در گفتگو با مدرس دانشگاه و مددکار اجتماعی مطرح شد؛
دکتر حسین غیاثی نژاد مدرس دانشگاه و مددکار اجتماعی در گفتگو با تابناک رضوی به بررسی آسیب های عدم توجه به شایسته سالاری در جایگاه مدیریتی پرداخت.
کد خبر: ۱۰۵۱۱۰۳
تاریخ انتشار: ۲۷ خرداد ۱۴۰۱ - ۱۴:۰۷ 17 June 2022

تابناک رضوی: در محوطه وسیع دانشگاه قدم میزنم. فضای سرسبز دانشگاه حس خوبی را پیش از آغاز مصاحبه در من به وجود آورده. دانشجوها و اساتید کم کم ماسک های شان را برداشته اند و میشود حس کرد در واپسین روزهای کرونایی چقدر بیشتر قدر نفس کشیدن در هوای باز را می دانند.. هنوز تا زمان قرارمان فرصت دارم اما چهره آشنای ش را در بین جمعیت تشخیص میدهم. به خاطر می آورم پیش از این او را در برنامه های تلویزیونی دیده ام. خوشحال میشوم از اینکه میبینم هنوز هم افرادی پیدا میشوند که جایگاه اجتماعی شان باعث نشده در راس زمان مقرر حاضر شدن را برای خودشان دور از شان ببینند و خبرنگار را در انتظار نگه دارند...

دکتر حسین غیاثی نژاد مدرس دانشگاه وبازنشسته بنیاد شهید و امور ایثارگران و مدرس کارگاه های آموزش خانواده و مددکاران اجتماعی بنیاد شهید و امور ایثارگران کشور، کمیته امداد و سازمان زندان ها است.
او همچنین به همراه دکتر اطمینان تالیف کتابهای
(چگونه به خود و دیگران کمک کنیم)
(ازدواج، چگونگی و ضرورت ها)
(مدیریت روابط با خویشاوندان، ویژه جاری ها و باجناق ها)
(مددکاری گروهی به صورت عملی)
(نظریه های مددکاری اجتماعی با رویکرد آسیب شناسی) را که حاصل سالها تجربه و تحقیق در موضوع مددکاری است درکارنامه اش دارد.

دکتر غیاثی نژاد اکنون مددکار اجتماعی کلینیک بهار مشهد است و در چند دانشگاه نیز به امر تدریس مشغول می باشد.
بخش اول گفتگوی تابناک رضوی با وی را در ادامه می خوانید:

 

*یکی از مسائلی که باعث کاهش اعتماد مردم به دولت ها میشود، عدم توجه به شایسته سالاری و قرار گرفتن مسئولین در جایگاه تخصصی شان است. اولین اصل شایسته سالاری، داشتن تجربه و آگاهی مدیران در این زمینه است...
دیدگاه شما پیرامون این موضوع، اهمیت آن در جامعه و میزان بکارگیری و رعایت این اصل در جایگاه مدیریتی افراد چیست؟

_من فکر می کنم که شایسته سالاری و در واقع همان مدیریت تخصصی موضوع بسیار مهمی است از لحاظ اثراتی که بر کارکرد سازمان ها دارد و تاثیری که در تولید و راندمان و عملکرد کل جامعه بر جای میگذارد، بنابراین در دراز مدت نتایج و تفاوت های مدیریت تخصصی و غیر تخصصی کاملاً می تواند در دید مردم قرار بگیرد. خب طبیعتا این موضوع اگر غیرتخصصی باشد یک نوع به هم ریختگی و بی سازمانی اجتماعی را در دراز مدت ایجاد می‌کند و چنانچه مدیریت تخصصی باشد، شاهد پیشرفت تدریجی و شکوفایی افراد و سازمانها و تولید در بخش‌های مختلف جامعه خواهیم بود.

*برخی اعتقاد دارند چنانچه افراد در جایگاه تخصصی خودشان قرار نگیرند پیامد این اتفاق ضربه ها و آسیب هایی هست که بصورت تصاعدی بالا می رود، نظر شما در این مورد چیست؟

_حتما همین طور است. چون فردی که غیر تخصصی وارد حوزه ای می شود خودش هیچ دیدگاهی ندارد و با کار آشنا نیست، فرایند کار، محتوا و ماهیت و مراحل کار و مدیریت در آن حوزه را نمی داند ، بنابراین آسیب‌های فراوانی به مراجعین، کارکنان و فرایند کاری، وارد می شود و بطور کلی ساختار فعالیت کار در آن سازمان به هم میریزد، ضمن اینکه آسیب های فراوانی را در جنبه های مختلف رقم می زند. بعنوان مثل اگر ان سازمان مراجعینی دارد آنها ناراضی می شوند، فعالیت ها لطمه می خورند و افرادی و کارکنانی که با تجربه و توانمند هستند دلسرد شده و در حاشیه قرار می‌گیرند و پیامدهای منفی زیادی بدنبال دارد.

*جمله معروفی از بزرگان هست که میگوید اگر می خواهید جامعه ای رشد نکند کارهای بزرگ را به افراد کوچک بسپارید و کارهای کوچک را به افراد بزرگ...
تحلیل شما در این خصوص چیست؟

_حضرت علی علیه السلام یک حدیثی دارند که می فرمایند تقدیم الاراذل و تإخیر الافاضل...می‌گویند بعضی جوامع به جایی می رسند که اراذل یعنی افراد کوچک و پست را به کارهای بزرگ می گمارند و افاضل عقب می مانند از مدیریت در جامعه که این باعث می شود آن جامعه دچار نابسامانی بشود در عرصه‌های مدیریتی مختلفی که این افراد آمدند و در راس کار قرار گرفتند و طبیعتاً مشکلاتی در جامعه ایجاد می‌شود و جامعه به مرور دچار عقب ماندگی های مختلفی می شود. زیرا افراد فرصت ها و منابع را نمی شناسد و مشکلاتی برای جامعه ایجاد می شود.

*مهمترین سرمایه اجتماعی دولت ها اعتماد مردم است و این اعتماد با صداقت و عدالت به وجود می آید... در صورت در نظر گرفته نشدن شایسته سالاری، از بین رفتن اعتماد مردم چه پیامدهایی به دنبال می تواند داشته باشد؟

_سرمایه اجتماعی دو مولفه مهم دارد با عنوان اعتماد و مشارکت.
وقتی که مدیریت بر اساس شایسته سالاری هست و افراد سر جای خودشان قرار گرفته اند چون فرایند کار را سامان می دهند و تولید محصول، چه ا‌جتماعی و چه اداری درست انجام می گیرد رضایت مردم از سازمان ها و عملکرد کلی دولت و جامعه افزایش پیدا می کند. بنابراین این اتفاق سرمایه اجتماعی را افزایش می دهد، ضمن اینکه امید مردم و مشارکت مردم هم در شایسته‌سالاری بالاتر می رود. در واقع همه اینها معیاری است در بحث سرمایه اجتماعی و بالعکس وقتی که شایسته سالاری وجود ندارد افراد را بی حساب و کتاب و بر اساس این که آدم خوبی هست و یا اینکه در گروه ما است در مدیریت سازمانی قرار می دهیم، این افراد با این که میخواهند کار کنند چون توانایی آن را ندارند به سرمایه اجتماعی و مشارکت و امید و اعتماد مردم لطمه می زنند.

*اخیرا شاهد بازی و جریانی هستیم که یکسری تضاد و پارادوکس در جامعه وجود آورده، یک عده برای توجیه این موضوع عنوان می کنند که فرد یا تعهد دارد یا تخصص، در صورتی که ما حدیث داریم از حضرت محمد فکر می کنم که اگر فردی تخصص نداره و کاری رو میپذیره خائن هست..
در مورد این موضوع هم توضیحی بفرمایید لطفاً.


_ امام علی (ع) فرموده اند: مَنْ تَقَدَّمَ عَلَی قَوْمٍ وَ هُوَ یَرَی فِیهِمْ مَنْ هُوَ أَفْضَلَ فَقَدْ خَانَ اللهَ وَ رَسُولَهُ وَ المُؤمِنینَ، هرکس خود را در جامعه بر دیگران مقدم بدارد؛ درحالی که بداند افراد لایق‌تر از او هستند، قطعا او به خدا و پیامبر و مؤمنان خیانت کرده است.

همین موضوع نشان می دهد که اگر کسی توانایی ندارد درصورتیکه دیگران هم پذیرفتن کار رابه او پیشنهاد و اصرار کردند باید بگوید که من نمیتوانم و بهتر از من هم وجود دارد به فلانی مراجعه کنید من توانایی انجام این کار را ندارم من کار دیگری را بلد هستم،به این شکل نیست که بگوید بر ما تکلیف کردند ما هم پذیرفتیم. وقتی که بلد نیستی چرا پذیرفتی، بر تو تکلیف نیست دیگر. تکلیف بر کسی است که توانمندی دارد.
هم مسئولین باید از ارجاع کارها به افرادی که توانمندی تخصصی ندارند خودداری کنند، و هم اگر مسئولین این کار را کردند اشخاص نباید بپذیرند. من در حوزه خودم باید مسئولیتی راقبول کنم در حوزه ای که تخصص و توانمندی را دارم و نکته مهم دیگری نیز وجود دارد که ما نمیتوانیم بگوییم حالا کار رابپذیریم درآینده بتدریج تخصص هم پیدا می کنیم. تاوان این آزمایش و خطا را مردم و جامعه می پردازند، ما حق نداریم با سرنوشت، زندگی و آینده مردم بازی کنیم به این امید که حالا در آینده توانمندی را به دست می آوریم.
باید این توانمندی موجود باشد و تو بهترین فردی باشی که می توانی این کار را انجام بدهی و در این صورت انجام آن را قبول کنی.
در همین خصوص بحثی هم اوایل انقلاب مطرح شد بین شهید دکتر بهشتی و دکتر بازرگان تحت عنوان تعهد و تخصص که در آنجا جمع بندی شد شخصی که تخصص ندارد و مسئولیت قبول میکند و باعث خرابکاری و لطمه می شود در واقع تعهد هم ندارد.

* نظر شما در مورد توانمند سازی افراد چیست? میشود با اینکار به افزایش ظرفیت های افراد غیرمتخصص کمک کرد؟

_یک نظر هست در بحث های مدیریتی که می گویند یک خانم هر چقدر که زایمان کند حتی ۱۰ بار، یک تجربیاتی بدست می اورد ولی ماما نمیشود، اگر کسی بخواهد ماما شود باید تحت نظر یک فرد متخصص آموزش ببیند و مامایی را یاد بگیرد.
بنابراین افراد غیر متخصص را اگر به مسولیتی بگماریم و مدت طولانی هم در آن حوزه فعالیت کنند، ضمن بوجود اوردن مشکلاتی که ایجاد می کنند موجب توانمندی شان هم نمیشود، ظرفیتی در آنها ایجاد نمی شود، چون آموزش نمی بینند...
تجربه کردن باید آگاهانه باشد و توام با آموزش تا فرد بتواند ارتقاء پیدا کند و ظرفیت های خودش را بشناسد. وقتی که فردی مدتها بدون تفکر کار میکند و نمیتواند نتایج کار خودش را بررسی کند یا سازمان دهی در کارش ندارد طبیعتا نتایج کارش نیز به نقد گذاشته نمیشود، و هیچ گونه آموزشی را هم در این زمینه نمی بیند، بنابراین اگر ظرفیتی هم داشته باشد آن ظرفیت ها به توانمندی و شکوفایی نمیرسد.

اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار