتر و علی لاریجانی دو شب مانده به انتخابات اعلام انصراف کردند تا قالیباف و محمود احمدی نژاد خود را نزدیکتر به انتخاب ببیند. در این سو اما کروبی که توانسته بود آرای بخش سنتی جامعه را به خود جلب کند در جذب آرای جامعه ی جوان ناکام مانده بود و هم حزبی او مصطفی معین توانسته بود نظر دوستداران راستین اصلاحات و شاید هم رادیکال ها را به خود جلب نماید. آیت الله هاشمی هم به رای بدنه ای از جامعه به خود مطمئن بود و به دنبال جلب نظر جامعه ی جوان ایران برای پیروزی قطعی بود.

تحلیل آرای 27 خرداد 84 نشان می دهد پیروزی احمدی نژاد بیشتر شبیه یک اتفاق و شانس و یا بی تدبیری از سوی رقیب بوده، از مجموع 29400857 رای که مشارکت 62.84 درصدی را نشان می داد، هاشمی رفسنجانی 6211937 رای یعنی 21.13 درصد آرا را به خود اختصاص داد، محمود احمدی نژاد 5711696 رای یعنی 19.43 درصد و مهدی کروبی تنها با 641582 رای کمتر از احمدی نژاد با کسب 5070114 رای و با 17.24 درصد آرا سوم شود و از راه یافتن به دور دوم انتخابات باز بماند.

قالیباف و مصطفی معین هم با آرایی بسیار نزدیک بهم به ترتیب 13.93 درصد و 13.89 درصد آرا را به خود اختصاص دادند. علی لاریجانی که عملا انصراف داده بود و محسن مهرعلیزاده هم با آرایی تعیین کننده نه برای خودشان بلکه برای دیگر نامزد ها به ترتیب با 4.38 و 4.17 درصد آرا در رده های بعدی قرار گرفته بودند.

انتخابات 84؛ شکست سنگین اصلاح طلبان
اصلاح طلبان براحتی باختند در صورتی که تنها با انصراف مهرعلیزاده و یا از خودگذشتگی مصطفی معین می توانستند به راحتی در دور بعد قرار گیرد، این اتفاق شاید دو کاندیدای مطرح اصولگرایان را هم به نتیجه ای مشابه می رساند ولی با توجه به روحیات محمود احمدی نژاد این قالیباف بود که باید کنار می کشید که این موضوع هم با توجه به شانس بیشتری که برای قالیباف حدس زده می شد بسیار بعید می نمود.

مجموع آرای اصولگرایان در این دوره 11521333 رای بود که در مقابل 10442705 رای اصلاح طلبان تنها با 1078628 رای برتری خفیف اصولگریان را نشان می داد که در صورت ائتلاف اصلاح طلبان و یا جذب آرای خفته ی خود از میان حدود 17 میلیون ( معادل 37.16 درصد) واجدان شرایطی که در انتخابات شرکت نکردند می توانستند به راحتی حداقل خود را در دور دوم انتخابات ببینند.

شکست مقدمه پیروزی
در آستانه ی انتخابات دوازدهم ریاست جمهوری در اردیبهشت 96 باز هم شاید شاهد جنس دیگری از سه قطبی انتخاباتی باشیم. ائتلاف هاشمی و اصلاح طلبان در 88 هرچند به شکست آنها انجامید اما تداوم این همراهی در سال 92 منجر به پیروزی تاریخی نامزد نه چندان مطرح و چهره ی آن روزها و رییس جمهور پرطرفدار امروز ایران شد، اصلاح طلبان و اعتدالیون با دست یابی به این مهم بنا دارند اتحاد خود را در انتخابات آتی ریاست جمهوری نیز تکرار کنند و با قرار گرفتن پشت سر روحانی پایبندی خود را به اصول سیاسی نشان دادند تا قطب 88 و 92 با قدرت، برنامه، هدف و اطمینان بیشتری پای به عرصه ی انتخابات بگذارد.

هیاهوی های جنجالی در فضای سرد انتخاباتی
محمود احمدی نژاد که با منع رهبر معظم انقلاب امیدی برای حضور در انتخابات و حادثه آفرینی مجدد نیافته است با معرفی بقایی و جنجال و هیاهوی بسیار تبدیل به قطب دوم انتخابات 96 شده است، احمدی نژاد که واقعا معلوم نیست دیگر بدنبال چیست بعید نیست برنامه ی پیچیده ای برای این انتخابات داشته باشد، او سکوت 4 ساله خود را با آمدن بهار شکست، درختی را با مشایی و بقایی کاشت و امیدوار است تا شاید بتواند میوه ی آن را در اردیبهشت بچیند میوه ای که بنظر بیشتر از اینکه به کام روحانی تلخ بیاید، کام قطب سوم انتخابات آینده یعنی اصولگرایان به وحدت نرس را تلخ کند و آنها را از پیروزی احتمالی دورتر سازد. 

چیدمان جدید اصولگرایی
اصولگرایان توانسته بودند به دور از هیاهو های معمول قبل از انتخابات و با استفاده از فضای سرد سیاسی این روزها اختلافات عمیق خود را کمتر در معرض قضاوت مردم قرار دهند با شرایط جدیدی روبرو هستند. حضور حجت السلام رییسی، بالاخره "ریسی آمد"، تولیت آستان قدس که حدود یکسال از مسئولیت جدید خود را پشت سر می گذارد، توانسته به چهره ی جدید انتخاباتی تبدیل شود، رییسی که تا قبل از تولیت استان قدس که حالا بزرگترین نهاد مالی عام المنفعه کشور است از اوایل انقلاب همیشه در مسئولیت های مهم قضایی و در رده های بالا و حساس مشغول بوده است پا به عرصه ی انتخابات نهاده، اتفاقی که شاید بیشتر از همه سعید جلیلی بازنده ی بزرگ انتخابات 92 که معلوم بود برای انتخابات 96 هم خواهد آمد را در منگنه ی سیاسی قرار داده و این دیپلمات انقلابی را بیشتر از همه دلخور کرده است. قالیباف هم که با حاشیه های فساد شهرداری تهران و اتفاق پلاسکو و دو شکست در دو انتخابات قبلی ریاست جمهوری بسیار کم شانس می نماید شاید بی تمایل نباشد با ثبت نام تاکتیکی در انتخابات زیر سایه ی رییسی کم آزموده شده حداقل شانس خود را برای حضور مسند معاون اولی امتحان کند. محسن رضایی هم لقای ریاست جمهوری را به عطایش بخشیده و عملا کنار کشید، مصطفی میرسلیم نامزد موتلفه حتی ثبت نام خود را قطعی کرده و بعید هم نیست شاهد ثبت نام تعداد بشتری از کاندیداهای اصولگرا باشیم.

روحانی شاگرد مکتب هاشمی
تحلیل انتخابات 84 این نتیجه را حاصل می کند که در کنار تعدد نامزدهای اصلاح طلبان تعدد نامزدهای اصولگرایان توانست زمینه ی پیروزی آنها را هرچند خفیف رقم بزند، چرا که آنها عملا توانستند بخشی از آرای مردد را به سمت نامزدهای مختلف خود جلب کنند و با ترمز جلوی کاندیداهای اصلاح طلب زودتر از آنها به خط پایان برسند. شکست در انتخابات 92 این پیام را داشت که تعدد نامزدهای اصولگرا عملا ائتلاف روحانی-عارف را پیروز کرد و روحانی را راهی پاستور نمود، حال آیا استراتژی تعدد نامزدها برای اصولگرایان قابل تکرار هست؟ آیا آنها می توانند امید داشته باشند با حضور دو یا سه نامزد در مقابل روحانی و در کنار نامزد احتمالی احمدی نژاد حداقل انتخابات را به دور دوم بکشانند؟ و آیا رسیدن به دور دوم و قرار گرفتن مجدد مقابل رییس دولت اعتدال می تواند برای آنها پیروزی را رقم بزند. این امر بسیار بعید می نماید.وارد شدن به دور دوم انتخابات هرچند ممکن است احتمال شکست روحانی را بیشتر کند اما این شکست را قطعی نمی سازد چرا که روحانی شاگرد مکتب هاشمی است، هاشمی همیشه خود را برای هر رویارویی آماده می دید و می توانست در بزنگاه ها از دل صدف حوادث مروارید پیروزی را بیرون بکشد. شاید بهتر است اصولگرایان برای مواجهه با روحانی از همان ایتدا تکلیف خود را با یک نامزد مطمعن روشن کنند و اگر براستی بدنبال پیروزی جناح خود هستند پشت آن کاندیدا بایستند. رییسی به دلایلی شاید این ویژگی ها را داشته باشد، یک روحانی سید، حضور مستمر در سطوح بالای مناصب و آشنایی به سازوکار قدرت در ایران، حمایت مصباح یزدی که شاید بتواند به پشتوانه ی آن آرای جوانان انقلابی را از سبد احتمالی جلیلی و تا حدودی نامزد مورد حمایت احمدی نژاد برباید و اعتماد رهبری به او که می تواند زمینه ی حمایت علمای قم را نیز به همراه داشته باشد. اما کارنامه ی کم کار او در حوزه های اجرایی، مسئولیت های قضایی متعدد او و فامیلی او با علم الهدی و احتمال انتصاب او به جریان تندرو و رادیکال پاشنه ی آشیل رییسی در این انتخابات است. 

رییسی اگر بعنوان کاندیدای واحد اصول گرایان انتخاب شود کار بسیار سختی در مقابل روحانی دارد او باید بسیار پخته عمل کند تا چهره ی قاضی القضاتی او خیلی نمایان نشود چرا که نمی تواند براحتی روحانی فریاد بزند من سرهنگ نیستم من یک حقوقدان هستم.

اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار